English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (6 milliseconds)
English Persian
pull it out پیروزی در واپسین لحظات
Other Matches
at the eleventh hour در آخرین لحظات
countdowns لحظات اخر
countdown لحظات اخر
get cold feet <idiom> درآخرین لحظات ترسیدن
ultimate واپسین
death bed دم واپسین
last a واپسین
Pleasant hours fly fast. <proverb> لحظات خوش زود می گذرد.
aftertime روزگار واپسین
lord's supper شام واپسین
miz واپسین دگل
aftermost عقب ترین واپسین
he is on his last legs در دم واپسین زندگی است
miz واپسین بادبان کشتی
give (someone) a hard time <idiom> لحظات سختی برای کسی فراهم کردن
mizen واپسین بادبان کشتی دو دگلی
mizzen واپسین بادبان کشتی دو دگلی
swan song واپسین عمل یا اثر یا گفتار صدای قو
oxytone واژهای که این نشان روی هجای واپسین ان واقع شود
neutrino ذره کوچک فراری با جرم درحال سکون صفر واپسین 5/0
chalk مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalking مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalks مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
take پیروزی
takes پیروزی
triumph پیروزی
triumphed پیروزی
triumphing پیروزی
triumphs پیروزی
victoriousness پیروزی
win پیروزی
wins پیروزی
victoriously با پیروزی
achievement پیروزی
conquest پیروزی
beats پیروزی
beat پیروزی
victory پیروزی
conquests پیروزی
scores پیروزی
scored پیروزی
victories پیروزی
score پیروزی
secure of victory مطمئن به پیروزی
paeans پیروزی نامه
conquers پیروزی یافتن بر
garrison finish پیروزی غیرمنتظره
conquer پیروزی یافتن بر
successes پیروزی نتیجه
trophies یادگاری پیروزی
trophies نشان پیروزی
nike الهه پیروزی
conquering پیروزی یافتن بر
trophy نشان پیروزی
steals پیروزی غیرمنتظره
steal پیروزی غیرمنتظره
trophy یادگاری پیروزی
paean پیروزی نامه
V-sign علامت پیروزی
winnable شایسته پیروزی
win on points پیروزی با امتیاز
victory stele لوح پیروزی
triumphal حاکی از پیروزی
win پیروزی برد
V-signs علامت پیروزی
wins پیروزی برد
success پیروزی نتیجه
v day روز پیروزی
triumphal cloumn برج پیروزی
victory day روز پیروزی
pewter جام پیروزی جایزه
win by knockout پیروزی با ناک اوت
sudden victory پیروزی در وقت اضافی
triumphant فاتحانه فریاد پیروزی
triumphantly فاتحانه فریاد پیروزی
paeans پیروزی نامه نوشتن
paean پیروزی نامه نوشتن
achievements پیروزی کار بزرگ
save the day <idiom> به پیروزی وموفقیت دست یافتن
win by retirement پیروزی با کنار رفتن حریف
palms نخل خرما نشانه پیروزی
occupation authority اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
palm نخل خرما نشانه پیروزی
to overcrow one's rival از پیروزی بر حریف شادی کردن
shut out مانع پیروزی حریف شدن
pyrrhic victory پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
brush دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
edges پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
edge پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
brushes دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
streaks یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
streaking یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaked یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streak یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
turn the tide <idiom> چیزی که بنظر شکست خورده بود به پیروزی رساندن
head hunt بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
outrunning منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
jujitsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujutsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujitsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
outrun منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
Vistory was dearly bought . پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
outruns منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
die ماندن در پایگاه در پایان بازی بیس بال دو سرعت جنگ تا پیروزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com