Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 59 (5 milliseconds)
English	Persian
withered	پژمرده خشکیده
Other Matches
bone dry	خشکیده
hidebound	خشکیده
marcid	خشکیده
mummified	طب خشکیده
sere	خشکیده
dried	خشکیده
adust	خشکیده
corky	خشکیده
wizen	خشکیده
dried up	چروکیده خشکیده
dried-up	چروکیده خشکیده
hide bound	خشکیده متعصب
seared	خشکیده از کار افتاده
sear	خشکیده از کار افتاده
sears	خشکیده از کار افتاده
deadwood	شاخه خشکیده درخت
The odds are against him.	شانسش خشکیده است.
droopy	پژمرده
droopiest	پژمرده
droopier	پژمرده
the flower withered	گل پژمرده شد
languorous	پژمرده
sear	پژمرده
sears	پژمرده
sere	پژمرده
seared	پژمرده
quails	پژمرده شدن
quail	پژمرده شدن
droops	پژمرده شدن
flags	پژمرده کردن
flag	پژمرده کردن
withering	افسرده پژمرده
to lose plant	پژمرده شدن
to die out away off	پژمرده شدن
droop	پژمرده شدن
drooped	پژمرده شدن
drooping	پژمرده شدن
languishingly	پژمرده وار
marcescent	پژمرده شونده و نریزنده
sags	پژمرده شدن خم کردن
miff	رنجیدن پژمرده شدن
wizen	لاغر پژمرده یا پلاسیده
miffy	زود پژمرده شدنی
sag	پژمرده شدن خم کردن
sagged	پژمرده شدن خم کردن
wither	پژمرده کردن یاشدن
fadelessly	چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
sear	داغ کردن پژمرده کردن یا شدن
seared	داغ کردن پژمرده کردن یا شدن
sears	داغ کردن پژمرده کردن یا شدن
wilting	پلاسیده و پژمرده شدن خم شدن
wilted	پلاسیده و پژمرده شدن خم شدن
languish	افسرده شدن پژمرده شدن
languished	افسرده شدن پژمرده شدن
wilts	پلاسیده و پژمرده شدن خم شدن
languishing	افسرده شدن پژمرده شدن
wilt	پلاسیده و پژمرده شدن خم شدن
languishes	افسرده شدن پژمرده شدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com