Dictiornary-Farsi | پرتو افکندن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
illuminate	پرتو افکندن
illuminates	پرتو افکندن
illuminating	پرتو افکندن
radiate	پرتو افکندن
radiated	پرتو افکندن
radiates	پرتو افکندن
radiating	پرتو افکندن
eradiate	پرتو افکندن
luminesce	پرتو افکندن


Search result with all words

shaft	تیرانداختن پرتو افکندن
shafts	تیرانداختن پرتو افکندن
to pour rays	پرتو افکندن یا پاشیدن
Other Matches

infrared ray	اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
drooped	افکندن
droop	افکندن
droops	افکندن
upend	افکندن
upended	افکندن
upending	افکندن
upends	افکندن
drooping	افکندن
radiate	شعاع افکندن
radiates	شعاع افکندن
imprisons	بزندان افکندن
imprisoning	بزندان افکندن
imprison	بزندان افکندن
flings	افکندن پرتاب
radiating	شعاع افکندن
radiated	شعاع افکندن
jettisoning	بیرون افکندن
to commit to prison	درزندان افکندن
to give into custody	درزندان افکندن
to turn orclap by the heels	درزندان افکندن
to hew down	بزمین افکندن
to go to the shades	سایه افکندن در
to put in to prison	بزندان افکندن
springe	دام افکندن
put in jail	در زندان افکندن
bulldog	برزمین افکندن
bulldogs	برزمین افکندن
cage	درزندان افکندن
cages	درزندان افکندن
jettison	بیرون افکندن
jettisoned	بیرون افکندن
jettisons	بیرون افکندن
obtenebrate	سایه افکندن بر
to cage up	در زندان افکندن
project	پیش افکندن
overshadowed	سایه افکندن بر
overshadow	سایه افکندن بر
overshadows	سایه افکندن بر
projected	پیش افکندن
traject	ورا افکندن
overshadowing	سایه افکندن بر
projects	پیش افکندن
flinging	افکندن پرتاب
fling	افکندن پرتاب
screen	روی پرده افکندن
screened	روی پرده افکندن
look to the future	باینده نظر افکندن
back sacrifice throw	افکندن حریف ازپشت
throw	پرت کردن افکندن
throwing	پرت کردن افکندن
throws	پرت کردن افکندن
screening, screenings	روی پرده افکندن
shed	انداختن افشاندن افکندن
shedding	انداختن افشاندن افکندن
stomach throw	افکندن حریف از پشت
nett	اصلی بدام افکندن
giving	شرح دادن افکندن
gives	شرح دادن افکندن
give	شرح دادن افکندن
abode	رحل اقامت افکندن
abodes	رحل اقامت افکندن
nets	اصلی بدام افکندن
net	اصلی بدام افکندن
adumbrate	سایه افکندن بر طرح
sheds	انداختن افشاندن افکندن
To puff with pride. <proverb>	باد در کلاه افکندن.
screens	روی پرده افکندن
radiance	پرتو
rayless	بی پرتو
radiancy	پرتو
ray	پرتو
reactions	پرتو
beamless	بی پرتو
reaction	پرتو
rayon	پرتو
rontgen rays	پرتو X
beams	پرتو
shafts	پرتو
radioactive	پرتو زا
shaft	پرتو
radiation	پرتو
aegis	پرتو
straight line	پرتو
beam	پرتو
To cast a glance at something.	به چیزی چشم انداختن ( افکندن )
quads	زندانی کردن در زندان افکندن
quad	زندانی کردن در زندان افکندن
quoit	بازی میخ و حلقه افکندن
illuminating beam	پرتو نور
illuminating beam	پرتو روشنایی
silvery rays	پرتو سیمین
gamma ray	پرتو گاما
gamma radiation	پرتو گاما
x rays	پرتو ایکس
fire light	پرتو اتش
eradiation	پرتو افکنی
electron beam	پرتو الکترون
double beam	پرتو مضاعف
cosmicray	پرتو کیهانی
image ray	پرتو تصویر
radar beam	پرتو رادار
x radiation	پرتو ایکس
posivite ray	پرتو مثبت
roentgen ray	پرتو رونتگن
light ray	پرتو نور
sun beam	پرتو افتاب
roentgen ray	پرتو ایکس
light beam	پرتو نور
irradiative	پرتو افکن
ionic ray	پرتو یونی
rontgen rays	پرتو مجهول
primary cosmic rays	پرتو کیهانی
cosmic radiation	پرتو کیهانی
actinometry	پرتو سنجی
actinolagy	پرتو شناس
actiniform	پرتو مانند
X-rayed	پرتو ایکس
irradiation	پرتو افکنی
gleaming	پرتو انی
sunbeam	پرتو افتاب
projector	پرتو افکن
X-ray	پرتو رونتگن
radiotherapy	پرتو درمانی
gleamed	پرتو انی
radiology	پرتو شناسی
X-raying	پرتو رونتگن
sunbeams	پرتو افتاب
alpha rediation	پرتو الفا
corpuscular ray	پرتو ذرهای
cathode rays	پرتو کاتدی
X-raying	پرتو ایکس
cosmic rays	پرتو کیهانی
canal rays	پرتو کانالی
an incident ray	پرتو ساقط
projectors	پرتو افکن
beta radiation	پرتو بتا
X-rayed	پرتو رونتگن
X-ray	پرتو ایکس
anode rays	پرتو اندی
gleams	پرتو انی
gleam	پرتو انی
shadowed	سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
shadows	سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
shadow	سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
shadowing	سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
Health physics	فیزیک محافظت از پرتو
x ray diffraction	پراش پرتو ایکس
x ray analysis	تحلیل پرتو ایکس
x ray apparatua	دستگاه پرتو ایکس
x ray microdiffraction	پراش پرتو ایکس
x ray tube	لامپ پرتو ایکس
projections	تجسم پرتو افکنی
hard x ray	پرتو ایکس سخت
extraordinary ray	پرتو غیر عادی
alpha radiation	وقوع طبیعی پرتو
beamy	شاخ دار پر پرتو
cathod ray tube	لوله پرتو کاتدی
hard radiation	تابش یا پرتو سخت
radioisotope	ایزوتوپ پرتو افشان
soft x rays	پرتو ایکس کم نفوذ
roentgen diffractometry	بلورنگاری پرتو ایکس
x ray crystallography	بلورنگاری پرتو ایکس
The Physics of Radiation Protection	فیزیک محافظت از پرتو
projection	تجسم پرتو افکنی
electron beam deflection system	سیستم شکست پرتو الکترونی
rontgenogram	عکسی که با پرتو مجهول بردارند
radioactive	پرتو افشان تابش دار
ultraviolet ray	اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
rontgen	نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
radialized	دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
lobe	یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
maser	Radiation of Emission تقویت ماکروویو توسط پخش پرتو تحریک شده Stimulat the Amplificationby icrowave
lobes	یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
collimate	تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
overcast	سایه افکندن ابر ابر دار کردن
plumpest	صدای تلپ تلپ محکم افتادن یا افکندن
plump	صدای تلپ تلپ محکم افتادن یا افکندن
y plates	صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
shade	سایه دار کردن سایه افکندن
shades	سایه دار کردن سایه افکندن
shadings	سایه دار کردن سایه افکندن
lightest	چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lighted	چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
light	چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
din	طنین بلند طنین افکندن
projected	پروژه پروژه افکندن
project	پروژه پروژه افکندن
projects	پروژه پروژه افکندن
radiologists	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
black body radiation	تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه