Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
jettison
پرتاب وسایل ازناو به خارج
jettisoned
پرتاب وسایل ازناو به خارج
jettisoning
پرتاب وسایل ازناو به خارج
jettisons
پرتاب وسایل ازناو به خارج
Other Matches
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
defenestration
پرتاب به خارج پنجره
ejector
وسیله پرتاب کننده پوکه به خارج
put away
ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
waiver
بار قابل پرتاب به خارج ازهواپیما
ejection
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
widest
توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
wide
توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
wider
توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
one plus one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlon
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throws
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
tackle
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recover
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
excess property
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
bios
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
provisional ball
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
computation of replacement factors
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
red concept
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
pioneer tools
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
landing aids
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
deathlon
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
basic issue items
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
kit
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
shoving
پرتاب
hurls
پرتاب
shoves
پرتاب
jet
پرتاب
shies
پرتاب
shied
پرتاب
hurled
پرتاب
launch
پرتاب
launched
پرتاب
toss
پرتاب
tosses
پرتاب
shove
پرتاب
tossing
پرتاب
shoved
پرتاب
pitches
پرتاب
hurl
پرتاب
pitch
پرتاب
launching
پرتاب
launches
پرتاب
jets
پرتاب
jetted
پرتاب
throws
پرتاب
tossed
پرتاب
jaculation
پرتاب
putting
پرتاب
puts
پرتاب
throwing
پرتاب
throw
پرتاب
jetting
پرتاب
shy
پرتاب
detrusion
پرتاب
put
پرتاب
shyer
پرتاب
shyest
پرتاب
shying
پرتاب
shoves
پرتاب شدن
propellant charge
خرج پرتاب
pounces
پرتاب استامپ
shove
پرتاب شدن
shoved
پرتاب شدن
thrusting
پرتاب کردن
shoving
پرتاب شدن
pouncing
پرتاب استامپ
air extraction
پرتاب بار
thrust
پرتاب کردن
throw-ins
پرتاب اوت
throw-in
پرتاب اوت
weight throw
پرتاب وزنه
throwing apparatus
لوازم پرتاب
threw
پرتاب کرد
lunger
پرتاب کننده
unsling
پرتاب کردن
delivery
پرتاب توپ
launching site
محل پرتاب
aerial delivery
پرتاب هوایی
launching angle
زاویه پرتاب
projections
پرتاب طرح
projection
پرتاب طرح
hammer throw
پرتاب چکش
throwing the hammer
پرتاب چکش
launcher
سکوی پرتاب
launcher
پرتاب کننده
hot hand
پرتاب موفق
throwing the javelin
پرتاب نیزه
javelin throw
پرتاب نیزه
throw in
پرتاب اوت
pelt
پرتاب کردن
pelted
پرتاب کردن
delivery
پرتاب گلوله
let fly
پرتاب کردن
conversion
پرتاب ازاد
conversions
پرتاب ازاد
upthrow
پرتاب ببالا
fling
افکندن پرتاب
flinging
افکندن پرتاب
flings
افکندن پرتاب
jaculate
پرتاب کردن
foin
پرتاب کردن
fires
پرتاب راکت
fired
پرتاب راکت
fire
پرتاب راکت
forward cast
پرتاب نخ ماهیگیری
foul line
خط پرتاب ازاد
propelling charge
خرج پرتاب
deliveries
پرتاب گلوله
free throw
پرتاب ازاد
deliveries
پرتاب توپ
pelts
پرتاب کردن
put
پرتاب وزنه
caster
پرتاب کننده
charity line
خط پرتاب ازاد
sharity stripe
خط پرتاب ازاد
chuck
پرتاب نادرست
base ejection
پرتاب شونده از ته
jettisoned
پرتاب کردن
pitch
پرتاب کردن
arm thrust
پرتاب دست
pitches
پرتاب کردن
project
پرتاب کردن
projected
پرتاب کردن
projects
پرتاب کردن
torpedo launch
پرتاب اژدر
charity shot
پرتاب ازاد
bowshot
تیر پرتاب
chuck
پرتاب توپ
puts
پرتاب وزنه
putting
پرتاب وزنه
jettisoning
پرتاب کردن
jettison
پرتاب کردن
referee throw
پرتاب داور
over
6 یا 8 پرتاب توپ
over-
6 یا 8 پرتاب توپ
paradrop
پرتاب با چتر
jettisons
پرتاب کردن
rocketry
فن پرتاب موشک
tilts
شتاب پرتاب
tilted
شتاب پرتاب
tilt
شتاب پرتاب
shoot
پرتاب کردن
shoots
پرتاب کردن
chucked
پرتاب توپ
skeet
پرتاب کردن
propellants
خرج پرتاب
small ball
پرتاب بی حالت
shot put
پرتاب وزنه
propellant
خرج پرتاب
discus throw
پرتاب دیسک
slung
پرتاب شده
chucks
پرتاب نادرست
airball
پرتاب خطا
discus throwing
پرتاب دیسک
thrusts
پرتاب کردن
chucks
پرتاب توپ
chucked
پرتاب نادرست
pounced
پرتاب استامپ
pounce
پرتاب استامپ
horseshoe pitching
بازی پرتاب نعل
rocket propulsion
فشار پرتاب موشک
bonuses
پرتاب پنالتی اضافی
launching pad
سکوی پرتاب موشک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com