English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English Persian
portiere پرده درب ورودی
Search result with all words
drapery rug قالیچه های پرده ای [جهت آویزان کردن در سر درب ورودی اتاق]
Ensi [نوعی قالیچه پرده آویز بین ترکمن ها بر سر درب ورودی به چادر استفاده می شود و حالتی از پنجره را نشان می دهد.]
Other Matches
queues روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
membranaceous دارای غشاء پرده پرده غشایی
JK flip flop نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gates دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
hash تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
hash الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
drop down list box لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
input preamplifier پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
list لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
tone and semitone پرده ونیم پرده
d/a converter مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
dac مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
inputted 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
approach channel کانال ورودی- نهر ورودی
adder مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
analog مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
chains فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
tringle چوب پرده میل پرده چوب دیرک
fullest مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
anti- ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
analogue مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
dense index اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
inputted توان ورودی ورودی
input توان ورودی ورودی
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
except تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
blinded پرده
pall پرده
blunt بی پرده
blinds پرده
door curtain پرده
veils پرده
door curtain پرده در
free spoken بی پرده
bluntly بی پرده
fin footed پرده پا
pecten پرده
patagium پرده
veil پرده
membrane پرده
membranes پرده
blunts بی پرده
curtains پرده
blunting بی پرده
bluntest بی پرده
blunter بی پرده
blunted بی پرده
blind پرده
plain spoken بی پرده
palled پرده
franks بی پرده
straightforward بی پرده
outspokenly بی پرده
hangings پرده
franked بی پرده
pert بی پرده
straightest بی پرده
vane پرده
vanes پرده
paintings پرده
painting پرده
straighter بی پرده
purdah پرده
mantle پرده
diaphragm پرده
mantles پرده
palls پرده
screen پرده
franking بی پرده
frankest بی پرده
franker بی پرده
frank بی پرده
straight بی پرده
screens پرده
palling پرده
screening, screenings پرده
screened پرده
diaphragms پرده
velum پرده
straight out بی پرده
uninhibited بی پرده
window shade پرده
tympan پرده
tympanon پرده
backstage در پس پرده
straightforwardly بی پرده
smokescreen پرده
at the rear of the stage <adj.> <adv.> در پس پرده
unreserved بی پرده
screen پرده سینما
tableau پرده نقاشی
tableaus پرده نقاشی
tableaux پرده نقاشی
curtains پرده پوشش
curtains جدار پرده
A 4-cat play. نمایش در 4 پرده
Shrouded in mystrey. در پرده اسرار
pelmets چوب پرده
upholstery پرده فروشی
pelmet چوب پرده
screen پرده پوشش
screening, screenings پرده پوشش
smokescreen دود پرده
veil nebula ابری پرده
upholster پرده زدن
screens پرده سینما
roundly بی پرده اشکار
screens پرده پوشش
unreserve بی پرده گویی
alkekengi عروسک پس پرده
veil nebula سحابی پرده
screened پرده سینما
screened پرده پوشش
watertight facing پرده اب بندی
watertight diaphragm پرده اب بندی
fretted پرده دار
screening, screenings پرده سینما
shutters پرده گذاشتن
webbed پرده دار
wanelength طول پرده
tympanum پرده گوش
veil پرده زدن
franker بی پرده حرف زن رک
franked بی پرده حرف زن رک
frank بی پرده حرف زن رک
ridden پرده محراب
foreshortening پرده ازروبرو
frankest بی پرده حرف زن رک
tapestries پرده منقوش
tapestries پرده دیوارکوب
tapestry پرده منقوش
tapestry پرده دیوارکوب
veils پرده زدن
franks بی پرده حرف زن رک
franking بی پرده حرف زن رک
balustrata پرده شبستان
diaphragms میان پرده
diaphragm میان پرده
disclosure بی پرده گویی
disclosures بی پرده گویی
tympanum پرده گوش
tympanic membrane پرده گوش
shutter پرده گذاشتن
brise-soleil پرده عمودی
eardrum پرده گوش
Iron Curtain پرده اهنین
film پرده نازک
filmed پرده نازک
drapery panel چین پرده ای
dossel پرده محراب
dossal پرده محراب
dorsel پرده محراب
brise-soleil پرده افقی
balloon barrage پرده دود
endoderm پرده درونی
straightaway رک وبی پرده
steel facing membrane پرده فولادی
panels پرده مخابرات
panel پرده مخابرات
it is wrapt in mystery در پرده است
smoke screen پرده دود
membranes پرده پوست
silver screen پرده سینما
sun blind پرده پنجره
the curtain falls پرده میافتد
entracte میان پرده
to draw the c. forth پرده افتادن
to draw the c. forth پرده کشیدن
glozing پرده پوشی
grout curtain پرده تزریق
half tone نیم پرده
he has a loose tongue پرده در است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com