English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (7 milliseconds)
English Persian
design پروژه طرح
designs پروژه طرح
Search result with all words
project پروژه پروژه افکندن
project پروژه
project ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected پروژه پروژه افکندن
projected پروژه
projected ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projects پروژه پروژه افکندن
projects پروژه
projects ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projection پروژه
projections پروژه
design پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
designs پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
feasibility بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
pert Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
scheme پروژه
schemed پروژه
schemes پروژه
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
latest event time دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
long term project پروژه طویل مدت
optimum schedule مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
outliner برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را
profile of the road خط پروژه
project appraisal ارزشیابی پروژه
project control کنترل پروژه
project library کتابخانه پروژه
project loans قرضههای مربوط به پروژه ها
project management program برنامه مدیریت پروژه
project management system سیستم مدیریت پروژه
project manager مدیر پروژه ها
project manager مدیر پروژه
project plan طرح پروژه
project schedule زمان بندی پروژه
project section بخش تهیه پروژه ها
project selection انتخاب پروژه
project technical report گزارش فنی پروژه
to shunt a project کنارگذاشتن یک پروژه
water utilization project پروژه بهره برداری از منابع اب
workgroup گروه کوچک کاربران که روی یک پروژه کار می کنند یا به یک شبکه محل وصل هستند
to boondoggle [American English] پول و وقت تلف کردن [برای پروژه ای با سرمایه دولت بخاطر انگیزه سیاسی]
When we get this project off the ground we can relax. وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
The project was terminated as of July 1. پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com