Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (3 milliseconds)
English
Persian
beach
پلاژ کرانه
beached
پلاژ کرانه
beaches
پلاژ کرانه
Other Matches
martello
دژ کرانه
littoral
کرانه
mete
کرانه
coast
کرانه
coasts
کرانه
strand
کرانه
strands
کرانه
limicoline
کرانه زی
near shore
کرانه
strandline
خط کرانه
rivage
کرانه
shores
کرانه
shore
کرانه
off shore
دور از کرانه
bounds register
ثبات کرانه ها
the means and the extremes
دو میان و دو کرانه
to push off
از کرانه دریادورشدن
backshore beach
کرانه جزر و مد
groin
کرانه دار
coast guard
گارد کرانه
shore patrol
کرانه پاسدار
in shore
در اب نزدیک کرانه
sea shore
کرانه دریا
beach
کرانه شنی
sea coast
کرانه دریا
on shore
سوی کرانه
medoterranean
دور از کرانه
backshore
کرانه جزر و مد
back beach
کرانه جزر و مد
beaches
کرانه شنی
sand
شن کرانه دریا
banks
کرانه دیواری
bank
کرانه دیواری
shores
کرانه ساحل
shore
کرانه ساحل
groins
کرانه دار
groin
کرانه دار
boundary
کرانه کرانی
boundaries
کرانه کرانی
seaboards
کرانه دریا
seaboard
کرانه دریا
sands
شن کرانه دریا
beached
کرانه شنی
strands
کرانه بندرگاه
sandbanks
کرانه ماسه
strand
کرانه بندرگاه
sandbank
کرانه ماسه
limicoline
وابسته به مرغان کرانه زی
landding
کرانه رسمی فرودگاه
redshank
مرغ پا قرمز کرانه زی
coast guard officer
افسر گارد کرانه
off shore fisheries
شیلات دوراز کرانه
to set in
سوی کرانه روان شدن
land swell
خیزاب یا غلت اب نزدیک کرانه
lower limit
[of the integral]
کرانه پائین
[انتگرال]
[ریاضی]
upper limit
[of the integral]
کرانه بالا
[انتگرال]
[ریاضی]
lagune
جای کم گود در دریا نزدیک به کرانه
the nile overflows its banks
نیل طغیان کرده کرانه خودرافرامیگیرد
ionian
وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
riverain
کرانه نشین ساحل نشین
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
interiors
دور از مرز دور از کرانه
interior
دور از مرز دور از کرانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com