Dictiornary-Farsi | پرت گویی دیوانگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
delirium	پرت گویی دیوانگی


Other Matches

monomania	دیوانگی در یک موضوع دیوانگی ویژه
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
distractions	دیوانگی
rages	دیوانگی
raged	دیوانگی
rage	دیوانگی
madness	دیوانگی
dementia	دیوانگی
distraction	دیوانگی
phrensy	دیوانگی
amuck	دیوانگی
mental a	دیوانگی
insanity	دیوانگی
to d.	دیوانگی
lunces	دیوانگی ها
furor	دیوانگی
deranyement	دیوانگی
craziness	دیوانگی
craze	دیوانگی
crazes	دیوانگی
raves	دیوانگی
manias	دیوانگی
mania	دیوانگی
lunacy	دیوانگی
raved	دیوانگی
rave	دیوانگی
derangement	دیوانگی
oestrum	دیوانگی انی
frenzy	دیوانگی انی
rampage	دیوانگی کردن
rampages	دیوانگی کردن
f. of love	دیوانگی عشق
franticness	دیوانگی برافروختگی
rampaging	دیوانگی کردن
deliriousness	دیوانگی [روانشناسی]
rampaged	دیوانگی کردن
furiousness	دیوانگی خشم زیاد
master in lunacy	مامور رسیدگی به دیوانگی ها
frenzy	دیوانگی انی شوریدگی
abulomania	دیوانگی در نتیجه ضعف اراده
rabidly	از روی هاری یا دیوانگی متعصبانه
manic depressive	دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
manic-depressive	دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
manic-depressives	دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
helleborism	معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
paranoia or noea	دیوانگی خیالی که دران انسان مردم دیگر رازیردست وسزاوارمی پندارد
hypologia	کم گویی
free spokenness	رک گویی
knop	گویی
downrightness	رک گویی
soliloquies	تک گویی
soliloquy	تک گویی
plain speaking	رک گویی
to stab in the back	بد گویی
ingenuousness	رک گویی
laconic speech	کم گویی
hypophrasia	کم گویی
outdpokenness	رک گویی
candor	رک گویی
as thought	گویی
so to peaking	گویی
pauciloquy	کم گویی
scandals	بد گویی
candour	رک گویی
scandal	بد گویی
one would say	گویی
extemporization	بالبداهه گویی
tachylalia	شتابان گویی
facetiousness	بذله گویی
door-knob	دستگیره گویی
agitolalia	شتابان گویی
rodomontade	گزاف گویی
bullshit	گزافه گویی
echophrasia	پژواک گویی
echolalia	پژواک گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
missatement	خلاف گویی
ambage	ابهام گویی
divagation	پریشان گویی
divination	غیب گویی
tachyphemia	شتابان گویی
free spokenness	ساده گویی
word salad	اشفته گویی
wittiness	لطیفه گویی
tautologize	مکرر گویی
stilted speech	مطنطن گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
soliloquize	تک گویی کردن
metonymy	به تقریب گویی
so to speak	چنانکه گویی
self contradiction	تناقض گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
poeticism	شعر گویی
prate	یاوه گویی
pseudology	دروغ گویی
rhodomontade	گزاف گویی
revilement	ناسزا گویی
reticency	سکوت کم گویی
to fling d.	بد گویی کردن
to speak ill of	بد گویی کردن از
logorrhea	پراکنده گویی
gratulation	تبریک گویی
wittiness	بذله گویی
waggery	بذله گویی
vituperation	ناسزا گویی
verbalization	دراز گویی
unreserve	بی پرده گویی
tympany	گزافه گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
idiolalia	مهمل گویی
iterance	باز گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
polylogia	پریشان گویی
polyphrasia	پریشان گویی
lallation	کودکانه گویی
ranten	بیهوده گویی
witticisms	بذله گویی
disclosures	بی پرده گویی
gossips	اراجیف بد گویی
contradictions	خلاف گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
improvisation	بدیهه گویی
premonition	شوم گویی
premonitions	شوم گویی
ellipsis	بریده گویی
wit	بذله گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
wits	بذله گویی
repetitions	باز گویی
repetition	باز گویی
overstatement	گزافه گویی
overstatements	گزافه گویی
knob	دستگیره گویی
knobs	دستگیره گویی
ironies	وارونه گویی
irony	وارونه گویی
invective	ناسزا گویی
incoherence	گسسته گویی
disclosure	بی پرده گویی
knock	بد گویی کردن از
jest	بذله گویی
verbosity	اطناب گویی
ranting	بیهوده گویی
gossip	اراجیف بد گویی
leasing	دروغ گویی
knocked	بد گویی کردن از
exaggeration	گزافه گویی
cluttering	بریده گویی
rants	بیهوده گویی
rant	بیهوده گویی
reticence	سکوت کم گویی
ranted	بیهوده گویی
witticism	بذله گویی
jocose	بذله گویی
piffle	مهمل گویی
jocosely	بذله گویی
jests	بذله گویی
restatements	باز گویی
contradiction	خلاف گویی
knocks	بد گویی کردن از
restatement	باز گویی
exaggerates	گزافه گویی کردن
bullshit	چرند گویی کردن
overstate	گزافه گویی کردن
overstated	گزافه گویی کردن
overstates	گزافه گویی کردن
overstating	گزافه گویی کردن
effusively	چنانکه گویی بریزد
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
obsequiousness	تملق مزاج گویی
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
witticisms	شوخی لطیفه گویی
toucher	گویی که باجک برخوردکند
bounces	جست گزاف گویی
bounce	جست گزاف گویی
dote	پرت گویی کردن
doted	پرت گویی کردن
dotes	پرت گویی کردن
exaggerate	گزافه گویی کردن
bounced	جست گزاف گویی
exaggerating	گزافه گویی کردن
veridical	از روی حقیقت گویی
witticism	شوخی لطیفه گویی
recriminatory	پس دهنده بد گویی یاتهمت
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
fribble	یاوه گویی کردن
divine	غیب گویی کردن
divined	غیب گویی کردن
forebode	پیش گویی کردن
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]
divines	غیب گویی کردن
divining	غیب گویی کردن
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
divining rod	چوب غیب گویی
quirks	مزاجی تناقض گویی
corespondent	مسئول جواب گویی
quirk	مزاجی تناقض گویی
gutter ball	گویی که به شیار میافتد