Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
mall
پیاده رو پردرخت وسایه دار تفرجگاه
malls
پیاده رو پردرخت وسایه دار تفرجگاه
Other Matches
sylvan
پردرخت
paradise
تفرجگاه
ambulatio
تفرجگاه
park
تفرجگاه
parked
تفرجگاه
parks
تفرجگاه
pleasure ground
تفرجگاه
marinas
تفرجگاه ساحلی
garden variety
باغ تفرجگاه
promenade
گردشگاه تفرجگاه
promenades
گردشگاه تفرجگاه
marina
تفرجگاه ساحلی
disembarkation
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
secondary landing
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauled
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
sidewalk
پیاده رو
footpath
پیاده رو
footpaths
پیاده رو
paths
پیاده رو
path
پیاده رو
side walk
پیاده رو
on of
پیاده
peripatetic
پیاده رو
walkways
پیاده رو
dismounted
پیاده
walkway
پیاده رو
pavement
پیاده رو
pavements
پیاده رو
infantry man
پیاده
impledge
پیاده
sidewalks
پیاده رو
afoot
پیاده
foot infantry
پیاده
walk
پیاده رو
foot slogger
پیاده
footway
پیاده رو
ganway
پل پیاده رو
walked
پیاده رو
walks
پیاده رو
footer
پیاده رو
pedestrian bridge
پل پیاده رو
infantry
پیاده
pedestrian
پیاده
pignorate
پیاده
foot bridge
پل پیاده رو
pedestrians
پیاده
foot bank
پیاده رو
kerb
حاشیه پیاده رو
armored infantry
پیاده مکانیزه
kerbs
حاشیه پیاده رو
kerbs
جدول پیاده رو
dismounting
پیاده کردن
infantry
سرباز پیاده
to pad the hoof
پیاده رفتن
dismounts
پیاده کردن
armored infantry
پیاده زرهی
to pad it
پیاده رفتن
alight
پیاده شدن
alighting
پیاده شدن
alights
پیاده شدن
infantry
پیاده نظام
alighted
پیاده شدن
to pad aroad
پیاده رفتن
to go on foot
پیاده رفتن
kerb
جدول پیاده رو
hike
پیاده روی
pawn
پیاده شطرنج
ganger
مسافر پیاده
set down
پیاده کردن
footbridge
پل پیاده روها
footbridge
پل پیاده روی
footbridges
پل پیاده روها
footbridges
پل پیاده روی
promotion
ترفیع پیاده
pedestrian crossing
گذرگاه پیاده
pedestrian crossings
گذرگاه پیاده
pignorate
پیاده شطرنج
rifle man
سرباز پیاده
on foot
به صورت پیاده
promotions
ترفیع پیاده
mechanized
پیاده زرهی
pawned
پیاده شطرنج
pawning
پیاده شطرنج
pawns
پیاده شطرنج
pedestrianism
پیاده روی
wayfarers
مسافر پیاده
to get off
پیاده شدن از
take down
پیاده کردن
hiking
پیاده روی
hikes
پیاده روی
on foot
پای پیاده
hiked
پیاده روی
skirmisher
پیاده نظام
dismantlement
پیاده کردن
regiment of f.
هنگ پیاده
disembarkation
پیاده شدن
implementation
پیاده سازی
impledge
پیاده شطرنج
infantry man
سرباز پیاده
disassemble
پیاده کردن
to walk . To go on foot.
پیاده رفتن
zebra crossings
خط عابر پیاده
zebra crossing
خط عابر پیاده
walkabouts
گردش پیاده
hump
پیاده روی
humping
پیاده روی
dismantling
پیاده کردن
footsoldier
سرباز پیاده
footpad
راهزن پیاده
foot slugger
سرباز پیاده
foot passenger
پیاده پا رهسپار
foot passenger
مسافر پیاده
foot infantry
پیاده نظام
pads
دزد پیاده
get down
پیاده شدن
dismantle
پیاده کردن
grabby
سرباز پیاده
dismantled
پیاده کردن
dismantles
پیاده کردن
pad
دزد پیاده
humps
پیاده روی
disembarking
پیاده کردن
walkabouts
مسافرت پیاده
torero
گاوباز پیاده
dismount
پیاده کردن
walkabout
مسافرت پیاده
wayfarer
مسافر پیاده
wayfaring
پیاده روی
unset
پیاده کردن
banquette
نیمکت پیاده رو
turnable foot bridge
پل پیاده رو گردان
counterpawn
پیاده متقابل
walkabout
گردش پیاده
knight of the road
راهزن پیاده
disembarks
پیاده شدن
disembarks
پیاده کردن
disembarking
پیاده شدن
demodulator
پیاده کننده
demodulation
پیاده کردن
to ride shanks's mare
پیاده رفتن
disembark
پیاده کردن
disembark
پیاده شدن
disembarked
پیاده کردن
disembarked
پیاده شدن
landing forces
نیروهای پیاده شونده
four powns attack
حمله چهار پیاده
landing ship
ناو نیرو پیاده کن
administrative landing
پیاده شدن اداری
infantry
رسته پیاده نظام
landing craft assault
قایق نیرو پیاده کن
landing craft tank
ناو تانک پیاده کن
light infantry
پیاده سبک اسلحه
pawn promotion
ترفیع پیاده شطرنج
beaching party
گروه پیاده شونده
light infantry
پیاده نظام سبک
fee pawn
پیاده ازاد شطرنج
land vi
پیاده شدن رسیدن
mechanized infantry
یکان پیاده مکانیزه
disassembly
پیاده کردن موتور
advanced pawn
پیاده پیش رفته
dogface
سرباز پیاده نظام
dosmount command
فرمان پیاده کردن
night landing
پیاده شدن درساحل در شب
landing beach
ساحل پیاده شدن
dough boy
سرباز پیاده نظام
panel formwork
قالببندی پیاده شونده
foot soldier
سرباز پیاده نظام
doughboy
سرباز پیاده نظام
isolani
پیاده ایزوله شطرنج
janizary
سرباز پیاده نظام
drill marching
تمرین پیاده روی
grabby
نفر پیاده نظام
deplane
از هواپیما پیاده شدن
walk
گردش پیاده گردشگاه
dismantles
پیاده کردن موتور
dismantling
پیاده کردن موتور
infantryman
سرباز پیاده نظام
infantryman
جمعی پیاده نظام
infantrymen
سرباز پیاده نظام
infantrymen
جمعی پیاده نظام
To implement a project.
طرحی را پیاده کردن
I wI'll get off here.
اینجا پیاده می شوم
mush
پیاده در برف سفرکردن
curb
جلوگیری لبه پیاده رو
curbed
جلوگیری لبه پیاده رو
curbing
جلوگیری لبه پیاده رو
curbs
جلوگیری لبه پیاده رو
unmounted
سوار نشده پیاده
treadway bridge
پل عبور موقتی پیاده
dismantled
پیاده کردن موتور
to drop someone off
کسی را پیاده کرن
dismantle
پیاده کردن موتور
walked
گردش پیاده گردشگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com