English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
pony express پست سریع السیر قدیم
Other Matches
fastest سریع السیر
fast سریع السیر
fasts سریع السیر
express سریع السیر
high speed سریع السیر
expressed سریع السیر
expressing سریع السیر
expresses سریع السیر
fasted سریع السیر
posthaste سریع السیر
keep pace <idiom> سریع السیر رفتن
flying پردار سریع السیر
speedway جاده سریع السیر
skiff قایق سریع السیر
tallyho کالسکه سریع السیر مسافری
cannonball سریع السیر حرکت کردن
racer مسابقه دهنده سریع السیر
racers مسابقه دهنده سریع السیر
speedboat کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
carvel کشتی کوچک سریع السیر کرجی
expressway شاهراه مخصوص وسایط سریع السیر
expressways شاهراه مخصوص وسایط سریع السیر
speedboats کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
speedy سریع السیر سریع
speediness سریع السیر سریع
lotic زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
freight lighter قطار سریع السیر جهت حمل کانتینر
gigs نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
gig نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
special handling ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
highball یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط بانوشابه گازدار قطار سریع السیر
typhoons نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
waiting position ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
teutonic از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
rollover استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
marine express کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass پاس سریع با پیچش سریع مچ
storm boat قایق سبک وسریع السیر
Brig نوعی کشتی دو دگلی سبک وسریع السیر
yore در قدیم
anciently در قدیم
of old قدیم
primitive قدیم
the old world بر قدیم
Aborigine اهلی قدیم
dateless بسیار قدیم
tzar امپراطورروسیه قدیم
ancientry عهد قدیم
immensurable خیلی قدیم
pierian در مقدونیه قدیم
the old ways رسوم قدیم
the old testament عهد قدیم
the youth of the world روزگارخیلی قدیم
old world دنیای قدیم
In times past . In olden days . درروزگاران قدیم
f. times ایام قدیم
old english زبان انگلیسی قدیم
from immemorial times از زمان خیلی قدیم
proconsular وابسته به فرمانداران رم قدیم
proconsulship مقام فرمانداری در رم قدیم
samaria سامریه در فلسطین قدیم
samson قاضی قدیم اسرائیل
satrap استاندار قدیم ایران
It is an old saying that … از قدیم گفته اند که ...
unite سکه قدیم انگلیسی
babylon شهر بابل قدیم
conservative پیرو سنت قدیم
conservatives پیرو سنت قدیم
italic وابسته به ایتالیاییهای قدیم
immemorially بطور خیلی قدیم
iguanodont سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
carthage شهر کارتاژ قدیم
conventionality پیروی از سنت قدیم
land grave کنت قدیم المانی
unites سکه قدیم انگلیسی
early مربوط به قدیم عتیق
Old Testament پیمان یا وصیت قدیم
kempo تکنیک قدیم کاراته
earliest مربوط به قدیم عتیق
uniting سکه قدیم انگلیسی
immemorial بسیار قدیم خیلی پیش
old guard صنوف صاحب اعتبار قدیم
the a of days خدای سرمدی قدیم الایام
sab وابسته به سبایایمن قدیم یمنی
triumvier یکی از سه زمامدار روم قدیم
stuart خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
ra خدای افتاب مصریان قدیم
punic اهل کارتاژ قدیم قرطاجنی
saker باز شکاری در اروپای قدیم
tchigorin indian دفاع هندی قدیم شطرنج
propraetor کنسول فرمانداراستان قدیم روم
triumvirate یکی از سه زمامدار روم قدیم
doric بسبک معماری قدیم یونان
nestorian کلیسای نسطوری قدیم ایران
Hamedan شهر همدان [اکباتان قدیم]
macaque نوعی میمون دنیای قدیم
macaca نوعی میمون دنیای قدیم
mercury یکی از خدایان یونان قدیم
fabliau وابسته باشعار قدیم فرانسه
apis گاو مقدس مصریان قدیم
ecclesiast عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
old indian defence دفاع هندی قدیم شطرنج
paleethnology مبحث شناسایی انسانهای قدیم
plebs توده مردم روم قدیم
paleo etc وابسته بشمال دنیای قدیم
triumvirates یکی از سه زمامدار روم قدیم
babel شهر و برج قدیم بابل
paleo arctic or palaeo وابسته بشمال دنیای قدیم
pandect حقوق مدنی روم قدیم
doric وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
hoplite سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
sogdian اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
Whigs عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
Whig عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
essenism اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
classics مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
from (since) the year one [American E] <adv.> از زمان خیلی قدیم [اصطلاح روزمره]
hierology علم خواندن خطوط قدیم مصر
from (since) the year dot [British E] <adv.> از زمان خیلی قدیم [اصطلاح روزمره]
guard mount مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
shekel واحد وزن وپول بابل قدیم
gambit of aleppo نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
classic مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
goth یکی از اقوام المانی قدیم بربری
paleontology مبحث زیست شناسی دوران قدیم
pre chellean وابسته به اواخر دوره عصرحجر قدیم
propretor کنسول فرماندار استان قدیم روم
mycenian اهل شهر "مسین " قدیم یونان
He is an old – timer at this club . از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
mycenaean اهل شهر "مسین " قدیم یونان
protasis نخستین قسمت درام قدیم رومی
acinaces شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
quadriga ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
portcullises درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
portcullis درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
archon یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
lawmerchant قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
atrium اطاق میانی خانههای روم قدیم
lambrequin دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
gutta تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
olympiad جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
paleolith الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
shaman کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
scutum سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
elam کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
canon low دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
uncial وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
primogeniture حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
hot rod اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
fleur de lys گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
archeologic وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
fleur de lis گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
staged تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
modernism نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
paleontologist ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
paleolithic وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
lowboy عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
mesolithic وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید میانسنگی
palafitte خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
yellow bile مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
exchanges دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
azoth جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
exchanging دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
fasces [نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
prompted سریع
swift سریع
wing footed سریع
spankings سریع
spanking سریع
sudden سریع
galloping سریع
rapid سریع
prompt سریع
snell سریع
swiftest سریع
swifts سریع
sweepy سریع
rather سریع تر
gleg سریع
accelerators سریع
accelerator سریع
prompts سریع
swifter سریع
lawmerchant حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
glimpsing نگاه سریع
glimpses نگاه سریع
braided حرکت سریع
braid حرکت سریع
operation immediate اقدام سریع
speeds سریع کارکردن
expresses سریع صریح
express سریع صریح
polypnea تنفس سریع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com