Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (2 milliseconds)
English
Persian
foster son
پسر خوانده
adopted son
پسر خوانده
Search result with all words
demur
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
raw
روش دستیابی به فایل که وقتی داده از فایل خوانده میشود نیازی به ترجمه داده یا تنظیم آن ندارد
queue
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
background
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
backgrounds
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
particulars
دادخواست خواهان و لایحه جوابیه خوانده
register
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
registering
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
registers
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
tender
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
cantata
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
cantatas
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
unread
خوانده نشده
flash
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashed
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashes
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
delay
خیر داده کاملاگ خوانده میشود
delaying
خیر داده کاملاگ خوانده میشود
delays
خیر داده کاملاگ خوانده میشود
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
injunction
دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunctions
دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
plea
دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
pleas
دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
brief
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
pre
دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
pre-
دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
scan
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
scanned
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
scans
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
wand
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
refresh
تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
refreshed
تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
refreshes
تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
stepchild
فرزند خوانده
stepchildren
فرزند خوانده
godchild
فرزند خوانده
godchildren
فرزند خوانده
defendant
خوانده
defendants
خوانده
respondent
خوانده
respondent
فرجام خوانده
respondents
خوانده
respondents
فرجام خوانده
godmother
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
unsung
خوانده نشده
stepson
فرزند خوانده
stepsons
فرزند خوانده
self educated
پیش خود درس خوانده
self-educated
پیش خود درس خوانده
blood brother
برادر خوانده
blood brothers
برادر خوانده
stepdaughter
دختر خوانده
stepdaughters
دختر خوانده
called
فرا خوانده
acknowledged mail
تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
adopted child
فرزند خوانده
appellee
پژوهش خوانده
appellee
فرجام خوانده
bidden guest
مهمان خوانده
buffering
دو بافرکه با هم کار می کنند به طوری که وقتی در یکی داده وارد میشود دیگری میتواند خوانده شود
called program
برنامه فرا خوانده
config.sys
این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود
deep read
بسیار خوانده
demurrer
عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
ebam
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
fifo
که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
file handing routine
قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
foster child
فرزند خوانده
foster parents
والدین خوانده
fosterling
طفل شیرخوار فرزند خوانده
head switching
فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
holographic image
[ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
illegibility
خوانده نشدنی
invitee
مدعو شحص خوانده
loard of creation
بشر که اشرف المخلوقات خوانده میشود
mercury delay line
داده خوانده می شد
moderated list
لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود
nurse child
فرزند خوانده
omnim gatherum
مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
plea of tender
اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
relicta verificatione
تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
respondent in court of cassation
فرجام خوانده
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
sequential access
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
tout temps prist
تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
Other Matches
to be called
به نامی خوانده شدن
The people have got wise to him.
مردم دستش را خوانده اند
He has read the book from cover to cover .
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
I assume that you did read this article.
من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I premise that you did read this article.
من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
barbershop
وابسته به آهنگ احساساتی که توسط چند مرد خوانده شود
wager of law
نوعی از دفاع که خوانده به استنادسوگند خود و یازده تن ازهمسایگان بری الذمه می شد
Queen's English
[King's English]
<idiom>
[انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
vindictive damages
مقدار غرامتی که دادگاه علاوه بر خسارت واقعی وارد برخواهان از خوانده به منظورتنبیه او وصول میکند
compartment rug
فرش با طرح خشتی یا بندی لوزی که به خانه شطرنجی و کندوی عسل نیز خوانده می شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com