Total search result: 194 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
straight f. |
پنج برگ ردیف ویکرنگ |
|
|
Other Matches |
|
Jaldar |
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.] |
sodalist |
عضو دسته برادران مذهبی عضو متحد ویکرنگ |
terraced houses |
خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها |
row marker |
دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین |
cues |
ردیف |
sequence |
ردیف |
cue |
ردیف |
deque |
ردیف |
lines |
ردیف |
line |
ردیف |
wracks |
ردیف |
wracked |
ردیف |
racks |
ردیف |
racked |
ردیف |
rack |
ردیف |
octachord |
ردیف |
sequences |
ردیف |
tiers |
ردیف |
rank |
ردیف |
rank |
ردیف صف |
ranked |
ردیف |
ranked |
ردیف صف |
ranges |
ردیف |
ranks |
ردیف |
ranged |
ردیف |
ranks |
ردیف صف |
range |
ردیف |
tier |
ردیف |
columns |
ردیف |
column |
ردیف |
run |
ردیف |
runs |
ردیف |
rowed |
ردیف |
rows |
ردیف |
row |
ردیف |
class |
ردیف |
classed |
ردیف |
classes |
ردیف |
classing |
ردیف |
succession |
ردیف جانشینی |
single line |
ردیف مجزا |
tier |
ردیف افقی |
tier |
ردیف شدن |
tier |
ردیف کردن |
single line |
ردیف تکی |
tier |
ردیف صندلی |
successions |
ردیف جانشینی |
tiers |
ردیف صندلی |
tiers |
ردیف کردن |
realign |
ردیف کردن |
tierced |
ردیف شده |
tierced |
ردیف دار |
spooler |
برنامه ردیف گر |
single file |
یک ردیف ستون |
item number |
شماره ردیف |
lance corporal |
هم ردیف سرجوخه |
shaw |
ردیف درختان |
seriation |
ردیف کردن |
serially |
بطور ردیف |
in a row |
ردیف شده |
file number |
شماره ردیف |
tiers |
ردیف شدن |
realigning |
ردیف کردن |
tiers |
ردیف افقی |
realigns |
ردیف کردن |
colonnade |
ردیف ستون |
colonnades |
ردیف ستون |
aline |
ردیف شدن |
clavier |
ردیف جا انگشتی |
clavier |
ردیف مضراب |
realigned |
ردیف کردن |
seriated |
ردیف شده |
series |
سلسله ردیف |
row |
ردیف مین |
align |
ردیف کردن |
rowed |
ردیف کردن |
rowed |
ردیف سطر |
rowed |
ردیف مین |
rows |
ردیف سطر |
rows |
ردیف کردن |
rows |
ردیف مین |
aligned |
ردیف کردن |
aligning |
ردیف کردن |
string |
ردیف سلسله |
aligns |
ردیف کردن |
row |
ردیف کردن |
ranges |
سلسله ردیف |
ranged |
سلسله ردیف |
range |
سلسله ردیف |
patterns |
ردیف بندی |
file |
ردیف صف به صف کردن |
hedgerow |
ردیف خاربن |
pattern |
ردیف بندی |
filed |
ردیف صف به صف کردن |
row |
ردیف سطر |
hedgerows |
ردیف خاربن |
line-up |
ردیف ایستادن تیم |
line-ups |
ردیف ایستادن تیم |
monopteral |
دارای یک ردیف ستون |
hedgerow |
ردیف بوتههای پرچین |
eleven punch |
سوراخ ردیف یازدهم |
hedgerows |
ردیف بوتههای پرچین |
hypen ladder |
ردیف خطوط تیره |
row |
ردیف چند خانه |
line up |
ردیف ایستادن تیم |
dress circle |
صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه |
second defendant |
متهم ردیف دوم |
rows |
ردیف چند خانه |
tertial |
سومین ردیف شاهپر |
rowed |
ردیف چند خانه |
key-couse |
[بیش از یک ردیف سنگ سر طاق] |
onside |
در ردیف یا پشت سر توپدار بودن |
print spooling progarm |
برنامه ردیف کننده چاپ |
aligned |
دریک ردیف قرار گرفتن |
align |
دریک ردیف قرار گرفتن |
rivet gage |
فاصله بین دو ردیف پرچ |
aligning |
دریک ردیف قرار گرفتن |
aligns |
دریک ردیف قرار گرفتن |
unclassified |
در ردیف بخصوصی قرار نگرفته |
stack |
ردیف کردن وسایل و تجهیزات |
stacked |
ردیف کردن وسایل و تجهیزات |
bat around |
توپ زدن به نوبت در یک ردیف |
stacks |
ردیف کردن وسایل و تجهیزات |
colonnades |
ردیف ستون ایوان ستوندار |
colonnade |
ردیف ستون ایوان ستوندار |
colonnade |
ستون بندی ردیف درخت |
terrace |
ردیف خانههای بهم پیوسته |
terraces |
ردیف خانههای بهم پیوسته |
colonnades |
ستون بندی ردیف درخت |
corvette |
رزمناوی که یک ردیف توپ دارد |
corbel-table |
[ردیف هایی از قوس های پیشکرده] |
quart major |
ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز |
coffer-dam |
[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها] |
lagomorphous |
وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی |
lagomorphic |
وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی |
quinquereme |
یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت |
peristyle |
ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط |
hypostyle |
دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون |
beading |
تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده |
beadings |
تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده |
peristome |
ردیف دندانههای کوچک درپیرامون دهانه خزه ها |
hamatum |
استخوان چنگکی ردیف دوم مچ دست پستانداران |
square leg |
محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او |
columns |
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند |
column |
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند |
footlights |
ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان |
variable stator |
توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور |
the taxis are on their rank |
اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند |
amphistylar |
دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان |
wing forward |
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع |
row |
[ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.] |
v engine |
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند |
crankle |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
frequency |
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند |
vee engine |
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند |
Crinkle |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
crankum |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
frequencies |
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند |
crinkum |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
bookends |
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند |
bookend |
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند |
assembly line |
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد |
broad arrow engine |
موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند |
dual |
استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه |
x engine |
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند |
assembly lines |
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد |
DIL |
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است |
h engine |
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند |
tertiery |
پر سومین ردیف بال مرغ سومین دوره طبقات الارضی |
DB connector |
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده |
fraudulent weave [false] |
بافت تقلبی [بافته هایی با تعداد پود بیش از حد عرف در هر ردیف یعنی دو یا سه پود یا با استفاده از نخ های مصنوعی] |
Dudley carpet |
فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان] |
Moghat |
مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.] |
scanner |
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
scanners |
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
swath |
ردیف باریک راه باریک |
swathes |
ردیف باریک راه باریک |
mine row |
ردیف مین در میدان مین |
forward |
بازی کن ردیف جلو به جلو |
linemate |
مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر |
seriatim |
بطور ردیف جزء جزء |
forwarded |
بازی کن ردیف جلو به جلو |
swathe |
ردیف باریک راه باریک |
printhead |
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است |
Miri design |
طرح بته میری [طرح بته جقه] [این طرح که جلوه ای از درخت سرو را نشان می دهد بصورت ردیف های تکراری و قرینه کل فرش را در بر می گیرد.] |
offset knots |
گره نامتقارن [گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.] |
hollerith code |
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند |
latch hooks |
طرح قفل قلاب شکل [این طرح با لبه مثلثی شکل و یا مربع شکل بصورت ردیف های موازی و متناوب هم جهت، در حاشیه فرش های روستائی و ترکمنی بکار می رود.] |
rowed |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
rows |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
row |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
cable weft |
پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند] |
adjacent rows |
ردیف های مجاور [رج های مجاور] |