Total search result: 201 (38 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
software encryption |
پنهان کردن نرم افزاری |
|
|
Other Matches |
|
enhancements |
توسعه سخت افزاری و نرم افزاری تکمیل کردن یا به روز در اوردن یک کامپیوتر یاسیستم نرم افزاری |
cover one's tracks <idiom> |
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن) |
crashed |
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری |
crashes |
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری |
crashing |
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری |
generic |
که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد |
crash |
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری |
diagnostic |
وسیله سخت افزاری یانرم افزاری که کمک به یافتن خطاها میکند |
crashingly |
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری |
troubleshooter |
شخصی که مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری را رفع میکند |
diagnostic |
محل و دلایل خطا نرم افزاری یا مشکل سخت افزاری |
troubleshooters |
شخصی که مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری را رفع میکند |
unrecoverable error |
خطای سخت افزاری یا نرم افزاری کامپیوتر که باعث آسیب برنامه میشود |
assemble |
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر |
assembled |
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر |
assembles |
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر |
diagnostics |
تعوابع یا آزمایشاتی که به کاربر کمک میکند خطاهای سخت افزاری یا نرم افزاری را پیداکند |
tune |
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی |
tunes |
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی |
processor |
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است |
vendor |
مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری |
vendors |
مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری |
safety nets |
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند |
generals |
کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن |
safety net |
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند |
floppy disk |
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند |
floppy disks |
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند |
floppy |
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند |
floppy discs |
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند |
floppies |
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند |
general |
کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن |
OS |
نرم افزاری که عملیات سخت افزاری ابتدایی و سطح پایین را انجام میدهد و مدیریت فایل بدون نیاز به کاربر |
equipment |
خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری |
kludge |
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود |
kluge |
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود |
closets |
پنهان کردن |
coverings |
پنهان کردن |
secrete |
پنهان کردن |
cloak |
پنهان کردن |
cloaked |
پنهان کردن |
cloaking |
پنهان کردن |
cloaks |
پنهان کردن |
cover |
پنهان کردن |
encrypt |
پنهان کردن |
eloign |
پنهان کردن |
cache |
پنهان کردن |
caches |
پنهان کردن |
secreting |
پنهان کردن |
secretes |
پنهان کردن |
secreted |
پنهان کردن |
dissimulate |
پنهان کردن |
masks |
پنهان کردن |
disguising |
پنهان کردن |
disguises |
پنهان کردن |
shadow |
پنهان کردن |
disguise |
پنهان کردن |
shadows |
پنهان کردن |
conceals |
پنهان کردن |
mask |
پنهان کردن |
shadowing |
پنهان کردن |
conceal |
پنهان کردن |
lay low <idiom> |
پنهان کردن |
sweep under the rug <idiom> |
پنهان کردن |
disguised |
پنهان کردن |
shadowed |
پنهان کردن |
covers |
پنهان کردن |
closeting |
پنهان کردن |
dissimulates |
پنهان کردن |
closeted |
پنهان کردن |
dissimulated |
پنهان کردن |
dissimulating |
پنهان کردن |
closet |
پنهان کردن |
hides |
پنهان کردن |
hide |
پنهان کردن |
camouflaged |
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی |
camouflage |
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی |
camouflages |
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی |
camouflaging |
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی |
hitting |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hits |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hit |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
embed |
درزمین پنهان کردن |
embeds |
درزمین پنهان کردن |
pockets |
درجیب پنهان کردن |
pocket |
درجیب پنهان کردن |
occult |
از نظر پنهان کردن |
veil |
مستوریا پنهان کردن |
concealment |
پنهان کردن پوشاندن |
inconcealable |
غیرقابل پنهان کردن |
veils |
مستوریا پنهان کردن |
diagnosis |
یافتن خطا یا کشف علامت خطا. نتایج تشخیص خطای سخت افزاری یا نرم افزاری |
diagnoses |
یافتن خطا یا کشف علامت خطا. نتایج تشخیص خطای سخت افزاری یا نرم افزاری |
languages |
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس |
language |
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس |
masks |
ماسک زدن پنهان کردن |
to ballot for |
بارای پنهان انتخاب کردن |
camouflages |
پنهان کردن وسایل جنگی |
camouflage |
پنهان کردن وسایل جنگی |
becloud |
زیر ابر پنهان کردن |
mask |
ماسک زدن پنهان کردن |
hickok belt |
مخفی شدن پنهان کردن |
camouflaging |
پنهان کردن وسایل جنگی |
camouflaged |
پنهان کردن وسایل جنگی |
plug compatible manufacurer |
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود |
wrap |
لفافه دار کردن پنهان کردن |
wraps |
لفافه دار کردن پنهان کردن |
to go into hiding |
خود را پنهان کردن [از اولیاء امور] |
gloss over <idiom> |
پنهان کردن ،خوب جلوه دادن |
to go underground |
خود را پنهان کردن [از اولیاء امور] |
caches |
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان |
cache |
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان |
cache memory |
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان |
conceals |
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر |
conceal |
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر |
cache memory |
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند |
cache |
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند |
caches |
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند |
encryption |
رمزدار کردن پنهان کردن |
dissembles |
تدلیس کردن پنهان کردن |
dissembled |
تدلیس کردن پنهان کردن |
dissemble |
تدلیس کردن پنهان کردن |
secrete |
تراوش کردن پنهان کردن |
secreted |
تراوش کردن پنهان کردن |
secretes |
تراوش کردن پنهان کردن |
secreting |
تراوش کردن پنهان کردن |
to keep back |
دفع کردن پنهان کردن |
dissembling |
تدلیس کردن پنهان کردن |
Intel |
فناوری نرم افزاری ساخت intel که به کامپیوتر اجازه میدهد تا تصاویر ویدیویی فشرده را ذخیره و بازیابی کند با استفاده از روشهای فشرده سازی نرم افزاری |
Indeo |
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی |
hard failure |
نارسایی سخت افزاری خرابی سخت افزاری |
scratchpad |
حافظه پنهان برای بافر کردن داده ارسالی بین پردازنده سریع و وسیله ورودی / خروجی کند. |
malfunction |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
malfunctioned |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
malfunctions |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
unix |
امکانات نرم افزاری که کپی کردن داده را برای کاربر از یک کامپیوتر ساده تر میکند. |
defragmentation |
ابزار نرم افزاری که عمل یکپارچه کردن روی دیسک سخت را انجام میدهد |
language |
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد |
languages |
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد |
stacks |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
stack |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
stacked |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
editors |
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود |
editor |
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود |
image |
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص |
images |
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص |
ram cache |
RA پنهان |
delitescent |
پنهان |
perdu |
پنهان |
perdu or due |
پنهان |
abstruse |
پنهان |
cryptic |
پنهان |
occult |
پنهان |
cryptically |
پنهان |
cryptical |
پنهان |
hidden line |
خط پنهان |
backdoor |
پنهان |
latent |
پنهان |
perdue |
پنهان |
jackes |
پنهان |
benined the curtain |
پنهان |
hugger mugger |
پنهان |
veiled |
پنهان |
furtive |
پنهان نهانی |
booby-trapped |
پنهان تله |
codes |
رمزهای پنهان |
fudges |
پنهان شدن |
abscond |
پنهان شدن |
obreption |
پنهان روی |
hidden objects |
اشیاء پنهان |
hidden inflation |
تورم پنهان |
hidden surface |
سطح پنهان |
hide |
پنهان شدن |
absconded |
پنهان شدن |
hideousness |
پنهان بودن |
hidden unemployment |
بیکاری پنهان |
hides |
پنهان شدن |
cryptography |
پنهان شناسی |
to lie hid |
پنهان ماندن |
to be in hiding |
پنهان ماندن |
i hid my self |
را پنهان کردم |
disguised unemployment |
بیکاری پنهان |
disguised underemployment |
کم کاری پنهان |
by end |
قصد پنهان |
hickok belt |
پنهان شدن |
booby trap |
پنهان تله |
inapparent |
ناپیدا پنهان |
to absent oneself |
پنهان شدن |
Just between you and me. . . |
از شما چه پنهان … |
booby-trap |
پنهان تله |
memory cache |
حافظه پنهان |
hidden codes |
کدهای پنهان |
hidden file |
فایل پنهان |
fudging |
پنهان شدن |
hidden line removal |
حذف خط پنهان |
secretion |
پنهان سازی |
to be in hiding |
پنهان بودن |
concealed |
پنهان شده |
crypianalysis |
پنهان کاری |
hidden |
پنهان کرده |
booby-traps |
پنهان تله |