Total search result: 203 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
cryptogenous |
پوشیده سبب |
|
|
Search result with all words |
|
woody |
چوبی پوشیده از چوب |
beetle |
پوشیده شدن |
beetles |
پوشیده شدن |
private |
پوشیده |
privates |
پوشیده |
hidden |
پنهان کرده شده پوشیده |
latent |
پوشیده |
encapsulated |
فایل حاوی دستورات پوشیده Post Script |
picture |
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه |
pictured |
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه |
pictures |
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه |
picturing |
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه |
smoggy |
پوشیده از مه غلیظ الوده با دود |
furriest |
خز پوشیده |
furry |
خز پوشیده |
grassy |
پوشیده از چمن |
spiny |
پوشیده شده ازخارهای زیاد |
snowy |
پوشیده از برف |
scrub |
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان |
scrubbed |
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان |
scrubbing |
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان |
scrubs |
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان |
shod |
کفش پوشیده |
mask |
زمین پوشیده از دید و تیر |
masks |
زمین پوشیده از دید و تیر |
storehouse |
انبار سر پوشیده |
storehouses |
انبار سر پوشیده |
covert |
پوشیده پوشپر |
covert |
پوشیده |
shaded |
پوشیده |
feathery |
پوشیده ازپر |
footprint |
فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن |
footprints |
فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن |
magnetic tape |
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال |
magnetic tapes |
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال |
icier |
پوشیده از یخ بسیارسرد |
iciest |
پوشیده از یخ بسیارسرد |
icy |
پوشیده از یخ بسیارسرد |
goggles |
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود |
secret |
اسرارامیز پوشیده |
secrets |
اسرارامیز پوشیده |
uncovered |
غیر پوشیده |
florid |
پوشیده از گل |
frost |
سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن |
frosts |
سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن |
painted |
پوشیده |
tundra |
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی |
tundras |
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی |
holiday |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
holidays |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
tape |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
taped |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
tapes |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
frosted |
پوشیده ازشبنم یخ زده |
disk |
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود |
disks |
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود |
concealed |
پوشیده شده |
bushed |
ازبوته پوشیده شده |
recondite |
پوشیده |
feathered |
پوشیده |
crested |
پوشیده |
impenetrable |
پوشیده |
overcast |
پوشیده |
screen |
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود |
screened |
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود |
screening, screenings |
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود |
screens |
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود |
occult |
پوشیده |
grandstand |
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها |
grandstands |
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها |
culvert |
مجرای سر پوشیده ابرو |
culverts |
مجرای سر پوشیده ابرو |
wooded |
پوشیده شده از درخت خیلی انبوه |
snow-capped |
دارای قله پوشیده از برف |
cloudy |
پوشیده از ابر |
acinarious |
پوشیده شده از حفرههای کروی |
acloud |
پوشیده از ابر |
armor basis |
پوشیده با زره |
bosky |
پوشیده از بوته |
bosky |
پوشیده ازبیشه |
clarence |
درشکه چهارچرخه پوشیده |
corset cover |
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش |
covered approach |
مسیر پوشیده |
covered approach |
پیشروی پوشیده معابر مخفی |
covered approach |
راه نفوذی پوشیده |
covered position |
موضع پوشیده |
covered space |
فضای سر پوشیده |
covered space |
فضای پوشیده |
cryptical |
پوشیده مرموز |
crypto |
پوشیده |
cryptonimous |
پوشیده نام |
cryptonym |
نام پوشیده |
cut and cover shelter |
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود |
defilade |
پوشیده |
defilade |
گودال پوشیده از دید و تیر |
defiladed area |
منطقه پوشیده |
dressed in scarlet |
جامه سرخ پوشیده |
dressed inred |
جامه سرخ پوشیده |
dressed up to the nines |
با دقت لباس پوشیده |
efflorescent |
پوشیده ازگرداملاح |
Other Matches |
|
of an unknown parentage |
پوشیده تبار پوشیده گهر |
snow capped |
دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده |
inapparent |
پوشیده |
larvated |
پوشیده |
veiled |
پوشیده |
dressed |
پوشیده |
rolling country |
زمین پوشیده |
glace |
پوشیده ازشکر |
enclosed bridge |
پل فرماندهی سر پوشیده |
habilitate |
لباس پوشیده |
indoor swimming pool |
استخر سر پوشیده |
solvated |
حلال پوشیده |
stubbly |
پوشیده از کاهبن |
surmounted with snow |
پوشیده از برف |
verrucose |
پوشیده از گندمه |
verrucous |
پوشیده از گندمه |
blotchy |
پوشیده از لکه |
snow clad |
برف پوشیده |
shrubby |
پوشیده از بوته |
scurvy |
پوشیده از شوره |
ivied |
پوشیده از پاپیتال |
kerchiefed or chift |
بادستمال پوشیده |
latent defect |
نقض پوشیده |
masked depression |
افسردگی پوشیده |
masked epilepsy |
صرع پوشیده |
mystic sense |
معنی پوشیده |
overgrown with plants |
پوشیده از گیاه |
panoplied |
زره پوشیده از سر تا پا |
plumbeous |
پوشیده از سرب |
robed in bleck |
سیاه پوشیده |
sadly dressed |
جامه غم پوشیده |
scanned image |
تصویر پوشیده |
pruinose |
پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله |
he is thinly dressed |
کم لباس پوشیده است |
there was no secrecy about it |
مطلب پوشیده ای نبود |
tussocky |
پوشیده ازکلاله مو یا علف |
gesso |
سطح پوشیده از بتونه |
verdant |
پوشیده از سبزه بی تجربه |
woolfell |
پوست پوشیده ازپشم |
ermined |
جامه قاقم پوشیده |
he wears black |
سیاه پوشیده است |
hiddenly |
بطور پوشیده و مکتوم |
stellular |
پوشیده ازستارگان کوچک |
reconditely |
بطور پوشیده یا عمیق |
rich clad |
جامه فاخر پوشیده |
squamose |
پوشیده از فلس یاپولک |
scutate |
پوشیده از فلسهای بزرگ |
incog |
پوشیده بانام عوضی |
occultly |
بطور پوشیده یا پنهان |
in mourning |
جامه ماتم پوشیده |
solvated proton |
پروتون حلال پوشیده |
woolskin |
پوست پوشیده ازپشم |
smudgier |
پوشیده از کثافت یا گل و غیره |
heavily overcast |
ابری پوشیده [ هواشناسی] |
smudgiest |
پوشیده از کثافت یا گل و غیره |
smudgy |
پوشیده از کثافت یا گل و غیره |
pollinose |
پوشیده ازگردههای زرد رنگ |
she was prettily dressed |
جامه قشنگ پوشیده بود |
the matter was kept private |
مطلب را پوشیده نگاه داشتند |
soddy |
پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی |
occultist |
جستجو کننده علوم پوشیده |
puberulent |
پوشیده شده از موهای ریز |
spinose |
پوشیده شده ازخارهای زیاد |
She was dressed in the latest fashion . |
آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود |
turfy |
پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی |
he is thinly dressed |
لباس نازک پوشیده است |
candy apple |
سیب با ژلاتین پوشیده شده |
lepidote |
پوشیده از شوره یا پولکهای شورهای |
ceil |
[پوشیده شده با روکوب چوبی] |
radar clutter |
منطقه پوشیده از دید رادار |
toffie apple [British English] |
سیب با ژلاتین پوشیده شده |
to read between the lines |
معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن |
slipcover |
پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود |
under pledge of secrecy |
با این قول که راز پوشیده بماند |
she wears a shirt |
پیراهن پوشیده است برتن دارد |
slushy <adj.> |
پوشیده ازبرف آب دار با گل [اصطلاح روزمره] |
pilose |
پوشیده از موی ریز یا کرک مودار |
They were all dreesd in black. |
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند |
thicketed |
پوشیده شده بوسیله جنگل ودرخت زار |
They were dressed all in black. |
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند |
slipper bath |
یکجور فرف تن شویی که روی ان نیمه پوشیده است |
geode |
سنگ پوکی که درون ان ازموادبلورین یا مواد معدنی پوشیده باشد |
gold contacts |
که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند |
to gloze over one's words |
سخنان کسی رابدانگونه تاویل کردن که عیب ان پوشیده ماند |
muddy weather |
هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود [هوا و فضا] |
epithelialize |
پوشیده شدن باو یا تبدیل شدن به بافت مخاطی |
electrostatic |
محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند |
Type cable |
چهار سیم به صورت دو جفت که با یک لایه بافته شده پوشیده شده است تا تصادف را کاهش دهد |
glaciated |
ازیخ پوشیده شده زیرتاثیرعمل یخ واقع شده |
epithelize |
پوشیده شدن با و یا تبدیل شدن به بافت مخاطی |
garbed in silk |
جامه ابریشمی پوشیده ملبس بجامه ابریشمی |
electrosensitive |
کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد |
raddled |
پوشیده شده اشتباه شده |
latently |
بطور ناپیدا بطور پوشیده |
it is wrapt in mystery |
پوشیده است نهانی است |
flush kerb |
لبه همکف لبه پوشیده |
scutellate |
فلس دار پوشیده از فلس |
You have got odd socks on . |
جورابهایت را لنگه به لنگه پوشیده ای |
phosphor |
صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند |
electroluminescent |
صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود |
gas plasma display |
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است |
gas discharge display |
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است |