English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
brise-soleil پرده عمودی
Other Matches
membranaceous دارای غشاء پرده پرده غشایی
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
tone and semitone پرده ونیم پرده
tringle چوب پرده میل پرده چوب دیرک
erecting عمودی
righting حق عمودی
perpendicular عمودی
righted حق عمودی
right حق عمودی
erects عمودی
upright عمودی
erected عمودی
straighter عمودی
straight عمودی
plumb lines خط عمودی
plumb line خط عمودی
perpendecular عمودی
othogonal عمودی
straightest عمودی
on end عمودی
erect عمودی
lineal عمودی
vertical عمودی
booming ستون عمودی
vertical axis محور عمودی
whip stall حرکت عمودی
vertical combines ترکیب عمودی
verticality حالت عمودی
profile برش عمودی
plumb شاقول عمودی
boomed ستون عمودی
boom ستون عمودی
profiles برش عمودی
orthogonal rotation چرخش عمودی
y axis محور عمودی
profiled برش عمودی
vertical synchronizing همزمانساز عمودی
vertical expansion گسترش عمودی
vertical equity عدالت عمودی
vertical recording ضبق عمودی
vertical mobility تحرک عمودی
vertical justification تنظیم عمودی
vertical justification تطابق عمودی
vertical interval فاصله عمودی
vertical merger ادغام عمودی
stringers تراورس عمودی
vertical growth رشد عمودی
orthogonality حالت عمودی
vertical equity برابرسازی عمودی
near vertical تقریبا عمودی
normal acceleration شتاب عمودی
normal axis محور عمودی
normal force تلاش عمودی
normal force نیروی عمودی
aplomb حالت عمودی
vertical scrolling چرخش عمودی
off plmb غیر عمودی
out of plumb غیر عمودی
vertical force نیروی عمودی
riser سیم عمودی
door-post [تیر عمودی در]
tap root ریشه عمودی
vertical عمودی [ریاضی]
brise-soleil کرکره عمودی
angle socket سرپیچ عمودی
apeak عمودی قائم
apeak بحالت عمودی
perpendecular خط عمودی یا قائم
perpendicularity حالت عمودی
lineal عمودی اجدادی
portraint orientation تمایل عمودی
profiling برش عمودی
hammer-post تیر عمودی
plumbness حالت عمودی
cliff صخره عمودی
cliffs صخره عمودی
vertical antenna انتن عمودی
joint drain زهکش عمودی
linal descent وارث خط عمودی
booms ستون عمودی
nosediving فرود عمودی
nosedives فرود عمودی
nosedived فرود عمودی
nosedive فرود عمودی
Y direction حرکت عمودی
vertical adjustment تنظیم عمودی
vertical integration ادغام عمودی
crown-post تیرک عمودی
out of the perpendicular غیر عمودی
stringer تراورس عمودی
erectness حالت عمودی
orthotropism رویش عمودی
stanchion میلههای عمودی ناو
serrated vertical pulse ضربه عمودی دندانهای
vertical application برنامه کاربردی عمودی
vertical cliffs صخره های عمودی
taproot ریشه عمودی اصلی
rudders مکان عمودی متحرک
rudder مکان عمودی متحرک
erectly بطور ایستاده یا عمودی
jambs تیر عمودی چارچوپ
jamb تیر عمودی چارچوپ
anchor at short stay لنگر طولی عمودی
crown-strut [شمع پشتبند عمودی]
door-jamb [تیر عمودی چارچوب در]
goalposts تیرک عمودی دروازه
goalpost تیرک عمودی دروازه
upright تیرک عمودی دروازه
profiling نیمرخ برش عمودی
profiled نیمرخ برش عمودی
hoop میله عمودی کروکه
stairwell پله کان عمودی
stairwells پله کان عمودی
gules خطوط موازی عمودی
profiles نیمرخ برش عمودی
munting الت عمودی پنجره
vertical stabilizer تیغه یا باله عمودی
vertical tab جدول بندی عمودی
vertically adjustable قابلیت تنظیم عمودی
vrc بررسی افزایش عمودی
profile نیمرخ برش عمودی
plumb : راست بطور عمودی
y axis بردار عمودی گراف
hoops میله عمودی کروکه
Y coordinate مختصات بردار عمودی
lucarne پنجره عمودی خوابگاه
axis برای مختصات عمودی در گراف
bulkheads دیواره عمودی روی قایق
bulkhead دیواره عمودی روی قایق
orthotropic دارای محور اصلی عمودی
profile برش عمودی تصویر جانبی
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
chimney-jamb [تیر عمودی چارچوب دودکش]
stump هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumped هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumping هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumps هر کدام از سه میله عمودی کریکت
adjustment for vertical-circle image تنظیم عمودی مرکز تصویر
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
escoinson [گوشه تیر عمودی چارچوب]
flute [شیار عمودی روی ستون]
king-pendant [تیر عمودی در خرپای میانی]
profiled برش عمودی تصویر جانبی
sternpost تیر عمودی عقب کشتی
profiles برش عمودی تصویر جانبی
profiling برش عمودی تصویر جانبی
pitch چرخش عمودی وعرضی ناو
pitches چرخش عمودی وعرضی ناو
slash pocket جیب عمودی درجهت درزلباس
y amplifier تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
y axis محور عمودی روی یک صفحه مختصات
lubber line خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
hanging-post [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
plumb عمق پیمودن عمودی قرار دادن
masse ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
paper حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
simple shear دراین برش تنش عمودی وجودندارد
papered حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papering حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
stile باهو چوب عمودی چهارچوب درب
papers حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
uprights تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
stiles باهو چوب عمودی چهارچوب درب
durn [تیر عمودی در ساخته شده از چوب بائو]
intertie تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
orientation جهت صفحه یا به صورت لبه افقی یا عمودی
columns خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
capriole پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
column خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
high tailed aircraft هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
munnion جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
springing teal تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
mullion جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
stick هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
patagium پرده
tympan پرده
tympanon پرده
screen پرده
pecten پرده
curtains پرده
hangings پرده
straightforwardly بی پرده
straight out بی پرده
paintings پرده
at the rear of the stage <adj.> <adv.> در پس پرده
outspokenly بی پرده
painting پرده
screened پرده
plain spoken بی پرده
fin footed پرده پا
free spoken بی پرده
unreserved بی پرده
window shade پرده
uninhibited بی پرده
door curtain پرده در
velum پرده
door curtain پرده
screening, screenings پرده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com