English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
carreer personnel پرسنل کادر ثابت
Other Matches
regular پرسنل کادر منظم
regulars پرسنل کادر منظم
regular army ارتش کادر ثابت
standing army ارتش کادر ثابت
active duty خدمت کادر ثابت
active officer افسر کادر ثابت
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
active army ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
operating strenght پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
staffing guide کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
cadres کادر
cadre کادر
active federal service قسمت کادر
active officer افسر کادر
technical personnel کادر فنی
active duty ارتش کادر
active army ارتش کادر
active federal service خدمت کادر
regulars ارتش کادر
regular ارتش کادر
frame قاب کادر
active یکان کادر
commissioned officer افسر کادر
dimensioning کادر بندی
image shape کادر تصویر
regular officer افسر کادر
commissioned officers افسر کادر
active نظامی کادر
key personnels کادر اداری اصلی
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
cadre افسر یا درجه دار کادر
cadres افسر یا درجه دار کادر
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
information box قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
standing orders دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
personnel پرسنل
staffed پرسنل
staffs پرسنل
staff پرسنل
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
cadre پرسنل پیمانی
turout تجمع پرسنل
operating personnel پرسنل فعال
crew پرسنل ناو
trooping پرسنل دار
crewed پرسنل ناو
troop پرسنل دار
crewing پرسنل ناو
crews پرسنل ناو
trooped پرسنل دار
intransit strenth پرسنل سیال
cadres پرسنل پیمانی
ship's company پرسنل ناو
adjutant general دایره پرسنل
shipmate پرسنل هم ناو
complements پرسنل سازمانی
personnel officer افسر پرسنل
complement پرسنل سازمانی
permanent party پرسنل دایمی
complementing پرسنل سازمانی
all hands کلیه پرسنل
complemented پرسنل سازمانی
operations personal پرسنل عملیات
ration method روش تغذیه پرسنل
turout جمع شدن پرسنل
administrative acceptees پرسنل پذیرفته شده
proceed time زمان انتقال پرسنل
lag rate میزان کسری پرسنل
service number شماره خدمتی پرسنل
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
staff پرسنل ستاد ستادی
staffed پرسنل ستاد ستادی
quarters محل اسایشگاه پرسنل
evacuee پرسنل تخلیه شده
evacuees پرسنل تخلیه شده
manpower cieling سطح استعداد پرسنل
staffs پرسنل ستاد ستادی
military pay order لیست حقوقی پرسنل
nonoperating strength پرسنل غیر فعال
blinds بدون دید مستقیم پرسنل
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
safeguards مامور حفافت پرسنل و یا اموال
retrofit action بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
airman پرسنل نیروی هوایی هوانورد
airmen پرسنل نیروی هوایی هوانورد
safeguarded مامور حفافت پرسنل و یا اموال
replacement factor ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
safeguarding مامور حفافت پرسنل و یا اموال
blinded بدون دید مستقیم پرسنل
blind بدون دید مستقیم پرسنل
battlefield evacuation تخلیه پرسنل اسیب دیده
registrant پرسنل ثبت نام کننده
debarkation net تور پیاده شدن پرسنل
reimbursable personnel پرسنل حقوق بگیر نظامی
enlisted personnel پرسنل سرباز و درجه دار
transport area منطقه حمل و نقل پرسنل
overhead personnel پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
safeguard مامور حفافت پرسنل و یا اموال
military pay order جدول تغییرات حقوقی پرسنل
sending state کشور اعزام کننده پرسنل
release denial جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
standing ثابت دستورالعمل ثابت
conus residents پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
administrative acceptees پرسنل قبول شده از نظر اداری
air tropping ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
army deposit fund سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
quarantined اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
quarantining اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
escape line مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
rest and recuperation عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
stage سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stages سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
staged crews پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
manning the rail گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
blockhouse ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
rail loading سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
bareboat charter ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
dispatch route جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
commitment board هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
fixes ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
cadre strength column ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
staging سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
transit area منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
combined staff ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
service records سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
manning table جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
complement استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
complements استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
replacement demand نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
location audit تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
allotment advice پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
changeless ثابت
disputeless ثابت
fiducial ثابت
sustains ثابت
constants ثابت
leger or ledger ثابت
constant ثابت
fixing ثابت
incommutable ثابت
sustained ثابت
resolute ثابت
fixed bridge پل ثابت
settled ثابت
fixes ثابت
sustain ثابت
fix ثابت
inalterable ثابت
steadying ثابت
thetic ثابت
undeviating <adj.> ثابت
unswerving <adj.> ثابت
rugged ثابت
patting ثابت
steadier ثابت تر
solids ثابت
solid ثابت
pat ثابت
pats ثابت
patted ثابت
permanent ثابت
stationary ثابت
equable ثابت
unshaken ثابت
indelible ثابت
hard and fast ثابت
truest ثابت
truer ثابت
true ثابت
firm ثابت
firmer ثابت
firmest ثابت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com