Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
status enquiry
پرسش نامه وضعیت
Other Matches
status enquiry
پرسش درخصوص وضعیت مشتری
questionary
پرسش نامه
catechism
پرسش نامه مذهبی
catechisms
پرسش نامه مذهبی
circularize
پرسش نامه فرستادن
interrogatively
بشکل پرسش بطور پرسش
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
inverse
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
race
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
statement of service
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
devices
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
question
پرسش
questioned
پرسش
queries
پرسش
query
پرسش
querying
پرسش
test item
پرسش
queried
پرسش
questions
پرسش
items
پرسش
item
پرسش
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
questioned
تردید پرسش
posers
پرسش دشوار
question mark
پرسش نشان
cross-examine
پرسش کردن از
item validity
اعتبار پرسش
cross-examined
پرسش کردن از
question marks
پرسش نشان
poser
پرسش دشوار
leadingquestion
پرسش راهنما
questions
تردید پرسش
cross-examines
پرسش کردن از
cross-examining
پرسش کردن از
debriefed
پرسش کردن
debrief
پرسش کردن
questioningly
پرسش کنان
inquiries
پرسش بازجویی
inquiry
پرسش بازجویی
poseurs
پرسش دشوار
poseur
پرسش دشوار
question
تردید پرسش
debriefs
پرسش کردن
questtioningly
پرسش کنل
item selection
پرسش گزینی
interogation mark
نشان پرسش
cross-examinations
پرسش و مقابله
oblique question
پرسش غیرمستقیم
indirect question
پرسش غیرمستقیم
interrogators
پرسش کننده
interrogator
پرسش کننده
catechize
از راه پرسش
catechise
از راه پرسش
cross-examination
پرسش و مقابله
point of interrogation
نشان پرسش
catechist
ازراه پرسش
item difficulty
دشواری پرسش
item analysis
تحلیل پرسش
in an interrogatory tone
با لحن پرسش
interrogatively
ازراه پرسش
floorer
پرسش سخت
interrogarive pronoun
ضمیر پرسش
multiple choice item
پرسش چند گزینهای
open ended question
پرسش باز پاسخ
catechize
از راه پرسش یاددادن
quizzes
شوخی پرسش و ازمون
catechise
از راه پرسش یاددادن
inquiries
پرسش بازجویی رسیدگی
to overwhelm with questions
غرق پرسش کردن
leading question
پرسش راهنمایی کننده
interrogator responsor
دستگاه پرسش- پاسخ
leap frog test
آزمایش پرسش قورباغه
this very question
دقیقا همین پرسش
quiz
شوخی پرسش و ازمون
item discrimination index
ضریب افتراق پرسش
inquiry system
سیستم پرسش- پاسخ
leading questions
پرسش راهنمایی کننده
inquiry
پرسش بازجویی رسیدگی
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
inquired
پرسش کردن جویا شدن
inquire
پرسش کردن جویا شدن
She did not ask about this.
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
enquired
پرسش کردن جویا شدن
resolveme this
این پرسش را پاسخ دهید
enquires
پرسش کردن جویا شدن
multiple-choice
وابسته به پرسش چند پاسخی
inquires
پرسش کردن جویا شدن
inquisitorial
مقرون به سخت گیری در پرسش
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
... if you don't mind my asking
... اگر پرسش من
[برای تو]
ایرادی ندارد
this act provoked my inquiry
این کار موجب پرسش من است
to pry into a person affairs
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to p angone with questions
با پرسش زیاد کسی را بستوه اوردن
to p any one with question
کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
catechetical
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
interrogating
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
opens
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
relational database management system
پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
catechetics
فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
jump instruction
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
opened
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
a penny for your thoughts
<idiom>
[طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
maieutics
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
image
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
images
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
Excepting
[With the exception of]
two students, no one could answer the last question correctly.
به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
queried
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queries
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
query
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
dogmatism
دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
fates
وضعیت
estate
وضعیت
position
وضعیت
attack condition , alfa
وضعیت تک
phases
وضعیت
quality
وضعیت
estates
وضعیت
attack conditon , bravo
وضعیت تک
qualities
وضعیت
positioned
وضعیت
phased
وضعیت
phase
وضعیت
situation
وضعیت
stated
وضعیت
situations
وضعیت
state-
وضعیت
fate
وضعیت
state
وضعیت
attitude
وضعیت
manner
وضعیت
states
وضعیت
stating
وضعیت
status
وضعیت
condition
وضعیت
attitudes
وضعیت
state vector
بردار وضعیت
state stress
وضعیت تنش
states
وضعیت چیزی
qualification
وضعیت شرایط
stating
وضعیت چیزی
exception conoition
وضعیت استثنایی
extreme position
وضعیت نهایی
problem state
وضعیت مسئله
fate of a collection
وضعیت طلب
fate of goods
وضعیت کالا
final position
وضعیت نهایی
financial position
وضعیت مالی
maintenance status
وضعیت نگهداری
flight attitude
وضعیت پروازی
state-
وضعیت چیزی
as it is
با وضعیت کنونی
statement
بیان وضعیت
statements
صورت وضعیت
neutral position
وضعیت بی باری
marginal case
وضعیت نهائی
mark condition
وضعیت نشان
truest
وضعیت منط قی
truer
وضعیت منط قی
true
وضعیت منط قی
multiplex mode
وضعیت تسهیم
military posture
وضعیت نظامی
supervisor state
وضعیت نظارت
terrestrial
وضعیت زمینی
master mode
وضعیت اصلی
status board
تابلو وضعیت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com