English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (1 milliseconds)
English Persian
staff پرسنل
staffed پرسنل
staffs پرسنل
personnel پرسنل
Other Matches
operating strenght پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
staffing guide کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
operating personnel پرسنل فعال
intransit strenth پرسنل سیال
trooping پرسنل دار
crew پرسنل ناو
crewed پرسنل ناو
crewing پرسنل ناو
crews پرسنل ناو
all hands کلیه پرسنل
adjutant general دایره پرسنل
cadre پرسنل پیمانی
cadres پرسنل پیمانی
trooped پرسنل دار
troop پرسنل دار
operations personal پرسنل عملیات
turout تجمع پرسنل
complement پرسنل سازمانی
complementing پرسنل سازمانی
complements پرسنل سازمانی
complemented پرسنل سازمانی
ship's company پرسنل ناو
shipmate پرسنل هم ناو
permanent party پرسنل دایمی
personnel officer افسر پرسنل
lag rate میزان کسری پرسنل
ration method روش تغذیه پرسنل
turout جمع شدن پرسنل
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
proceed time زمان انتقال پرسنل
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
carreer personnel پرسنل کادر ثابت
nonoperating strength پرسنل غیر فعال
military pay order لیست حقوقی پرسنل
manpower cieling سطح استعداد پرسنل
service number شماره خدمتی پرسنل
quarters محل اسایشگاه پرسنل
administrative acceptees پرسنل پذیرفته شده
staff پرسنل ستاد ستادی
staffed پرسنل ستاد ستادی
staffs پرسنل ستاد ستادی
regular پرسنل کادر منظم
regulars پرسنل کادر منظم
evacuee پرسنل تخلیه شده
evacuees پرسنل تخلیه شده
enlisted personnel پرسنل سرباز و درجه دار
safeguards مامور حفافت پرسنل و یا اموال
military pay order جدول تغییرات حقوقی پرسنل
overhead personnel پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
debarkation net تور پیاده شدن پرسنل
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
safeguarding مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguard مامور حفافت پرسنل و یا اموال
airmen پرسنل نیروی هوایی هوانورد
reimbursable personnel پرسنل حقوق بگیر نظامی
transport area منطقه حمل و نقل پرسنل
airman پرسنل نیروی هوایی هوانورد
blind بدون دید مستقیم پرسنل
blinded بدون دید مستقیم پرسنل
blinds بدون دید مستقیم پرسنل
safeguarded مامور حفافت پرسنل و یا اموال
sending state کشور اعزام کننده پرسنل
retrofit action بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
battlefield evacuation تخلیه پرسنل اسیب دیده
replacement factor ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
release denial جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
registrant پرسنل ثبت نام کننده
army deposit fund سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
conus residents پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
air tropping ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
administrative acceptees پرسنل قبول شده از نظر اداری
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
quarantines اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
stage سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
escape line مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
stages سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
rest and recuperation عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
bareboat charter ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
staged crews پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
rail loading سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
manning the rail گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
blockhouse ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
dispatch route جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
commitment board هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
transit area منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
staging سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
combined staff ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
complemented استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
complements استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
manning table جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
service records سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
replacement demand نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
location audit تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
allotment advice پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
link lift vehicle حمل و نقل بار و پرسنل به صورت یکپارچه حمل یکپارچه
releasing officer افسر مسئول ترخیص کالاها افسر ترخیص کننده پرسنل
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
authorized level of organization سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com