Dictiornary-Farsi | پوشش روی عدسی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
lens coating	پوشش روی عدسی


Other Matches

nickel clad sheet	ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
bezel	پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
screening, screenings	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
lens distortion	خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
comparative cover	پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cuticle	پوشش مو پوشش شاخی
guidance	هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material	مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
eyepiece	عدسی
glass	عدسی
eyepieces	عدسی
bifocal lens	عدسی
lentoid	عدسی
lentiform	عدسی
lens	عدسی
lenticulation	ایجاد عدسی
meniscus lens	عدسی هلالی
biconcave lens	عدسی دوکاو
lenticular	عدسی وار
lensatic	عدسی دار
electron lens	عدسی الکترونی
biconvex lens	عدسی دوکوژ
double concave lens	عدسی دوکاو
double concave lens	عدسی مقعرالطرفین
lenticular	مرکب از عدسی
lens coating	روکش عدسی
knurled head	سر عدسی اج دار
convex lens	عدسی کوژ
convex lens	عدسی محدب
electrostatic lens	عدسی الکتروستاتیکی
electromagnetic lens	عدسی الکترومغناطیسی
cylindrical lens	عدسی استوانهای
double convex lens	عدسی دو کوژ
divergent lens	عدسی واگرا
eye piece	عدسی سر دوربین
convergent lens	عدسی متقارب
button head	سر عدسی در پیچ ها
mushroom head	سر عدسی در پیچ ها
cheese head	سر عدسی در پیچها
compound lens	عدسی مرکب
concave lens	عدسی کاو
concave lens	عدسی مقعر
floating reticle	عدسی مواج
convergent lens	عدسی همگرا
divergent lens	عدسی متباعد
nummulite	شاهدانه عدسی
optical lens	عدسی نوری
focussed	کانون عدسی
reticle	عدسی دوربین
focusses	کانون عدسی
eyepieces	عدسی چشمی
spherical lens	عدسی کروی
eyepiece	عدسی چشمی
vergency	تقارب عدسی
wide angle	عدسی گسترش
contact lens	عدسی بساو
contact lenses	عدسی مماس
contact lenses	عدسی بساو
lens	عدسی دوربین
contact lens	عدسی مماس
biconcave lens	عدسی مقعرالطرفین
object glass	عدسی شیئی
objectives	عدسی شیئی
objective	عدسی شیئی
focus	کانون عدسی
focussing	کانون عدسی
objective glass	عدسی شیئی
objective lens	عدسی شیئی
ocular lens	عدسی چشمی
focused	کانون عدسی
optical lens	عدسی اپتیکی
achromatic lens	عدسی بی رنگ
achromate	عدسی اکروماتیک
focuses	کانون عدسی
wide-angle	عدسی گسترش
zoomed	فاصله عدسی را کم و زیادکردن
lens	بشکل عدسی در اوردن
zoom	فاصله عدسی را کم و زیادکردن
eyepiece	عدسی سردوربین یامیکروسکپ
eyepieces	عدسی سردوربین یامیکروسکپ
biconvex lens	عدسی محدب الطرفین
focal	مربوط به کانون عدسی
zooms	فاصله عدسی را کم و زیادکردن
astigmatic	نامنظمی عدسی چشم
anastigmat	عدسی غیر استیگمات
diverging meniscus lens	عدسی هلالی واگرا
refractor	عدسی نور شکن
plano convex lens	عدسی مسطح- محدب
parabolic lens	عدسی سهمی وار
plano convex lens	عدسی تخت کوژ
plano concave lens	عدسی مسطح- مقعر
plano concave lens	عدسی تخت کاو
lenticular nucleus	هسته عدسی شکل
lentiform nucleus	هسته عدسی شکل
line of collimation	خط تنظیم عدسی دوربین
mensicus	عدسی کاو- کوژ
relative aperture	ضریب کانونی عدسی
electronic lens	عدسی یا لنز الکترونی
double convex lens	عدسی محدب الطرفین
fixed reticle	عدسی ثابت دوربین
convergent meniscus lens	عدسی هلالی همگرا
glass	شیشه ذره بین عدسی
tricked	درجه بندی عدسی دوربین
trick	درجه بندی عدسی دوربین
focal plane	افق مار بر کانون عدسی
linear perspective	پروژکتور دارای عدسی مخطط
lensatic	قطب نمای عدسی دار
tricking	درجه بندی عدسی دوربین
twinkle box	عدسی هاو یک دیسک چرخان
condenser	الت تقصیر عدسی محدب
burning glass	عدسی محدب یاایینه مقعر
field glass	عدسی درونی دوربین یاذره بین
antisubmarine screen	پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
spider	عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
zoom lenses	عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
spiders	عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
zoom lens	عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
nose piece	قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
object glass	عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
periscopic lens	شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
pantoscope	دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
panoramic camera	دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
wing photograph	نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
interpupillary	واقع در بین دو مردمک چشم بین دو عدسی
bulls eye	عدسی نیم گرد یکجور شیرینی گرد
encrustment	پوشش
camouflage	پوشش
coverture	پوشش
cowling	پوشش
crustification	پوشش
cladding	پوشش
shrouded	پوشش
encrustations	پوشش
encrustation	پوشش
perianth	پوشش گل
involucrum	پوشش
casings	پوشش
involucre	پوشش
integument	پوشش
hypethral	بی پوشش
revetment	پوشش
sconce	پوشش
tunc	پوشش
head gear	پوشش سر
camouflaging	پوشش
camouflages	پوشش
camouflaged	پوشش
envelopment	پوشش
shroud	پوشش
robe	پوشش
coverings	پوشش
covering	پوشش
linings	پوشش
covers	پوشش
packing	پوشش
disguise	پوشش
disguised	پوشش
capsule	پوشش
disguises	پوشش
capsules	پوشش
coverage	پوشش
jackets	پوشش
casing	پوشش
roofs	پوشش
envelopes	پوشش
roof	پوشش
envelope	پوشش
jacket	پوشش
mulch	پوشش
mulches	پوشش
lining	پوشش
sheathing	پوشش
shield	پوشش
shields	پوشش
roofing	پوشش
disguising	پوشش
overlays	پوشش
sheaths	پوشش
cases	پوشش
overlaying	پوشش
overlay	پوشش
reimbursement	پوشش
reimbursements	پوشش
surfaces	پوشش
cowl	پوشش
cowls	پوشش
mask	پوشش
masks	پوشش
facings	پوشش
case	پوشش
facing	پوشش
coats	پوشش
surfaced	پوشش
sheath	پوشش
surface	پوشش
coating	پوشش
tunics	پوشش