Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
watertight diaphragm
پرده اب بندی
watertight facing
پرده اب بندی
Search result with all words
positive cut off
پرده اب بندی کامل
Other Matches
membranaceous
دارای غشاء پرده پرده غشایی
tone and semitone
پرده ونیم پرده
tringle
چوب پرده میل پرده چوب دیرک
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classification
طبقه بندی رده بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament
طرح بندی صورت بندی
wording
جمله بندی کلمه بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
straight out
بی پرده
uninhibited
بی پرده
straightforwardly
بی پرده
veils
پرده
veil
پرده
plain spoken
بی پرده
pecten
پرده
patagium
پرده
diaphragms
پرده
purdah
پرده
painting
پرده
vane
پرده
blinds
پرده
unreserved
بی پرده
velum
پرده
bluntly
بی پرده
mantle
پرده
palls
پرده
window shade
پرده
palling
پرده
smokescreen
پرده
tympanon
پرده
membrane
پرده
blinded
پرده
blind
پرده
mantles
پرده
palled
پرده
tympan
پرده
membranes
پرده
blunts
بی پرده
vanes
پرده
screening, screenings
پرده
hangings
پرده
outspokenly
بی پرده
curtains
پرده
frank
بی پرده
franked
بی پرده
franker
بی پرده
screen
پرده
frankest
بی پرده
franking
بی پرده
franks
بی پرده
screened
پرده
screens
پرده
pall
پرده
free spoken
بی پرده
fin footed
پرده پا
blunting
بی پرده
diaphragm
پرده
straight
بی پرده
straighter
بی پرده
straightest
بی پرده
pert
بی پرده
straightforward
بی پرده
bluntest
بی پرده
door curtain
پرده در
door curtain
پرده
blunted
بی پرده
blunt
بی پرده
paintings
پرده
blunter
بی پرده
at the rear of the stage
<adj.>
<adv.>
در پس پرده
backstage
در پس پرده
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
screening, screenings
پرده پوشش
franked
بی پرده حرف زن رک
screened
پرده پوشش
franker
بی پرده حرف زن رک
pellicular
پرده دار
frank
بی پرده حرف زن رک
upholstery
پرده فروشی
screening, screenings
پرده سینما
panel code
کد پرده مخابرات
palmated
پرده دار
fretted
پرده دار
webbed
پرده دار
frankest
بی پرده حرف زن رک
eardrums
پرده صماخ
eardrums
پرده گوش
eardrum
پرده صماخ
eardrum
پرده گوش
screen
پرده پوشش
screen
پرده سینما
say it frankly
بی پرده بگو
franking
بی پرده حرف زن رک
roundly
بی پرده اشکار
quater tone
یک چهارم پرده
franks
بی پرده حرف زن رک
ridden
پرده محراب
screened
پرده سینما
round unvarnished tale
سخن بی پرده
signal panel
پرده مخابرات
eardrum
پرده گوش
endoderm
پرده درونی
dorsel
پرده محراب
tableaux
پرده نقاشی
tableaus
پرده نقاشی
tableau
پرده نقاشی
deadlight
پرده کرکره
curtain rod
چوب پرده
glozing
پرده پوشی
curtain of fire
پرده اتش
diaphrgam
میان پرده
brise-soleil
پرده افقی
brise-soleil
پرده عمودی
endocardium
پرده درونی دل
diaphragms
میان پرده
diaphragm
میان پرده
drumhead
پرده صماخ
entracte
میان پرده
balustrata
پرده شبستان
grout curtain
پرده تزریق
half tone
نیم پرده
tympanum
پرده گوش
screens
پرده پوشش
light screen
پرده نور
tympanic membrane
پرده گوش
living picture
پرده نقاشی
marking panel
پرده مخابرات
marking panel
پرده شناسایی
mediastinum
میان پرده
lambrequin
یا روی پرده
it is wrapt in mystery
در پرده است
drapery panel
چین پرده ای
he has a loose tongue
پرده در است
dossal
پرده محراب
dossel
پرده محراب
benined the curtain
پشت پرده
hymenoptera
پرده بالان
hymenopteral or terous
پرده بال
balloon barrage
پرده دود
alkekengi
عروسک پس پرده
bituminous facing
پرده قیری
screens
پرده سینما
membrane
پرده پوست
shutters
پرده گذاشتن
tympanic membrane
پرده صماخ
shutter
پرده گذاشتن
tympanum
پرده گوش
filmed
پرده نازک
half-notes
نیم پرده
half-note
نیم پرده
membranes
پرده پوست
disclosures
بی پرده گویی
panel
پرده مخابرات
disclosure
بی پرده گویی
veil
پرده زدن
veils
پرده زدن
maidenhead
پرده بکارت
half note
نیم پرده
unreserve
بی پرده گویی
hymens
پرده بکارت
hymen
پرده بکارت
A 4-cat play.
نمایش در 4 پرده
smokescreen
دود پرده
foreshortening
پرده ازروبرو
To draw the curtain .
پرده را کشیدن
film
پرده نازک
upholster
پرده زدن
Iron Curtain
پرده اهنین
veil nebula
ابری پرده
veil nebula
سحابی پرده
Shrouded in mystrey.
در پرده اسرار
wanelength
طول پرده
panels
پرده مخابرات
to draw the c. forth
پرده افتادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com