Dictiornary-Farsi | پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی


Other Matches

cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
ending	خاتمه پیام
endings	خاتمه پیام
evacuates	تخلیه
LSD	تخلیه
evacuated	تخلیه
evacuating	تخلیه
stripping	تخلیه
discharged	تخلیه
unstuffing	تخلیه
evacuation	تخلیه
unloading	تخلیه
disembarkation	تخلیه
depletion	تخلیه
exhausts	تخلیه
discharge	تخلیه
exhaust	تخلیه
emptying	تخلیه
evacuate	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
discharges	تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
exhaust stroke	مرحله تخلیه
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge opening	مجرای تخلیه
area evacuation	تخلیه منطقهای
exhaust chute	ناودان تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
depopulation	تخلیه جمعیت
ozone depletion	تخلیه اوزون
discharge conveyor	نوار تخلیه
flaming discharge	تخلیه مشتعل
discharge cock	شیر تخلیه
discharge chute	سرسره تخلیه
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
discharge end	سمت تخلیه
bank sluice	دریچه تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge end	محل تخلیه
point discharge	تخلیه نقطهای
disembarkation	تخلیه کردن
site clearance	تخلیه کارگاه
surging discharge	تخلیه نوشی
drain plug	پیچ تخلیه
sluice	دریچه تخلیه
sluiced	دریچه تخلیه
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
discharging wharf	اسکله تخلیه
sluices	دریچه تخلیه
electrical discharge	تخلیه برقی
tipper	تخلیه کننده
discharges	تخلیه بار
discharges	تخلیه الکتریکی
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
sluiceway	دهانه تخلیه
discharge	تخلیه الکتریکی
discharge	تخلیه بار
electric discharge	تخلیه الکتریکی
education pipe	لوله تخلیه
catharsis	تخلیه هیجانی
discharging berth	اسکله تخلیه
rotary discharger	تخلیه گر گردان
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
drain	تخلیه کردن
drained	تخلیه کردن
draining	تخلیه کردن
air evacuation	تخلیه هوایی
drains	تخلیه کردن
evacuant	تخلیه کننده
discharge pressure	فشار تخلیه
escape channel	مجرای تخلیه اب
residual discharge	تخلیه مانده
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
abreaction	تخلیه هیجانی
discharge valve	سوپاپ تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
electron discharge	تخلیه الکترونها
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
road clearance	تخلیه جاده
relief well	چاه تخلیه
medical evacuation	تخلیه پزشکی
quit	تخلیه خانه
quitting	تخلیه خانه
evacuating	تخلیه کردن
debarkation net	تور تخلیه
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
medical evacuation	تخلیه بیماران
defecation	تخلیه شکم
medical recovery	تخلیه پزشکی
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
chain of evacuation	سیستم تخلیه
neural discharge	تخلیه عصبی
vacating	تخلیه کردن
dejecta	تخلیه مدفوع
vacates	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
medical evacuation	تخلیه بهداری
disembarks	تخلیه کردن
disembarking	تخلیه کردن
disembarked	تخلیه کردن
disembark	تخلیه کردن
corona discharge	تخلیه کورونا
corona discharge	تخلیه الکتریکی
corollary discharge	تخلیه تبعی
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
evacuate	تخلیه کردن
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
lightning discharge current	جریان تخلیه
evacuates	تخلیه کردن
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
main discharge	تخلیه اصلی
internal discharge	تخلیه داخلی
evacuated	تخلیه کردن
oscillating discharge	تخلیه مواج
drain cock	لوله تخلیه
glow discharge	تخلیه تابنده
unloaded	تخلیه کردن
depletion zone	ناحیه تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
blow off	شیر تخلیه
brush discharge	تخلیه جارویی
discahrge pipe	لوله تخلیه
unload	تخلیه کردن
glow discharge	تخلیه تابناک
depletion barrier	ناحیه تخلیه
undulatory discharge	تخلیه مواج
unloads	تخلیه کردن
to offload	تخلیه کردن
impulse discharge	تخلیه ضربهای
high rate discharge	تخلیه شدید
depletion area	ناحیه تخلیه
first townsend discharge	تخلیه اول تاونزند
discharge	شلیک عصبی تخلیه
discharges	شلیک عصبی تخلیه
local action	تخلیه موضعی باتری
discharges	اخراج تخلیه الکتریکی
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
sediment escape	ساختمانهای تخلیه و شستشو
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
defecating	تخلیه کردن شکم
stevedores	متصدی بارگیری و تخلیه
defecated	تخلیه کردن شکم
landing order	اجازه تخلیه بار
discharge	اخراج تخلیه الکتریکی
defecate	تخلیه کردن شکم
evacuate	تخلیه مزاج کردن
defecates	تخلیه کردن شکم
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
evacuees	پرسنل تخلیه شده
evacuates	تخلیه مزاج کردن
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
glow discharge lamp	لامپ تخلیه کنتاکتی
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
high frequency discharge	تخلیه فرکانس بالا
oil drain cock	شیر تخلیه روغن
evacuated	تخلیه مزاج کردن
exhaust	تخلیه کردن خروج
stevedore	متصدی بارگیری و تخلیه
exhausts	تخلیه کردن خروج
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
evacuation policy	روش تخلیه پزشکی
oil drain plug	توپی تخلیه روغن
furnace discharged end	انتهای تخلیه کوره
gas exhauster	تخلیه کننده گاز
gas discharge arrester	برقگیر تخلیه گازی
extinction voltage	ولتاژ قطع تخلیه
main gap	فاصله تخلیه اصلی
gas discharge lamp	لامپ تخلیه گازی
evacuee	پرسنل تخلیه شده
exhaust system	سیستم تخلیه دود
gas filled tube	لامپ تخلیه گازی
evacuating	تخلیه مزاج کردن
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
gas discharge relay	رله تخلیه گازی
road clearance	تخلیه کردن جاده
inbound cargo	کالای تخلیه نشده
silt ejector	تخلیه کننده رسوب
aeromedical evacuation	تخلیه پزشکی هوایی
dust exhaust	تخلیه گرد و خاک
discharge capacity	فرفیت تخلیه بارانداز
tail escape	نهر تخلیه انتهائی
to discharge goods	کالا را تخلیه کردن
abnormal glow discharge	تخلیه تابناک نامتعارف
diffusion	تخلیه کردن بافشار
y valve	شیر تخلیه روغن
sanitation	سیستم تخلیه فاضل اب
degasify	تخلیه کردن گاز