English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
operations personal پرسنل عملیات
Search result with all words
combined staff ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
escape line مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
Other Matches
operating strenght پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
staffing guide کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
staffed پرسنل
personnel پرسنل
staff پرسنل
staffs پرسنل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
cadres پرسنل پیمانی
cadre پرسنل پیمانی
operating personnel پرسنل فعال
intransit strenth پرسنل سیال
complement پرسنل سازمانی
complemented پرسنل سازمانی
shipmate پرسنل هم ناو
complementing پرسنل سازمانی
complements پرسنل سازمانی
adjutant general دایره پرسنل
crews پرسنل ناو
crewing پرسنل ناو
crew پرسنل ناو
trooping پرسنل دار
troop پرسنل دار
ship's company پرسنل ناو
turout تجمع پرسنل
personnel officer افسر پرسنل
trooped پرسنل دار
all hands کلیه پرسنل
crewed پرسنل ناو
permanent party پرسنل دایمی
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
evacuee پرسنل تخلیه شده
proceed time زمان انتقال پرسنل
staffs پرسنل ستاد ستادی
quarters محل اسایشگاه پرسنل
evacuees پرسنل تخلیه شده
staffed پرسنل ستاد ستادی
lag rate میزان کسری پرسنل
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
turout جمع شدن پرسنل
staff پرسنل ستاد ستادی
service number شماره خدمتی پرسنل
ration method روش تغذیه پرسنل
manpower cieling سطح استعداد پرسنل
carreer personnel پرسنل کادر ثابت
military pay order لیست حقوقی پرسنل
regular پرسنل کادر منظم
administrative acceptees پرسنل پذیرفته شده
regulars پرسنل کادر منظم
nonoperating strength پرسنل غیر فعال
debarkation net تور پیاده شدن پرسنل
release denial جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
airman پرسنل نیروی هوایی هوانورد
overhead personnel پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
enlisted personnel پرسنل سرباز و درجه دار
battlefield evacuation تخلیه پرسنل اسیب دیده
military pay order جدول تغییرات حقوقی پرسنل
retrofit action بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
blinded بدون دید مستقیم پرسنل
registrant پرسنل ثبت نام کننده
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
transport area منطقه حمل و نقل پرسنل
reimbursable personnel پرسنل حقوق بگیر نظامی
safeguard مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarded مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards مامور حفافت پرسنل و یا اموال
replacement factor ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
blinds بدون دید مستقیم پرسنل
airmen پرسنل نیروی هوایی هوانورد
sending state کشور اعزام کننده پرسنل
blind بدون دید مستقیم پرسنل
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
conus residents پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
administrative acceptees پرسنل قبول شده از نظر اداری
air tropping ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
army deposit fund سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
quarantines اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
stages سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
rest and recuperation عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
staged crews پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
blockhouse ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
manning the rail گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
bareboat charter ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
rail loading سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
dispatch route جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
commitment board هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
staging سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
transit area منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
complement استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
complemented استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
manning table جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
complementing استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
service records سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
complements استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
replacement demand نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
location audit تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
allotment advice پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
treatments عملیات
treatment عملیات
operations عملیات
op عملیات
operation عملیات
flight operations عملیات پرواز
action جنگ عملیات
business type operation عملیات تجارتی
autonomous operation عملیات مستقل
f.of operations حوزه عملیات
area of operation منطقه عملیات
operating program برنامه عملیات
arithmetic operation عملیات حسابی
building operations عملیات ساختمانی
operation manager مدیر عملیات
operationally ready حاضر به عملیات
delays عملیات تاخیری
delaying عملیات تاخیری
delay عملیات تاخیری
phasing مراحل عملیات
espial عملیات جاسوسی
autonomous operation عملیات ازاد
base of operations پایگاه عملیات
base operation عملیات پایگاهی
operations research تحقیق در عملیات
external operation عملیات خارجی
assistant chief of staff, g (operations معاونت عملیات
operation center مرکز عملیات
offenses عملیات افندی
offenses عملیات تعرضی
offence عملیات افندی
offence عملیات تعرضی
operation map نقشه عملیات
concrete operations عملیات عینی
operation overlay کالک عملیات
deputy for operations معاونت عملیات
manual operation عملیات دستی
operations room اتاق عملیات
amphibious operation عملیات اب خاکی
radius شعاع عملیات
chemical operations عملیات شیمیایی
heat treatment عملیات حرارتی
action deferred تامل در عملیات
offensives عملیات افندی
offensive عملیات افندی
closing خاتمه عملیات
earthworks عملیات خاکی
sabotaging عملیات تخریبی
sabotages عملیات تخریبی
sabotaged عملیات تخریبی
divert action عملیات مخالف
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
dry run عملیات جنگی
immediate action عملیات فوری
subversives عملیات براندازی
subversive عملیات براندازی
hostilities عملیات خصمانه
hostility عملیات خصمانه
flow charts شمای عملیات
flow chart شمای عملیات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com