English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
instrument panels پهنهی ابزار
Other Matches
solar panels پهنهی آفتابگیر
solar panel پهنهی آفتابگیر
tool دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
control equipment ابزار وارسی ابزار پایش
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
implement ابزار
implementing ابزار
instrument ابزار
implemented ابزار
implements ابزار
devices ابزار
device ابزار
locking device ابزار
tool ابزار
tools ابزار
hardware ابزار
instrumentation ابزار
yard stick خط کش [ابزار]
folding ruler خط کش [ابزار]
gadget ابزار
doodad ابزار
yardstick خط کش [ابزار]
doodads ابزار
carpenter's rule خط کش [ابزار]
double meter stick [American] خط کش [ابزار]
folding meter stick خط کش [ابزار]
gadgets ابزار
folding rule خط کش [ابزار]
calipers قطرسنج [ابزار]
astragal ابزار فیتیله ای
vernier calliper [British] کولیس [ابزار]
sliding caliper کولیس [ابزار]
vernier caliper کولیس [ابزار]
calliper [British] کولیس [ابزار]
calipers کولیس [ابزار]
moulding plane رنده ابزار
angle-roll ابزار گرد
vernier calliper [British] قطرسنج [ابزار]
sliding caliper قطرسنج [ابزار]
vernier caliper قطرسنج [ابزار]
calliper [British] قطرسنج [ابزار]
skiving tool ابزار تراش
physical device ابزار مادی
toll steel فولاد ابزار
tool holder ابزار گیر
tool maker ابزار ساز
tool maker ابزار مند
toolroom اتاق ابزار
tool set دست ابزار
steelwork ابزار پولادین
toolhouse انبار ابزار
toolbox جعبه ابزار
tax instrument ابزار مالیاتی
turning tool ابزار تراشکاری
small tool ابزار کوچک
moulding templet ابزار کشویی
planishing tool ابزار پرداخت
precision tool ابزار دقیق
instrument panels پیشخوان ابزار
fishing tackle ابزار ماهیگیری
workbox جعبه ابزار
tool sharpener ابزار چاق کن
pocket rule خط کش تاشو [ابزار]
folding metre stick [British] خط کش تاشو [ابزار]
folding meter stick [American] خط کش تاشو [ابزار]
folding yardstick [metric] خط کش جیبی [ابزار]
pocket rule خط کش جیبی [ابزار]
folding metre stick [British] خط کش جیبی [ابزار]
folding meter stick [American] خط کش جیبی [ابزار]
folding ruler خط کش تاشو [ابزار]
folding yardstick [metric] خط کش تاشو [ابزار]
carpenter's rule خط کش تاشو [ابزار]
plier انبردست [ابزار]
yard stick خط کش تاشو [ابزار]
yardstick خط کش تاشو [ابزار]
folding rule خط کش تاشو [ابزار]
folding meter stick خط کش تاشو [ابزار]
double meter stick [American] خط کش تاشو [ابزار]
electric drills دریل ها [ابزار]
drills دریل ها [ابزار]
lifting device ابزار بالا بر
spatula [American] ] کارتک [ابزار]
scraper [British کارتک [ابزار]
spackle knife کارتک [ابزار]
putty knife کارتک [ابزار]
diamond-fret ابزار لوزی
common round ابزار فیتیله
bird's-break ابزار رخ منقاری
bench میز ابزار
hawksbeak ابزار رخ منقاری
hawksbill ابزار رخ منقاری
knurled tool ابزار آج دار
drilling machines دریل ها [ابزار]
boring machines دریل ها [ابزار]
folding ruler خط کش جیبی [ابزار]
electric drill دریل [ابزار]
drill دریل [ابزار]
drilling machine دریل [ابزار]
boring machine دریل [ابزار]
helve دسته ابزار
astragulus ابزار فیتیله ای
milling tool ابزار فرزکاری
cold heading tool ابزار سردکار
tool kit جعبه ابزار
gosseneck tool ابزار دوخمی
groupware ابزار گروهی
tool boxes جعبه ابزار
tool box جعبه ابزار
head دهنه ابزار
groupware گروه ابزار
generating tool ابزار تولید
hand tool ابزار دستی
brick workers tool ابزار بنایی
joiner's hardware ابزار نجاری
cloning ابزار همزاد
tool kits جعبه ابزار
bumping tool ابزار خم کاری
floating tool ابزار متحرک
control equipment ابزار نظارت
machine tools ابزار ماشینی
credit instrument ابزار اعتباری
machine tool ابزار ماشینی
furniture ابزار اهنی
firmware استوار- ابزار
bag کیف ابزار
tool ابزار کار
hardware سخت ابزار
centering tool ابزار تمرکز
flexible drive tool ابزار گردان
knurled tool ابزار اج کاری
lathe tool ابزار تراش
clones ابزار همزاد
metal cutting tool ماشین ابزار
means of production ابزار تولید
metal cutting فلزبری [ابزار]
bags کیف ابزار
cloned ابزار همزاد
cloned ابزار همگن
clone ابزار همزاد
assembly tools ابزار مونتاژ
clones ابزار همگن
clone ابزار همگن
operandum ابزار پاسخ
milling cutter ابزار فرزکاری
manipulandum ابزار پاسخ
development tools ابزار توسعه
machine shop tool ابزار ماشینی
cloning ابزار همگن
edge-roll ابزار سه ربع گرد
back facing tool ابزار صیقل کاری
turnscrew پیچ گشتی [ابزار]
drip-mould ابزار بند آبچکان
calking mallet ابزار زفت برداری
screwdriver پیچ گوشتی [ابزار]
turnscrew پیچ گوشتی [ابزار]
stock دسته ابزار و اسلحه
abrasive tool ابزار برای سایش
acetylene torch مشعل استیلن [ابزار]
adaptation kit جعبه ابزار تطبیق
screwdriver پیچ گشتی [ابزار]
screwdrivers پیچ گوشتی ها [ابزار]
turnscrews پیچ گوشتی ها [ابزار]
conge [ابزار ربع گرد]
drill دستگاه مته [ابزار]
beak-moulding [ابزار مغزی آویزان]
box section bed جعبه ماشینهای ابزار
electric drill دستگاه مته [ابزار]
bush-hammered ابزار سنگ تراشی
boring machine دستگاه مته [ابزار]
Egyptian gorge ابزار گچ بری مصری
drilling machine مته برقی [ابزار]
bale breaker ابزار عدل بازکن
folding rulers خط کش های تاشو [ابزار]
drip-cap [ابزار بند دماغه آب]
boring machine مته برقی [ابزار]
electric drill مته برقی [ابزار]
drill مته برقی [ابزار]
drilling machine دستگاه مته [ابزار]
molder's tool ابزار قالب گیری
lay out tool ابزار صفحه ارایی
tool set دست ابزار تعمیروسایل
hot working die ابزار عملیات حرارتی
toolhead ابزار نگهدار اتومبیل
tools of fiscal policy ابزار سیاست مالی
tools of monetary policy ابزار سیاست پولی
ballcock سیفون و ابزار متصل به آن
ballcocks سیفون و ابزار متصل به آن
grooving tool ابزار کام کنی
pocket rules خط کش های تاشو [ابزار]
torch bearer مشعل دار [ابزار]
machinist tool ابزار تعمیرکار اتومبیل
metal cutting saw اره فلزی [ابزار]
plain carbon tool steel فولاد ابزار غیرالیاژی
plumber's tool ابزار لوله کشی
policy instrument ابزار اجرای سیاست
portable electric tool ابزار الکتریکی دستی
precision engineering مهندسی ابزار دقیق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com