Dictiornary-Farsi | پرتو افکن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 163 (8 milliseconds)

English	Persian
projector	پرتو افکن
projectors	پرتو افکن
irradiative	پرتو افکن


Other Matches

infrared ray	اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
bomber	بمب افکن
fire thrower	شعله افکن
projector	پیش افکن
disruptive	نفاق افکن
searchlights	نور افکن
searchlight	نور افکن
peashooters	نخود افکن
peashooter	نخود افکن
bombers	بمب افکن
falmethrower	شعله افکن
flame thrower	شعله افکن
trajectories	فرا افکن
torpedo boat	اژدر افکن
electron injector	الکترون افکن
factious	نفاق افکن
projectors	پیش افکن
radiators	گرما افکن
radiator	گرما افکن
shadowy	سایه افکن
trajectory	فرا افکن
adumbral	سایه افکن
umbriferous	سایه افکن
bombardier	بمب افکن
shady	سایه افکن مشکوک
bombers	هواپیمای بمب افکن
bomber	هواپیمای بمب افکن
fighter bomber	شکاری- بمب افکن
torpedo boat	ناوچه اژدر افکن
destroyer boat	قایق اژدر افکن
pharos	نور افکن دریایی
searchlight	اشعه نور افکن
searchlights	اشعه نور افکن
pt boat	ناوچه اژدر افکن
torpedo plane	هواپیمای اژدر افکن
broad beam headlamp	نور افکن با تشعشع عرضی
stratojet	نوعی هواپیمای بمب افکن قاره پیمای 6 موتوره
stratofortress	نوعی هواپیمای قاره پیمای استراتژیکی بمب افکن 8موتوره
beamless	بی پرتو
rayon	پرتو
radiance	پرتو
shafts	پرتو
beams	پرتو
beam	پرتو
rayless	بی پرتو
rontgen rays	پرتو X
reaction	پرتو
radiancy	پرتو
radioactive	پرتو زا
reactions	پرتو
ray	پرتو
aegis	پرتو
shaft	پرتو
straight line	پرتو
radiation	پرتو
cosmic radiation	پرتو کیهانی
cosmicray	پرتو کیهانی
roentgen ray	پرتو رونتگن
double beam	پرتو مضاعف
canal rays	پرتو کانالی
x radiation	پرتو ایکس
primary cosmic rays	پرتو کیهانی
rontgen rays	پرتو مجهول
gamma radiation	پرتو گاما
corpuscular ray	پرتو ذرهای
cathode rays	پرتو کاتدی
radar beam	پرتو رادار
fire light	پرتو اتش
sun beam	پرتو افتاب
illuminating beam	پرتو روشنایی
anode rays	پرتو اندی
image ray	پرتو تصویر
electron beam	پرتو الکترون
ionic ray	پرتو یونی
light beam	پرتو نور
light ray	پرتو نور
luminesce	پرتو افکندن
posivite ray	پرتو مثبت
roentgen ray	پرتو ایکس
eradiation	پرتو افکنی
illuminating beam	پرتو نور
silvery rays	پرتو سیمین
eradiate	پرتو افکندن
gamma ray	پرتو گاما
radiating	پرتو افکندن
gleaming	پرتو انی
gleams	پرتو انی
radiate	پرتو افکندن
radiated	پرتو افکندن
radiates	پرتو افکندن
gleamed	پرتو انی
gleam	پرتو انی
sunbeams	پرتو افتاب
illuminate	پرتو افکندن
illuminates	پرتو افکندن
illuminating	پرتو افکندن
x rays	پرتو ایکس
irradiation	پرتو افکنی
actiniform	پرتو مانند
actinolagy	پرتو شناس
actinometry	پرتو سنجی
sunbeam	پرتو افتاب
alpha rediation	پرتو الفا
an incident ray	پرتو ساقط
beta radiation	پرتو بتا
cosmic rays	پرتو کیهانی
X-ray	پرتو رونتگن
X-ray	پرتو ایکس
X-rayed	پرتو ایکس
X-raying	پرتو ایکس
X-raying	پرتو رونتگن
X-rayed	پرتو رونتگن
radiology	پرتو شناسی
radiotherapy	پرتو درمانی
The Physics of Radiation Protection	فیزیک محافظت از پرتو
x ray apparatua	دستگاه پرتو ایکس
x ray diffraction	پراش پرتو ایکس
x ray microdiffraction	پراش پرتو ایکس
soft x rays	پرتو ایکس کم نفوذ
x ray analysis	تحلیل پرتو ایکس
to pour rays	پرتو افکندن یا پاشیدن
x ray tube	لامپ پرتو ایکس
alpha radiation	وقوع طبیعی پرتو
Health physics	فیزیک محافظت از پرتو
cathod ray tube	لوله پرتو کاتدی
shafts	تیرانداختن پرتو افکندن
shaft	تیرانداختن پرتو افکندن
extraordinary ray	پرتو غیر عادی
hard radiation	تابش یا پرتو سخت
hard x ray	پرتو ایکس سخت
beamy	شاخ دار پر پرتو
projections	تجسم پرتو افکنی
projection	تجسم پرتو افکنی
x ray crystallography	بلورنگاری پرتو ایکس
radioisotope	ایزوتوپ پرتو افشان
roentgen diffractometry	بلورنگاری پرتو ایکس
rontgenogram	عکسی که با پرتو مجهول بردارند
electron beam deflection system	سیستم شکست پرتو الکترونی
radioactive	پرتو افشان تابش دار
ultraviolet ray	اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
hustlers	بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
hustler	بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
mark mark	اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
dive bomber	هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
rontgen	نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
clouds	ابری شدن سایه افکن شدن
clouding	ابری شدن سایه افکن شدن
cloud	ابری شدن سایه افکن شدن
radialized	دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
lobes	یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
maser	Radiation of Emission تقویت ماکروویو توسط پخش پرتو تحریک شده Stimulat the Amplificationby icrowave
lobe	یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
collimate	تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
y plates	صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
light	چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lightest	چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lighted	چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
radiologist	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
black body radiation	تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه