Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
polygenesis
پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
Other Matches
prehuman
پیش از پیدایش انسان
anthropogenic
مربوط به پیدایش و تکامل انسان
anthropic
مربوط به دوران پیدایش انسان
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
life cycle
مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
anthropo
پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop
پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
id
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography
علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
target discrimination
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charting
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
selectable
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
fdm
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocating
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
function
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
مختلف الجنس و مختلف النوع
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
infrastructure
پیدایش
births
پیدایش
emersion
پیدایش
birth
پیدایش
genesis
پیدایش
appearances
پیدایش
appearance
پیدایش
It is a wonder that she showed up.
چه عجب که پیدایش شد
bank genesis
پیدایش دیواره
genesis
کتاب پیدایش
thermogenesis
پیدایش گرمادرتن
odontogeny
پیدایش دندان
spontaneous generation
پیدایش خودبخود
Nativity
پیدایش ولادت
osteogenesis
پیدایش استخوان
pathogeny
پیدایش ناخوشی
genetics
علم پیدایش
calorification
پیدایش گرما
embryogen
پیدایش جنین
nascent
پیدایش یافته
embryogeny
پیدایش جنین
matrixes
جای پیدایش ماتریس
phytogeny
پیدایش و تکامل گیاه
cosmogeny
پیدایش و تکامل گیتی
matrix
جای پیدایش ماتریس
narcotism
پیدایش حالت خواب
phytogenesis
پیدایش و تکامل گیاه
genetically
ازلحاظ پیدایش واصل
ovology
گفتار در پیدایش تخم
pedogenesis
مبحث پیدایش جلگه
pathogenesis
مبحث پیدایش ناخوشی
psychogony
پیدایش روان یا خرد
psychogenesis
پیدایش نیروی درونی
genetically
موافق علم پیدایش
highways
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
anthropogenesis
مبحث پیدایش و تکامل بشر
She wont show up today.
امروز پیدایش نمی شود
parostosis
پیدایش استحوان در جای عوضی
protogenic
وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
protogenetic
وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
biogenetic
مربوط بمنشاء پیدایش موجودات زنده
polygeny
پیدایش نوع بشراز چند ازدواج جداگانه
hydro electric
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro-electric
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
genetic
وابسته به پیدایش یا اصل هر چیز مربوط به تولید و وراثت
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
geomorphology
علمی که درباره برجستگیهای سطح زمین وعلل پیدایش انها بحث میکند
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
ethnogeny
گفتار در پیدایش نژادها مبحث مبادی نژادها
homosapiens
انسان
homo
انسان
mans
انسان
man
انسان
human being
انسان
loard of creation
انسان
in human shape
انسان
mortals
انسان
human beings
انسان
mortal
انسان
misanthropes
انسان گریز
human movement
حرکت انسان
anthropophobia
انسان هراسی
misanthrope
انسان گریز
infrahuman
مادون انسان
eudemonology
گفتاردرسعادت انسان
dewlaps
غبغب انسان
marginal man
انسان حاشیهای
dewlap
غبغب انسان
manward
بطرف انسان
rump
کفل انسان
rumps
کفل انسان
heidelberg man
انسان هایدلبرگ
hominid
جنس انسان
infrahuman
پایین تر از انسان
economic man
انسان اقتصادی
homosapiens
نوع انسان
anthropoids
انسان نما
anthropoid
انسان نما
anthropoid
شبه انسان
kindlity
انسان وار
godman
انسان خداوار
humanist
انسان گرا
homo faber
انسان ابزارساز
anthropoids
شبه انسان
egalitarian
طرفدارتساوی انسان
homo politicus
انسان اجتماعی
brisket
سینه انسان
humansit
انسان دوست
homo economicus
انسان اقتصادی
atomy
اسکلت انسان
anthropologist
انسان شناس
humanitarian
انسان گرایانه
humankind
نوع انسان
misanthropy
انسان بیزاری
voices
صدای انسان
bod
بدن انسان
pithecanthrope
انسان میمونی
superhuman
برتر از انسان
primitive
انسان اولیه
anthropomorphic
شبیه انسان
human nature
طبیعت انسان
subhuman
مادون انسان
voicing
صدای انسان
cannibalism
ادمخواری انسان
humanly
مثل انسان
humanoids
شبیه انسان
the outward man
انسان فاهر
mankind
نوع انسان
anthropology
انسان شناسی
anthropocentrism
انسان محوری
palm
کف دست انسان
palms
کف دست انسان
anthropomorphism
انسان انگاری
humanoid
شبیه انسان
The human body
بدن انسان
bods
بدن انسان
voice
صدای انسان
equalitarian
طرفدار تساوی انسان
buff
جلا پوست انسان
homosapiens
نام علمی انسان
buffs
جلا پوست انسان
voicing
صدای سخنرانی انسان
hu man
وابسته ب ه انسان بشری
ethos
صفات وشخصیت انسان
voices
صدای سخنرانی انسان
misanthropic
مربوط به انسان گریزی
ape
میمون انسان نما
aped
میمون انسان نما
aping
میمون انسان نما
feces
مدفوع انسان وحیوان
foliate mask
صورت مجسمه انسان
trunks
خرطوم بینی انسان
voice
صدای سخنرانی انسان
trunk
خرطوم بینی انسان
anthropology
علم انسان شناسی
humanism
مکتب اصالت انسان
varment
انسان یاحیوان مزاحم
pre adamite
انسان پیش از ادم
physical anthropology
انسان شناسی جسمانی
homo sapiens
انسان اندیشه ورز
man of mould
انسان خاکی یا فانی
man trap
دام برای انسان
neoanthropic
شبیه انسان جدید
neoanthropic
وابسته به انسان جدید
humankind
بشریت نژاد انسان
manxman
اهل جزیره انسان
superman
موجود مافوق انسان
supermen
موجود مافوق انسان
man made
ساخته دست انسان
man-made
مصنوع انسان انسانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com