English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
high line پل طنابی نقل مکان بین ناوها
Other Matches
relative plot موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
barnstorm مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
left shift تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
battle line خط جبهه ناوها
distance line طناب نگهدارنده ناوها
wooden walls ناوها یا کشتیهای جنگی
launching area منطقه به اب زدن ناوها
maneuvering board تابلوی حرکات ناوها
mine tracks ریلهای مین گذاری ناوها
maneuvering board تابلوی نمایش مانور ناوها
service line ستون ناوها لجستیکی دریایی
peeking فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peek فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement اختلاف مکان تغییر مکان
disposition تنظیم محل ناوها ارایش گرفتن
moves کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
move کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
stringed طنابی
restiform طنابی
rope ladder نردبان طنابی
manrope دستگیر طنابی
cringle حلقه طنابی
rope ladders نردبان طنابی
ropy طنابی شکل
marline tie گره طنابی
ratlin پله طنابی
jacob's ladder پله طنابی
shipyard کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
shipyards کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
ratline نردبان طنابی کشتی
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
the strain on a rope فشاریاکششی که بر طنابی وارد اید
tightrope طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
tightropes طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
buntline طنابی که بپای بادبان بسته میشود
hawser bend گره طنابی که دوسرطناب رابهم فروکند
headfast طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
paracelling کرباس قیراندود که مانند نوار به طنابی بپیچند
buddy line طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
rue raddy تسمه یا طنابی که از روی شانه گذرانیده چیزی را با ان می کشند
watch guard زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
dragrope طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
to freshen rope جای طنابی راکه بواسطه خوردن بچیزی ساییده میشودعوض کردن
gantline رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
availability factor ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
migration نقل مکان نقل مکان کردن
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
ply yarn نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
space مکان
spots مکان
purlieus مکان جا
spot مکان
location مکان
site مکان
illocal بی مکان
locus مکان
sites مکان
sited مکان
spaces مکان
places مکان
places جا مکان
place مکان
stabilisers مکان
locations مکان
there ان مکان
placing جا مکان
place جا مکان
part مکان
stead مکان
placing مکان
stabilizer مکان
locus مکان هندسی
facility مکان ساختمان
response position مکان جواب
loci مکان هندسی
nowheres در هیچ مکان
change of place تغییر مکان
memory location مکان حافظه
displaciment تغییر مکان
displaciment تفاوت مکان
left shift تغییر مکان به چپ
locative دال بر مکان
otherwhere در مکان دیگر
adverb of place فرف مکان
place learning مکان اموزی
public place مکان عمومی
displeacement of water تغییر مکان اب
topography مکان نگاری
place of honor مکان پر افتخار
location counter مکان شمار
shifted تغییر مکان
shifts تغییر مکان
place مکان موقع
places مکان موقع
placing مکان موقع
unit position مکان واحد
shift تغییر مکان
moves نقل مکان
clearing مکان مسطح
clearings مکان مسطح
location مکان یابی
locations مکان یابی
move نقل مکان
moved نقل مکان
ubiety کیفیت مکان
topographer مکان نگار
locality موضع مکان
cursors مکان نما
storage location مکان انباره
print position مکان چاپ
sign position مکان علامت
topologist مکان شناس
cursor مکان نما
localities موضع مکان
storage location مکان ذخیره
nowhere در هیچ مکان
screen position مکان صفحه
topology مکان شناسی
displacement تغییر مکان
logic shift تغییر مکان منطقی
locus of centres مکان هندسی مرکزها
locate mode باب مکان یابی
red shift تغییر مکان سرخ
sides way تغییر مکان جانبی
shift register ثبات تغییر مکان
ring shift تغییر مکان حلقهای
shift out تغییر مکان به بیرون
horizontal stabilizer مکان افقی ثابت
location of industry تعیین مکان صنعت
location theory نظریه تعیین مکان
position vector بردار مکان [ریاضی]
piston displacement تغییر مکان پیستون
protected location مکان حفافت شده
whereabout حدود تقریبی مکان
toponymic وابسته به مکان نامی
mental topography مکان نگاری ذهن
radius vector بردار مکان [ریاضی]
position بردار مکان [ریاضی]
permanent change of station تغییر مکان دایمی
logical shift تغییر مکان منطقی
location vector بردار مکان [ریاضی]
topological psychology روانشناسی مکان نگر
transmigrator نقل مکان کننده
shifted تغییر مکان انتقال
crusor arrows پیکانهای مکان نما
components of displacement مولفههای تغییر مکان
flit نقل مکان کردن
flits نقل مکان کردن
circular shift تغییر مکان حلقوی
circular shift تغییر مکان دایرهای
flitted نقل مکان کردن
flitting نقل مکان کردن
displacement جابجاشدگی تغییر مکان
arithmetic shift تغییر مکان حسابی
universe کون و مکان دهر
locus مکان هندسی مرکزها
topography مکان نگاری مساحی
shifts تغییر مکان انتقال
shift تغییر مکان انتقال
current location counter شمارنده مکان فعلی
cursor control کنترل مکان نما
fleche نقل مکان شمشیرباز
rudders مکان عمودی متحرک
drilling position مکان مته کاری
end around shift تغییر مکان دورگشتی
doppler shift تغییر مکان دوپلری
mobility قابلیت نقل مکان
die shift تغییر مکان حدیده
cyclic shift تغییر مکان چرخهای
elevator مکان افقی متحرک
elevators مکان افقی متحرک
rudder مکان عمودی متحرک
tablets مکان نما روی صفحه
tablet مکان نما روی صفحه
support movement تغییر مکان تکیه گاه
topology مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
on the move <idiom> حرکت از مکانی به مکان دیگر
localities محل مخصوص مکان جغرافیایی
statip shift register ثبات تغییر مکان ایستا
right shift تغییر مکان به سمت راست
removal برطرف سازی نقل مکان
forth دور از مکان اصلی جلو
cursor control keys کلیدهای کنترل مکان نما
colocate دریک مکان قرار دادن
move پیشنهاد کردن تغییر مکان
moved پیشنهاد کردن تغییر مکان
moves پیشنهاد کردن تغییر مکان
cursor movement keys کلیدهای حرکت مکان نما
output per unit of displacement توان در واحد تغییر مکان
dp بی مکان ومنزل تبعید شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com