Dictiornary-Farsi | پنج انگشت فلفل بری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
agnus castus	پنج انگشت فلفل بری


Other Matches

pimentos	فلفل فرنگی شیرین فلفل گینه
guinea pepper	فلفل قرمز هندی فلفل فرهنگی
pimento	فلفل فرنگی شیرین فلفل گینه
mitten	دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mittens	دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
pepper and salt	پارچه فلفل نمکی رنگ فلفل نمکی
fingerprint	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
peppering	فلفل
peppers	فلفل
pepper mill	فلفل سا
capsicums	فلفل
capsicum	فلفل
pepper sauce	ترشی فلفل
pimiento	فلفل شیرین
hot pepper	فلفل قرمز
pepper	فلفل دلمه ای
piper nigrum	فلفل معمولی
griseous	فلفل نمکی
smart weed	فلفل ابی
pepper pot	فلفل پاش
peppercorns	فلفل دانه
sweet pepper	فلفل شیرین
peppercorns	دانه فلفل
peppercorn	فلفل دانه
peppercorn	دانه فلفل
pepper	فلفل کوبیده
pepper	فلفل پاشیدن
peppering	فلفل پاشیدن
Cayenne	فلفل قرمز
piper nigrum	فلفل سیاه
pepper caster	فلفل دان
pepper castor	فلفل دان
pepper mill	فلفل ساب
pepper box	فلفل پاش
pepper box	فلفل دان
pepper plant or vine	درخت فلفل
pepper pot	فلفل دان
peppers	فلفل پاشیدن
peppers	فلفل کوبیده
pepper and salt	فلفل نمکی
long pepper	دار فلفل
peppering	فلفل کوبیده
chaste tree	فلفل بری
water pepper	فلفل ابی
white pepper	فلفل سفید
Red chilli	فلفل قرمز
green pepper	فلفل سبز
green peppers	فلفل سبز
ladyfinger	فلفل قرمز
red peppers	فلفل قرمز
red pepper	فلفل قرمز
salt-and-pepper	نمک و فلفل
salt-and-pepper	فلفل نمکی
chilli powder	پودر فلفل
capsicums	فلفل سان
capsicums	میوهی فلفل
chilli pepper	فلفل قرمز
capsicum	میوهی فلفل
capsicum	فلفل سان
peppery	فلفل دار
allspice	فلفل فرنگی شیرین
mulligatawny	اش فلفل دار هندی
Tabasco	سوس فلفل دار
piperine	ماده قلیایی فلفل
pepper caster	فلفل پاش ششلول
hot pepper	بوته فلفل قرمز
kava	نوعی درخت فلفل جزایرپلینزی
paprica	میوه رسیده فلفل قرمز
peppering	فلفل زدن به تیرباران کردن
paprika	میوه رسیده فلفل قرمز
peppers	فلفل زدن به تیرباران کردن
pepper	فلفل زدن به تیرباران کردن
chilisauce	نوعی رب گوجه فرنگی فلفل دار
curry powders	آمیزهای از کاری و فلفل و چند ادویهی دیگر
curry powder	آمیزهای از کاری و فلفل و چند ادویهی دیگر
adactylous	بی انگشت
digit	انگشت
dactyl	انگشت
monodactylous	تک انگشت
finger	انگشت
fingers	انگشت
digits	انگشت
syndacty	چسبیده انگشت
the little finger	انگشت کهین
the middle finger	انگشت میانه
middle finger	انگشت میان
medius	انگشت وسطی
medius	انگشت میان
marplot	انگشت به شیر زن
toenail	ناخن انگشت پا
the ring finger	انگشت حلقه
to become a byword	انگشت نماشدن
soon koot	نوک انگشت
phalange	بند انگشت
soleprint	انگشت نگاری از پا
little fingers	انگشت کوچک
pinkie	انگشت کوچک
pinky	انگشت کوچک
agnail	میخچهء پا یا انگشت پا
pollex	انگشت شست
potentilla	پنج انگشت
rule of thumb	حساب انگشت
sawison keut	نوک دو انگشت
fingers	انگشت زدن
fingerprint	اثر انگشت
knuckle	بند انگشت
knuckles	بند انگشت
fingering	استفاده از انگشت
the first or index finger	انگشت شهادت
the first or index finger	انگشت نشان
forefingers	انگشت شهادت
forefingers	انگشت نشان
forefinger	انگشت شهادت
index finger	انگشت نشان
index fingers	انگشت نشان
fingerprinted	اثر انگشت
fingered	انگشت دار
finger	انگشت زدن
conspicuous	انگشت نما
fingered	انگشت مانند
fingertips	نوک انگشت
fingerprints	اثر انگشت
fingerprinting	اثر انگشت
finger painting	نقاشی با انگشت
notoriety	انگشت نمایی
forefinger	انگشت نشان
ring fingers	انگشت انگشتر
finger mark	اثر انگشت
gazing stock	انگشت نما
finger print	اثر انگشت
fingertip	نوک انگشت
ring finger	انگشت انگشتر
toenails	ناخن انگشت پا
five finger	پنج انگشت
egregious	انگشت نما
digitiform	انگشت مانند
dactylagraphy	انگشت نگاری
dactylitis	اماس انگشت
cinquefoil	پنج انگشت
dactyloscopy	انگشت نگاری
digitate	انگشت دار
cinqfoil	پنج انگشت
to run over	تند انگشت گذاشتن
flagrant	انگشت نما رسوا
ring fingers	انگشت چهارم دست چپ
ring finger	انگشت چهارم دست چپ
To finger something.	به چیزی انگشت زدن
To take fingerprints.	انگشت نگاری کردن
nose-picking	انگشت کردن در بینی
pinkie	انگشت کوچک دست
little finger	انگشت کوچک دست
the little finger	انگشت کوچک کلنج
finger tapping	ضربه زنی با انگشت
proverbialize	انگشت نما کردن
finger print department	اداره انگشت نگاری
polydactyl	چند انگشتی پر انگشت
knucklebone	استخوان بند انگشت
finger play	استفاده از انگشت درشمشیربازی
lumbrical	ماهیچه انگشت یا پنجه
finger mark	با انگشت چرک کردن
finger glass	فرف انگشت شوئی
phalange	استخوان انگشت یاپنجه
pettitoes	چیز بی ارزش انگشت پا
phalanges	استخوان انگشت گروه
notoriously	بطور انگشت نما
indexes	نمودار انگشت سبابه
tap the door with your fingers	انگشت بزنید بدر
his hand want's two fingers	دستش دو انگشت ندارد
his hand lack one finger	دستش یک انگشت ندارد
hitsu shiubi	مفصل انگشت وسط
finger thumb opposition	تقابل شست و انگشت
indexed	نمودار انگشت سبابه
index	نمودار انگشت سبابه
poke	فشار با نوک انگشت حرکت
poked	فشار با نوک انگشت حرکت
pokes	فشار با نوک انگشت حرکت
finger hold	خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
a man's best friends are his ten fingers <proverb>	کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
poking	فشار با نوک انگشت حرکت
lumbrical	ماهیچهای که با انگشت یاپمجه را می جنباند
toes	با انگشت پا زدن یاراه رفتن
finger	باندازه یک انگشت میله برامدگی
pizzicato	با ضرب نوک انگشت یاناخن
to make an e. of oneself	خود را انگشت نما کردن
jam	گرفتن شکاف کوه با انگشت
jammed	گرفتن شکاف کوه با انگشت
jams	گرفتن شکاف کوه با انگشت
phalangeal	وابسته به استخوان انگشت یاپنجه
fingers	باندازه یک انگشت میله برامدگی
toe	با انگشت پا زدن یاراه رفتن
fingering	پنجه گذاری انگشت کاری
toes	انگشت پای مهره داران جای پا
to gouge out a persons eye	چشم کسیرابا انگشت بیرون اوردن
syndactyl	دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
to poke somebody	کسی را با نوک انگشت فشار دادن
to prod somebody	کسی را با نوک انگشت فشار دادن
two	دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج