English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
stacked job processing پردازش پشته یی
Search result with all words
stack ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacked ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
Other Matches
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
postprocessor برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است
photocomposition کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
interactive processing پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
backing رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
batch 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
gpr ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
edp پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
centralized data processing پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
distributed processing system سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
esker پشته
monticule پشته
stacked پشته
dykes پشته
stack پشته
hurst پشته
hummock پشته
hillman پشته
knap پشته
heaping پشته
push down stack پشته
stacks پشته
border پشته
bordered پشته
bordering پشته
mounds پشته
mound پشته
dikes پشته
dyke پشته
hillocks پشته
hill پشته
hills پشته
ricks پشته
ricking پشته
ricked پشته
rick پشته
heaps پشته
heap پشته
embankments پشته
embankment پشته
hillock پشته
butt پشته
butted پشته
stacker پشته کن
butts پشته
barrows پشته توده
barrow پشته توده
stack pointer اشاره گر پشته
stacking پشته سازی
downstream shell پشته پایاب
application heap پشته کاربردی
the ridge of a mountain پشته کوه
downstream fill پشته پایاب
beds بستر پشته
ridges خاک پشته
bordering پشته خاکی
bordered پشته خاکی
ridge خاک پشته
snow covers برف پشته
mamelon پشته گرد
hummocky پشته دار
border پشته خاکی
hay cock پشته علف
stack indicator نماینده پشته
stack indicator پشته نما
bed بستر پشته
stack register ثبات پشته
potential barrier پشته پتانسیل
potential hill پشته پتانسیل
barrow پشته خاک
stacker پشته ساز
sand bank ریگ پشته
earthwork پشته خاک
banquette جوی پشته
stack پشته کردن
sand hill ریگ پشته
stacked پشته کردن
card stacker کارت پشته کن
tandem system سیستم دو پشته
agger پشته ی دفاعی
cusp پشته شنی
sills پشته زیردریایی
stacks پشته کردن
program stack پشته برنامه
sill پشته زیردریایی
in line processing پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
bankside پشته یا کناره رود
pull بازیابی داده از پشته
stacked انباشتن پشته کردن
contact potential barrier پشته پتانسیل مجاورتی
toft پشته تپه کوچک
stack انباشتن پشته کردن
ridged دارای خر پشته مرزدار
stacks انباشتن پشته کردن
pulls بازیابی داده از پشته
nest پشته سخت افزار
pop instruction دستورالعمل بازیابی از پشته
kopje پشته تپه کوچک
nests پشته سخت افزار
sliping terrace جوی پشته شیب دار
putting قرار دادن داده در پشته
tumulus پشته خاک روی قبر
razor edge پشته کوه که تیز باشد
stacks آدرس ابتدا پایانه پشته
puts قرار دادن داده در پشته
ridge پشته تپههای دامنه کوه
stack آدرس ابتدا پایانه پشته
stacked آدرس ابتدا پایانه پشته
scarcement پشته یا تل عقب تپه یااستحکامات
ridges پشته تپههای دامنه کوه
put قرار دادن داده در پشته
saddleback قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
top جدیدترین داده فایل که به پشته افزوده میشود
tenon saw اره دستی با تیغه پهن و پشته باریک
enmesh مثل توروپارچه پشته بندی سوراخ دارکردن
popped خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
pop خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
pops خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
push دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
pushed دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
pushes دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
hypercard نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
post processing پس پردازش
sequential processing پردازش ترتیبی
background processing پردازش زمینهای
processing symbol علامت پردازش
batch processing پردازش دستهای
teleprocessing پردازش از دور
processing program برنامه پردازش
priority processing پردازش اولیه
data processing پردازش داده ها
continuous processing پردازش پیوسته
processing unit واحد پردازش
running in parallel پردازش موازی
real time processing پردازش بلادرنگ
random processing پردازش تصادفی
command processing پردازش دستورالعمل
random probing پردازش تصادفی
concurrent processing پردازش همزمان
simultaneous processing پردازش همزمان
processes پردازش کردن
massages پردازش داده
parallel processing پردازش موازی
preprocessor پیش پردازش
serial processing پردازش سری
file processing پردازش فایل
massaged پردازش داده
transaction oriented processing پردازش تغییرگرا
list processing پردازش لیست
image processing پردازش تصویر
direct processing پردازش مستقیم
massage پردازش داده
massaging پردازش داده
serial processing پردازش نوبتی
process پردازش کردن
information processing پردازش اطلاعات
word processing پردازش کلمه
text processing پردازش متن
picture processing پردازش تصویری
preprocessing پیش پردازش
distrubuted processing پردازش توزیعی
document processing پردازش مدرک
word processing center مرکز پردازش کلمه
word processing program برنامه پردازش کلمه
teleprocessing پردازش از راه دور
unit central processing واحد پردازش مرکزی
administrative data processing پردازش دادههای اداری
word processing operator متصدی پردازش کلمه
string processing languages زبانهای پردازش رشته
automatic data processing پردازش خودکار داده ها
tp پردازش از راه دور
word processing system سیستم پردازش کلمه
adp پردازش داده خودکار
adp پردازش داده اتوماتیک
word processing supervisor نافر پردازش کلمه
word processing society انجمن پردازش کلمه
wps انجمن پردازش کلمه
lisping لیسپ پردازش لیست
data processing center مرکز پردازش داده
information processing center مرکز پردازش اطلاعات
data processing cycle چرخه پردازش داده
data processing management مدیریت پردازش داده
information processing carriculum دوره پردازش اطلاعات
data processing manager مدیر پردازش داده
lisped لیسپ پردازش لیست
data processing system سیستم پردازش داده
data processing technology تکنولوژی پردازش داده
ddp پردازش داده توزیعی
decentralized data processing پردازش داده نامتمرکز
demand processing پردازش بر اساس نیاز
idp پردازش داده مجتمع
lisps لیسپ پردازش لیست
foreground processing پردازش پیش صحنی
digital signal processing پردازش دیجیتالی سیگنال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com