English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (7 milliseconds)
English Persian
lush پرپشت با شکوه
lusher پرپشت با شکوه
lushes پرپشت با شکوه
lushest پرپشت با شکوه
Other Matches
bushier پرپشت
thickset پرپشت
thick پرپشت
thicker پرپشت
thickest پرپشت
unswerving <adj.> پرپشت
bushiest پرپشت
bushy پرپشت
exuberant پرپشت
bushily پرپشت
undeviating <adj.> پرپشت
thickened پرپشت کردن
Bushy(hairy) eyebrows. ابروهای پرپشت
thickens پرپشت کردن
steadied پرپشت استوار
steadying پرپشت استوار
steady پرپشت استوار
thicken پرپشت کردن
steadiest پرپشت استوار
steadies پرپشت استوار
Thick ( sparse , thin ) hair . موی پرپشت ( کم پشت )
pomposity شکوه
galas با شکوه
gala با شکوه
grandeur شکوه
imperial با شکوه
effulgence شکوه
stateliness شکوه
resplendency شکوه
resplendence شکوه
refulgence شکوه
princeliness شکوه
magneficence شکوه
lustreer شکوه
gorgeousness شکوه
gloriousness شکوه
glorious با شکوه
pomp شکوه
plaint شکوه
querulous شکوه گر
plaints شکوه
plains شکوه
plainest شکوه
plainer شکوه
magnitude شکوه
plain شکوه
magnificence شکوه
stateless بی شکوه
piggybacks پرپشت یاشانه سوار شدن کول کردن
piggyback پرپشت یاشانه سوار شدن کول کردن
plainer شکوه کردن
plainest شکوه کردن
plain شکوه کردن
plains شکوه کردن
pageantry نمایش با شکوه
glories شکوه نور
glory شکوه نور
luxuriate شکوه یافتن
gripe شکوه کردن
gallantly بطور با شکوه
luxuriated شکوه یافتن
gloriously بطور با شکوه
luxuriates شکوه یافتن
princely با شکوه شاهانه
luxuriating شکوه یافتن
langur انواع میمونهای دم دراز ودارای ابروهای پرپشت اسیا
creaks شکوه وشکایت کردن
creaking شکوه وشکایت کردن
creaked شکوه وشکایت کردن
creak شکوه وشکایت کردن
luxuriance شکوه وجلال فراوان
parade نمایش با شکوه جلوه
parading نمایش با شکوه جلوه
repine شکایت کردن شکوه
plaintive شکوه امیز سوزناک
paraded نمایش با شکوه جلوه
parades نمایش با شکوه جلوه
splendours شکوه وجلال زرق وبرق
splendour شکوه وجلال زرق وبرق
splendors شکوه وجلال زرق وبرق
splendor شکوه وجلال زرق وبرق
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
luxuriating حاصلخیز شدن پرپشت شدن
luxuriated حاصلخیز شدن پرپشت شدن
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
luxuriate حاصلخیز شدن پرپشت شدن
luxuriates حاصلخیز شدن پرپشت شدن
beefed up شکوه وشکایت کردن تقویت کردن
beef شکوه وشکایت کردن تقویت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com