English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
slat پرتاب شدن شکافتن
slats پرتاب شدن شکافتن
Other Matches
one plus one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throw ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
pierces شکافتن
split شکافتن
dispart شکافتن
excision شکافتن
breakthrough شکافتن
breakthroughs شکافتن
splintering شکافتن
pierce شکافتن
cleave شکافتن
penetract شکافتن
rive شکافتن
scarify از رو شکافتن
chink شکافتن
chinked شکافتن
chinking شکافتن
chinks شکافتن
cleaved شکافتن
to drive a wedding into شکافتن
unseamn شکافتن
splinter شکافتن
splintered شکافتن
splinters شکافتن
rip شکافتن
rips شکافتن
ripped شکافتن
cleaves شکافتن
fission شکافتن
to undo woven fabric شکافتن
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
hackle از هم بازکردن شکافتن
iridotomy شکافتن عنبه
splitting شکافتن شکافتگی
fracture شکستن شکافتن
wedged با گوه شکافتن
pierce the block شکافتن دفاع
cleaved شکافتن سلول
cleave شکافتن سلول
cleaves شکافتن سلول
fracturing شکستن شکافتن
fractures شکستن شکافتن
fractured شکستن شکافتن
split دوبخشی شکافتن
wedge با گوه شکافتن
cleavages عمل شکافتن
opening شکافتن دفاع
cleavage عمل شکافتن
cleavage شکافتن سنگ
wedging با گوه شکافتن
cleavages شکافتن سنگ
openings شکافتن دفاع
wedges با گوه شکافتن
rift چاک دادن شکافتن
slits چاک دادن شکافتن
slit چاک دادن شکافتن
rifts چاک دادن شکافتن
thoracotomy عمل جراحی شکافتن جدارسینه
rupture شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
laparotomy شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
rupturing شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
ruptures شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
hydroplane نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
shying پرتاب
detrusion پرتاب
shy پرتاب
shoved پرتاب
throws پرتاب
throw پرتاب
shove پرتاب
shied پرتاب
hurls پرتاب
tossing پرتاب
shyer پرتاب
throwing پرتاب
jaculation پرتاب
shies پرتاب
shoving پرتاب
hurl پرتاب
toss پرتاب
tossed پرتاب
tosses پرتاب
hurled پرتاب
shoves پرتاب
shyest پرتاب
launch پرتاب
jetted پرتاب
jetting پرتاب
put پرتاب
launched پرتاب
puts پرتاب
putting پرتاب
pitch پرتاب
launching پرتاب
launches پرتاب
jets پرتاب
pitches پرتاب
jet پرتاب
foin پرتاب کردن
threw پرتاب کرد
shot put پرتاب وزنه
projects پرتاب کردن
projected پرتاب کردن
free throw پرتاب ازاد
project پرتاب کردن
pitches پرتاب کردن
shoved پرتاب شدن
pelts پرتاب کردن
pelted پرتاب کردن
pelt پرتاب کردن
shoving پرتاب شدن
throw-in پرتاب اوت
deliveries پرتاب توپ
conversions پرتاب ازاد
fire پرتاب راکت
fired پرتاب راکت
forward cast پرتاب نخ ماهیگیری
fires پرتاب راکت
conversion پرتاب ازاد
foul line خط پرتاب ازاد
deliveries پرتاب گلوله
shove پرتاب شدن
shoves پرتاب شدن
throw-ins پرتاب اوت
pitch پرتاب کردن
discus throwing پرتاب دیسک
base ejection پرتاب شونده از ته
put پرتاب وزنه
jettisoning پرتاب کردن
delivery پرتاب گلوله
arm thrust پرتاب دست
airball پرتاب خطا
torpedo launch پرتاب اژدر
air extraction پرتاب بار
aerial delivery پرتاب هوایی
slung پرتاب شده
jettisons پرتاب کردن
tilt شتاب پرتاب
tilted شتاب پرتاب
tilts شتاب پرتاب
propellants خرج پرتاب
jettisoned پرتاب کردن
shoots پرتاب کردن
discus throw پرتاب دیسک
shoot پرتاب کردن
over- 6 یا 8 پرتاب توپ
over 6 یا 8 پرتاب توپ
putting پرتاب وزنه
puts پرتاب وزنه
thrust پرتاب کردن
charity shot پرتاب ازاد
thrusting پرتاب کردن
sharity stripe خط پرتاب ازاد
thrusts پرتاب کردن
caster پرتاب کننده
bowshot تیر پرتاب
propellant خرج پرتاب
jettison پرتاب کردن
small ball پرتاب بی حالت
chucks پرتاب نادرست
pounce پرتاب استامپ
pounced پرتاب استامپ
pounces پرتاب استامپ
chuck پرتاب نادرست
throwing the javelin پرتاب نیزه
javelin throw پرتاب نیزه
unsling پرتاب کردن
jaculate پرتاب کردن
upthrow پرتاب ببالا
hot hand پرتاب موفق
chucks پرتاب توپ
chucked پرتاب نادرست
chucked پرتاب توپ
projections پرتاب طرح
rocketry فن پرتاب موشک
launching angle زاویه پرتاب
projection پرتاب طرح
launcher سکوی پرتاب
launcher پرتاب کننده
launching site محل پرتاب
let fly پرتاب کردن
skeet پرتاب کردن
chuck پرتاب توپ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com