Dictiornary-Farsi | پل پیاده روها | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
footbridge	پل پیاده روها
footbridges	پل پیاده روها


Search result with all words

grade crossing	تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade crossings	تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
Other Matches

disembarkation	به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
grenadier	سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain	از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
secondary landing	منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group	گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauled	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul	پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
side walk	پیاده رو
on of	پیاده
footpaths	پیاده رو
walkway	پیاده رو
footpath	پیاده رو
pavements	پیاده رو
footway	پیاده رو
path	پیاده رو
sidewalks	پیاده رو
pignorate	پیاده
pavement	پیاده رو
infantry	پیاده
foot bridge	پل پیاده رو
pedestrian	پیاده
paths	پیاده رو
pedestrians	پیاده
impledge	پیاده
walk	پیاده رو
pedestrian bridge	پل پیاده رو
afoot	پیاده
dismounted	پیاده
foot infantry	پیاده
walks	پیاده رو
foot slogger	پیاده
walked	پیاده رو
footer	پیاده رو
peripatetic	پیاده رو
foot bank	پیاده رو
infantry man	پیاده
ganway	پل پیاده رو
sidewalk	پیاده رو
walkways	پیاده رو
alight	پیاده شدن
alighted	پیاده شدن
kerbs	حاشیه پیاده رو
to pad aroad	پیاده رفتن
kerbs	جدول پیاده رو
dismounts	پیاده کردن
set down	پیاده کردن
to get off	پیاده شدن از
skirmisher	پیاده نظام
take down	پیاده کردن
disassemble	پیاده کردن
kerb	جدول پیاده رو
alighting	پیاده شدن
pawn	پیاده شطرنج
pawned	پیاده شطرنج
kerb	حاشیه پیاده رو
alights	پیاده شدن
to go on foot	پیاده رفتن
pawns	پیاده شطرنج
wayfarer	مسافر پیاده
wayfarers	مسافر پیاده
pawning	پیاده شطرنج
rifle man	سرباز پیاده
demodulator	پیاده کننده
demodulation	پیاده کردن
impledge	پیاده شطرنج
infantry man	سرباز پیاده
knight of the road	راهزن پیاده
banquette	نیمکت پیاده رو
grabby	سرباز پیاده
disembarkation	پیاده شدن
footpad	راهزن پیاده
foot slugger	سرباز پیاده
foot passenger	پیاده پا رهسپار
foot passenger	مسافر پیاده
foot infantry	پیاده نظام
ganger	مسافر پیاده
get down	پیاده شدن
dismantlement	پیاده کردن
armored infantry	پیاده مکانیزه
armored infantry	پیاده زرهی
mechanized	پیاده زرهی
promotions	ترفیع پیاده
promotion	ترفیع پیاده
pedestrianism	پیاده روی
pignorate	پیاده شطرنج
regiment of f.	هنگ پیاده
footbridges	پل پیاده روی
footbridge	پل پیاده روی
hike	پیاده روی
hiked	پیاده روی
on foot	به صورت پیاده
pedestrian crossings	گذرگاه پیاده
pedestrian crossing	گذرگاه پیاده
infantry	سرباز پیاده
infantry	پیاده نظام
on foot	پای پیاده
hiking	پیاده روی
hikes	پیاده روی
footsoldier	سرباز پیاده
disembarked	پیاده کردن
disembarked	پیاده شدن
disembarking	پیاده کردن
disembarking	پیاده شدن
counterpawn	پیاده متقابل
pad	دزد پیاده
disembarks	پیاده کردن
disembarks	پیاده شدن
walkabouts	مسافرت پیاده
walkabout	گردش پیاده
disembark	پیاده شدن
disembark	پیاده کردن
humps	پیاده روی
dismantle	پیاده کردن
to walk . To go on foot.	پیاده رفتن
zebra crossing	خط عابر پیاده
zebra crossings	خط عابر پیاده
dismantled	پیاده کردن
implementation	پیاده سازی
walkabouts	گردش پیاده
pads	دزد پیاده
hump	پیاده روی
humping	پیاده روی
walkabout	مسافرت پیاده
wayfaring	پیاده روی
dismounting	پیاده کردن
to ride shanks's mare	پیاده رفتن
dismount	پیاده کردن
torero	گاوباز پیاده
dismantles	پیاده کردن
unset	پیاده کردن
to pad it	پیاده رفتن
to pad the hoof	پیاده رفتن
dismantling	پیاده کردن
turnable foot bridge	پل پیاده رو گردان
janizary	سرباز پیاده نظام
dismantle	پیاده کردن موتور
landing ship	ناو نیرو پیاده کن
administrative landing	پیاده شدن اداری
shin	پیاده وباسرعت رفتن
landing forces	نیروهای پیاده شونده
light infantry	پیاده نظام سبک
light infantry	پیاده سبک اسلحه
dismantled	پیاده کردن موتور
mechanized infantry	یکان پیاده مکانیزه
advanced pawn	پیاده پیش رفته
night landing	پیاده شدن درساحل در شب
landing craft tank	ناو تانک پیاده کن
beaching party	گروه پیاده شونده
landing craft assault	قایق نیرو پیاده کن
landing beach	ساحل پیاده شدن
land vi	پیاده شدن رسیدن
isolani	پیاده ایزوله شطرنج
to drop someone off	کسی را پیاده کرن
deplane	از هواپیما پیاده شدن
fee pawn	پیاده ازاد شطرنج
arcade	پیاده روی سرپوشیده
four powns attack	حمله چهار پیاده
in step	با سرعت پیاده روی
at walking pace	با سرعت پیاده روی
shins	پیاده وباسرعت رفتن
walks	گردش پیاده گردشگاه
walked	گردش پیاده گردشگاه
drill marching	تمرین پیاده روی
pedestrianising	پیاده روی کردن
disassembly	پیاده کردن موتور
grabby	نفر پیاده نظام
pads	پیاده سفر کردن
pad	پیاده سفر کردن
dogface	سرباز پیاده نظام
dosmount command	فرمان پیاده کردن
dough boy	سرباز پیاده نظام
foot soldier	سرباز پیاده نظام
doughboy	سرباز پیاده نظام
walk	گردش پیاده گردشگاه
curbing	جلوگیری لبه پیاده رو
I wI'll get off here.	اینجا پیاده می شوم
unmounted	سوار نشده پیاده
pedestrian guard rail	جانپناه برای پیاده رو
pawn roller	پیاده رانی شطرنج
pawn push	پیاده رانی شطرنج
To implement a project.	طرحی را پیاده کردن
infantrymen	جمعی پیاده نظام
infantrymen	سرباز پیاده نظام
treadway bridge	پل عبور موقتی پیاده
dismounting	پیاده کردن یا شدن
pedestrianize	پیاده روی کردن
curbed	جلوگیری لبه پیاده رو
curb	جلوگیری لبه پیاده رو
mush	پیاده در برف سفرکردن
staking	پیاده کردن مسیر
curbs	جلوگیری لبه پیاده رو
setting out	پیاده کردن نقشه
setting out	پیاده کردن مسیر
shoring	پیاده شدن در ساحل
system implementation	پیاده سازی سیستم
infantryman	جمعی پیاده نظام
infantryman	سرباز پیاده نظام