Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
gallipot
پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
Other Matches
spatulas
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatula
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
vial
شیشه کوچک دارو
stirrup cup;stirrup cup
پیاله بدرود پیاله خداحافظی یاجدایی
dressing
مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
dressings
مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
dose rate
نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
boudoirs
اطاق کوچک مخصوص زن
boudoir
اطاق کوچک مخصوص زن
minicabs
اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی
minicab
اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی
tearoom
رستوران کوچک ودنج مخصوص نسوان
petri dish
فرف کوچک مخصوص کشت میکرب
face off circle
هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
glove compartment
جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
glove compartments
جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
tessera
قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
pill pool billiard
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
dosages
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
thermal
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
cache memory
یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
truckle
با چرخ کوچک مخصوص غلتاندن چرخ
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
heeltap
ته پیاله
heel tap
ته پیاله
compotator
هم پیاله
bottle companion
هم پیاله
boon coppanion
هم پیاله
pot companion
هم پیاله
craters
پیاله
crateris
پیاله
beakers
پیاله
beaker
پیاله
chalices
پیاله
chalice
پیاله
good fellow
هم پیاله
crater
پیاله
porringer
پیاله
cup
فنجان پیاله
mazard
پیاله فنجان
brimmer
پیاله لبالب
pot valiant
پیاله پهلوان
loving cup
پیاله گشت
horn
شیپور پیاله
calix
پیاله فنجان
cupped
فنجان پیاله
cups
فنجان پیاله
oiling
مرهم
salve
مرهم
oils
مرهم
cerate
مرهم
unguent
مرهم
balmy
مرهم
balmiest
مرهم
balmier
مرهم
inunction
مرهم
ointments
مرهم
spatule
مرهم کش
balms
مرهم
oil
مرهم
balm
مرهم
demulcent
مرهم
ointment
مرهم
tap room
محل پیاله فروشی
facer
پیاله لبالب جام پر
bars
بساط پیاله فروشان
to take wine with any one
با کسی هم پیاله شدن
barroom
بار یا پیاله فروشی
bar
بساط پیاله فروشان
taproom
محل پیاله فروشی
iatraliptics
مرهم گذاری
salver
مرهم گذار
salvers
مرهم گذار
basilic ointment
مرهم باسلیقون
inunction
مرهم گذاری
chrism
مرهم تدهین
spatulate
شبیه مرهم کش
cold cream
یکجور مرهم
spathulate
شبیه مرهم کش
opodeldoc
مرهم کافوری
unction
مرهم مداهنه
opodeldoc
مرهم صابونی
basilicon
مرهم باسلیقون
to invert a tumbler
پیاله یا استکانی را وارونه کردن
unction
مرهم گذاری تدهین
salve
مرهم تسکین دهنده
carron oil
مرهم روغن برزک
deranyement
اختلال مرهم زنی
Crater
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
Cup
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
loving cup
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
liniment
مرهم رقیق روغن مالش
liniments
مرهم رقیق روغن مالش
the doctor ordered an ointment
پزشک مرهم تجویز کرد
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
balmiest
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmy
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmier
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
drugged
دارو
medics
دارو
puisne judge
دارو جز
drugging
دارو
medicinally
با دارو
medicines
دارو
medicament
دارو
medicine
دارو
pharmaceutic
دارو
medicaments
دارو
materia medica
دارو
drugs
دارو
pills
حب دارو
remedying
دارو
natural philosophy
دارو
drug
دارو
pharmaceuticals
دارو
pharmaceutical
دارو
medications
دارو
medication
دارو
remedy
دارو
remedies
دارو
cured
دارو
cures
دارو
remedied
دارو
pill
حب دارو
cure
دارو
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
withdrawals
ترک دارو
muller
دارو ساز
dosage
یک خوراک دارو
withdrawal
ترک دارو
alkahest
نوش دارو
dosages
یک خوراک دارو
troche
قرص دارو
cure all
نوش دارو
doses
یک خوراک دارو
hyssop
اشنان دارو
doses
مقدار دارو
male fern
کیل دارو
pouch kit
جعبه دارو
substance withdrawal
ترک دارو
dose
یک خوراک دارو
chemic
دارو فروش
dose
مقدار دارو
philtre
مهر دارو
dosing
مقدار دارو
philter
مهر دارو
dosing
یک خوراک دارو
pouch kit
جای دارو
lungwort
سینه دارو
calomel
کرم دارو
dosed
مقدار دارو
dosed
یک خوراک دارو
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
resolutive
دارو یا عامل گدازنده
hocus
نوشابه دارو زده
orthopathy
معالجه بدون دارو
dosage
مقدار استعمال دارو
dozing
دوز یک خوراک دارو
dozes
دوز یک خوراک دارو
dozed
دوز یک خوراک دارو
pillboxes
قوطی حب دارو وغیره
pillbox
قوطی حب دارو وغیره
doze
دوز یک خوراک دارو
miyhridate
زهر دارو پادزهر
withdrawal symptoms
نشانههای ترک دارو
drug holiday
ترک موقت دارو
diatessaron
ترکیبی ازچهار دارو
seasoning
دارو زنی بچوب
medications
دارو
[به طور کلی ]
drugs
دارو
[به طور کلی ]
drug abuse
سوء استفاده از دارو
withdrawal syndrome
نشانگان ترک دارو
dosages
مقدار استعمال دارو
drugs of every description
[of all descriptions]
همه نوع دارو
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
nauseant
دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
iamatology
مبحث دارو شناسی پزشکی
doze
مقدار کافی از یک دارو خوراک
dope
دارو دادن تخدیر کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com