Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (11 milliseconds)
English	Persian
hedge	پرچین ساختن
hedged	پرچین ساختن
hedges	پرچین ساختن
Other Matches
fence	پرچین
dead fence	پرچین
fences	پرچین
zariba	پرچین
picket lines	خط پرچین
palisades	پرچین
picket line	خط پرچین
palisade	پرچین
palisad	پرچین
paling	پرچین
haw	پرچین
hawed	پرچین
hawing	پرچین
haws	پرچین
wizened	پرچین و چروک
ring wall or ring fence	پرچین یامحجرگرداگرد
hedges	پرچین حصار
hedger	پرچین ساز
pickets	چوب پرچین
hedge	پرچین حصار
crispy	پرچین وشکن
hedged	پرچین حصار
crispier	پرچین وشکن
crispiest	پرچین وشکن
wavy	پرچین و شکن
picket	چوب پرچین
picketed	چوب پرچین
pickets	چوب پرچین کشیک
palisade	با پرچین احاطه کردن
empale	پرچین کشیدن دور
dead hedge	پرچین گیاهان خشک
hedgerow	ردیف بوتههای پرچین
hedgerows	ردیف بوتههای پرچین
palisades	با پرچین احاطه کردن
picketed	چوب پرچین کشیک
picket	چوب پرچین کشیک
hurdle	از روی پرچین یاچارچوب پریدن
hurdles	از روی پرچین یاچارچوب پریدن
Buddhist railing	[سنگر مانع مانند پرچین چوبی]
scareup	فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
quickset	بوتههای پرچینی از قبیل خفچه و غیره پرچین خفچه
clair-voie	[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
shed	خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding	خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds	خون جاری ساختن جاری ساختن
creates	ساختن
fabricating	ساختن
constructed	ساختن
create	ساختن
dree	ساختن با
pills	حب ساختن
pill	حب ساختن
manufacture	ساختن
indite	ساختن
constructing	ساختن
constructs	ساختن
construct	ساختن
miscreate	بد ساختن
creating	ساختن
makes	ساختن
fashions	مد ساختن
fashioning	مد ساختن
fashioned	مد ساختن
make	ساختن
invent	ساختن
builds	ساختن
buildings	ساختن
build	ساختن
invented	ساختن
inventing	ساختن
invents	ساختن
put up	ساختن
bulid	ساختن
pellet	حب ساختن
carbonize	کک ساختن
manufactured	ساختن
fabrication	ساختن
fashion	مد ساختن
composes	ساختن
compose	ساختن
upgrading	ساختن
upgrades	ساختن
upgraded	ساختن
upgrade	ساختن
confect	ساختن
put-up	ساختن
remakes	از نو ساختن
minted	ساختن
idolised	بت ساختن
minting	ساختن
mints	ساختن
upbuild	ساختن
to t. up	ساختن
produces	ساختن
to make away	ساختن
to make a shift	ساختن
produced	ساختن
mint	ساختن
remake	از نو ساختن
idolizing	بت ساختن
idolizes	بت ساختن
idolized	بت ساختن
idolize	بت ساختن
manufactures	ساختن
idolising	بت ساختن
idolises	بت ساختن
produce	ساختن
bridges	پل ساختن
forborne	ساختن با
unifies	تک ساختن
fabricate	ساختن
bridged	پل ساختن
unify	تک ساختن
fabricates	ساختن
generate	ساختن
unifying	تک ساختن
generating	ساختن
generates	ساختن
set up	ساختن
to go in with	ساختن با
generated	ساختن
bridge	پل ساختن
to get along	ساختن
fabricated	ساختن
notifying	اگاه ساختن
affiliated	مربوط ساختن
sepulchre	قبر ساختن
sepulchers	قبر ساختن
gaunt	زننده ساختن
notify	اگاه ساختن
familiarized	اشنا ساختن
insuring	مطمئن ساختن
insures	مطمئن ساختن
ensuring	مطمئن ساختن
ensures	مطمئن ساختن
denigration	سیاه ساختن
ensure	مطمئن ساختن
notified	اگاه ساختن
discover	مکشوف ساختن
notifies	اگاه ساختن
familiarising	اشنا ساختن
sepulchres	قبر ساختن
disable	ناتوان ساختن
reconciling	راضی ساختن
improvise	بالبداهه ساختن
improvises	بالبداهه ساختن
reconciles	راضی ساختن
improvising	بالبداهه ساختن
produces	ساختن محصول
discovering	مکشوف ساختن
reconcile	راضی ساختن
discovers	مکشوف ساختن
produced	ساختن محصول
disables	ناتوان ساختن
discovered	مکشوف ساختن
disabling	ناتوان ساختن
subvert	واژگون ساختن
subverted	واژگون ساختن
subverting	واژگون ساختن
subverts	واژگون ساختن
familiarises	اشنا ساختن
familiarised	اشنا ساختن
outraging	بی حرمت ساختن
outrages	بی حرمت ساختن
familiarize	اشنا ساختن
outraged	بی حرمت ساختن
outrage	بی حرمت ساختن
produce	ساختن محصول
discourage	بی جرات ساختن
vitiate	معیوب ساختن
vitiate	ناپاک ساختن
vitiated	معیوب ساختن
denudes	عاری ساختن
denuded	عاری ساختن
denude	عاری ساختن
snarls	خشمگین ساختن
snarling	خشمگین ساختن
vitiated	ناپاک ساختن
vitiates	معیوب ساختن
vitiates	ناپاک ساختن
vitiating	معیوب ساختن
vitiating	ناپاک ساختن
wet	مرطوب ساختن
humidifying	مرطوب ساختن
humidify	مرطوب ساختن
discourages	بی جرات ساختن
rescind	باطل ساختن
rescinding	باطل ساختن
rescinds	باطل ساختن
relieve	بر جسته ساختن
relieves	بر جسته ساختن
substantiating	مستند ساختن
substantiates	مستند ساختن
relieving	بر جسته ساختن
substantiated	مستند ساختن
humidified	مرطوب ساختن
humidifies	مرطوب ساختن
substantiate	مستند ساختن
denuding	عاری ساختن
snarled	خشمگین ساختن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com