Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
picture processing
پردازش تصویری
Other Matches
blow-ups
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow up
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
postprocessor
برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است
photocomposition
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
interactive processing
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
backing
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
batches
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
gpr
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
edp
پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
pipelines
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
centralized data processing
پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
distributed processing system
سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
picture writing
خط تصویری
projective
تصویری
pictograph
خط تصویری
figurative
تصویری
video
تصویری
videoing
تصویری
videos
تصویری
pictorial
تصویری
videoed
تصویری
picture graph
نمودار تصویری
video terminal
پایانه تصویری
videotext
متن تصویری
non figurative
غیر تصویری
hieroglyph
حروف تصویری
hieroglyphs
حروف تصویری
an abstract term
تعبیر تصویری
projection formula
فرمول تصویری
pictorial tests
ازمونهای تصویری
visual scanner
پیماینده تصویری
facsimile
پست تصویری
image sinusoidally
تابیدگی تصویری
facsimiles
پست تصویری
ikons
نماد تصویری
icons
نماد تصویری
icon
نماد تصویری
visual page
صفحه تصویری
video terminal
ترمینال تصویری
video ram
RA بصری یا تصویری
video monitor
مانیتور تصویری
pictograph
نمودار تصویری
faxes
نمابرد پست تصویری
self-portrait
تصویری که نقاش از خودبکشد
pixel
نقطه عنصر تصویری
faxing
نمابرد پست تصویری
fax
نمابرد پست تصویری
self portrait
تصویری که نقاش از خودبکشد
faxed
نمابرد پست تصویری
pictograph
نشان یا علائم تصویری
pictorial
وسایل تصویری یا تصویرنهایی
video digitizer
دیجیتالی کننده تصویری
video amplifier
تقویت کننده تصویری
block diagram
نمایش تصویری سیستمها
video display terminal
ترمینال نمایش تصویری
video display unit
واحد نمایش تصویری
object oriented
تصویری که از بردارهای تعریف
self-portraits
تصویری که نقاش از خودبکشد
video game machine
ماشین بازی تصویری
in line processing
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
blip
تصویری بر روی صفحه رادار
reproduction
[of a recording]
[audio, video]
پخش
[ضبط صوتی یا تصویری]
blips
تصویری بر روی صفحه رادار
picture frustration test
ازمون ناکامی سنج تصویری
prestel
سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
blur
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
halftones
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
blurred
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blurring
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
halftone
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
blurs
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
symbol
نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
phototypesetter
حروف چینی نوری حروفچین تصویری تصویرپرداز
camera lucida
دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
Videotex
تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
Doom
[نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
d. of macabre
تصویری که دسته مردن راازپست و بلند نشان میدهد
d. of death
تصویری که دسته مردم راازپست وبلند نشان میدهد
gouache
عکس و تصویری که با رنگ کاری فوق بدست اید
wraparound
حرکت نشانه گر در صفحه تصویری کامپیوتر از انتهای یک خط یا شروع خط بعد
blast through alphanumerics
حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند
desktop
الگو یا تصویری که در پشت صفحه ویندوز نمایش دده میشود
telesoftware
نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
eighty column screen
صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
bit mapped screen
pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
bitmap
تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند
yoke
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
acrade game
نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
DV I
سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد
composite video
واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
holographic image
[ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
stair stepping
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
check plot
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
ion deposition
فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
storage
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
pan
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
texture mapping
1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
pan-
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
monitor
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitors
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitored
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
wetzel
عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
digitize
تصویری که برای تولید سیگنال آنالوگی که بعد به دیجیتال تبدیل میشود و روی کامپیوتر ذخیره شود یا نمایش داده شود
figural rug
[pictorial]
فرش تصویری
[در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
refresh
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
post processing
پس پردازش
composite video
سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند
communications stallite corporation
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
continuous processing
پردازش پیوسته
file processing
پردازش فایل
word processing
پردازش کلمه
processing program
برنامه پردازش
massaging
پردازش داده
massages
پردازش داده
image processing
پردازش تصویر
massaged
پردازش داده
massage
پردازش داده
data processing
پردازش داده ها
process
پردازش کردن
processes
پردازش کردن
simultaneous processing
پردازش همزمان
command processing
پردازش دستورالعمل
direct processing
پردازش مستقیم
batch processing
پردازش دستهای
distrubuted processing
پردازش توزیعی
document processing
پردازش مدرک
background processing
پردازش زمینهای
information processing
پردازش اطلاعات
parallel processing
پردازش موازی
random probing
پردازش تصادفی
random processing
پردازش تصادفی
real time processing
پردازش بلادرنگ
transaction oriented processing
پردازش تغییرگرا
running in parallel
پردازش موازی
text processing
پردازش متن
preprocessing
پیش پردازش
sequential processing
پردازش ترتیبی
stacked job processing
پردازش پشته یی
teleprocessing
پردازش از دور
concurrent processing
پردازش همزمان
serial processing
پردازش نوبتی
serial processing
پردازش سری
priority processing
پردازش اولیه
preprocessor
پیش پردازش
processing unit
واحد پردازش
list processing
پردازش لیست
processing symbol
علامت پردازش
video disk
دیسک بصری دیسک تصویری
black
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
computer processing cycle
چرخه پردازش کامپیوتر
lisping
لیسپ پردازش لیست
automatic data processing
پردازش خودکار داده ها
data file processing
پردازش فایل داده
data processing manager
مدیر پردازش داده
data processing center
مرکز پردازش داده
data processing cycle
چرخه پردازش داده
data processing management
مدیریت پردازش داده
foreground processing
پردازش پیش صحنی
lisped
لیسپ پردازش لیست
idp
پردازش داده مجتمع
adp
پردازش داده اتوماتیک
remote processing
پردازش از راه دور
lisp
لیسپ پردازش لیست
scientific data processing
پردازش داده علمی
administrative data processing
پردازش دادههای اداری
central processing unit
واحد پردازش مرکزی
adp
پردازش داده خودکار
sort merge program
پردازش تعمیم یافته
data processing system
سیستم پردازش داده
electronic data processing
پردازش الکترونیکی داده
unit central processing
واحد پردازش مرکزی
information processing center
مرکز پردازش اطلاعات
word processing center
مرکز پردازش کلمه
word processing operator
متصدی پردازش کلمه
word processing program
برنامه پردازش کلمه
word processing society
انجمن پردازش کلمه
mechanical data processing
پردازش داده مکانیکی
list processing langauge
زبانهای پردازش لیست
word processing supervisor
نافر پردازش کلمه
word processing system
سیستم پردازش کلمه
wps
انجمن پردازش کلمه
integrated data processing
پردازش داده مجتمع
multiple job processing
پردازش چند کاره
tp
پردازش از راه دور
multiprocessing
پردازش چند گانه
data processing technology
تکنولوژی پردازش داده
ddp
پردازش داده توزیعی
decentralized data processing
پردازش داده نامتمرکز
demand processing
پردازش بر اساس نیاز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com