Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
adulterant
پست تر کننده استحاله دهنده
Other Matches
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
indicative
خبر دهنده اشاره کننده
assentient
قبول کننده رضایت دهنده
consummative
تکمیل کننده انجام دهنده
promoters
ترقی دهنده ترویج کننده
tractarian
چاپ کننده ویاانتشار دهنده
truster
نسیه دهنده توکل کننده
promoter
ترقی دهنده ترویج کننده
incorporator
تشکیل دهنده ترکیب کننده
intoxicating
کیف دهنده ازخودبیخود کننده
improver
ترقی کننده بهبودی دهنده
admissive
داخل کننده اجازه دهنده
sanatory
علاج کننده بهبودی دهنده
prolonger
تاخیر دهنده طولانی کننده
emitter
منتشر کننده پس دهنده امواج
polarizer
متضاد کننده قطبش دهنده
assigner
واگذار کننده انتقال دهنده
sanative
علاج کننده بهبودی دهنده
mover
پیشنهاد کننده تکان دهنده
assignor
واگذار کننده انتقال دهنده
developers
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developer
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
multiplier
افزایش دهنده چند برابر کننده
abstergent
شستشو دهنده ماده پاک کننده
intercurrent
مداخله کننده درمیان چیزهای دیگر رخ دهنده
deictic
بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
laborsaving
تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
transubstantiation
استحاله
transmutation
استحاله
transformation
استحاله
incommutable
استحاله ناپذیر
reducing
استحاله کردن
permutation
استحاله جایگشت
permutations
استحاله جایگشت
arthrosis
استحاله مفصلی
reduce
استحاله کردن
reduces
استحاله کردن
reductions
تحویل استحاله کاهش
adulteration
جعل و تزویر استحاله
reduction
تحویل استحاله کاهش
waxes
رو به بدر رفتن استحاله یافتن
waxed
رو به بدر رفتن استحاله یافتن
wax
رو به بدر رفتن استحاله یافتن
reduce
استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
reducing
استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
reduces
استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
transmutation of metals
استحاله فلزات باعلم کیمیا کیمیاگری
colminator
تقویت کننده نور انتقال دهنده نور
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
settling rounds
گلولههای نشست دهنده توپ گلولههای مستقر کننده توپ
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
pusher
هل دهنده
irriguous
اب دهنده
donors
دهنده
shover
هل دهنده
donar
دهنده
donor
دهنده
trimestr
رخ دهنده
pushers
هل دهنده
transferor
دهنده
jogger
هل دهنده
joggers
هل دهنده
giver
دهنده
advertiser
اگاهی دهنده
setter
قرار دهنده
informant
اگاهی دهنده
sustentative
اعانت دهنده
informant
شکل دهنده
setters
پاس دهنده
setters
قرار دهنده
promotor
ترقی دهنده
tender notice
مناقصه دهنده
propitiator
تسکین دهنده
swallower
قورت دهنده
promisor
وعده دهنده
promiser
قول دهنده
propounder
پیشنهاد دهنده
former
تشکیل دهنده
syncretic
وفق دهنده
prolonger
امتداد دهنده
setter
پاس دهنده
propounder
رواج دهنده
suggester
پیشنهاد دهنده
advertisers
اگاهی دهنده
tacker
جوش دهنده
tenderer
پیشنهاد دهنده
organizer
تشکیل دهنده
pejorative
تنزل دهنده
payer
دهنده وجه
peaker
اوج دهنده
adaptors
وفق دهنده
illustrators
توضیح دهنده
impersonator
شخصیت دهنده
impersonators
شخصیت دهنده
adaptor
وفق دهنده
gracious
توفیق دهنده
illustrator
توضیح دهنده
offeror
پیشنهاد دهنده
regulatory
نظم دهنده
saving
نجارت دهنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com