Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
urinoscopy
پیشاب بینی امتحان ادرار فسر
Other Matches
urinology
گفتاردرپیشاب مبحث ادرار پیشاب شناسی
pyuria
وجود چرک در ادرار ادرار چرکدار
snub-nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
urine
پیشاب
waters
پیشاب
watering
پیشاب
watered
پیشاب
water
پیشاب
lant
پیشاب
melanuria
پیشاب سیاه
suppression of the urine
حبس پیشاب
urinating
پیشاب کردن
pellicle of the urme
قوام پیشاب
oxaluria
یا نمک ان در پیشاب
ischuria
حبس پیشاب
red water
پیشاب خونی
urinal
فرف پیشاب
urinate
پیشاب کردن
urinated
پیشاب کردن
urinates
پیشاب کردن
urinals
فرف پیشاب
emictory
پیشاب اور
oliguresis
پیشاب بسیار کم
dysury
پیشاب فشاردار
urolith
سنگ پیشاب
urinary orangs
اندامهای پیشاب
lipuria
چربی در پیشاب
urinary meatus
مجرای پیشاب
lactosuria
پیشاب لاکتوزدار
urethra
مجرای پیشاب
urinalysis
پیشاب سنجی
urinary bladder
پیشاب دان
ischury
حبس پیشاب
urinary
پیشاب دان
haematuria
پیشاب خونی
urea
ماده پیشاب
urinmeter
پیشاب سنج
urethral
وابسته به مجرای پیشاب
brights disease
تراوش پیشاب سفید
hydragogue
پیشاب اور مدر
phosphaturia
وجود فوسفات زیاد در پیشاب
hydragogue
داروی پیشاب اور یادافع اب
emiction
ادرار
urine
ادرار
micturition
ادرار کردن
micturate
ادرار کردن
aconuresis
ادرار غیرارادی
urinals
محل ادرار
polyuria
ادرار زیاد
urinal
محل ادرار
urination
ادرار کردن
relieve nature
ادرار کردن
to relieve nature
ادرار کردن
diuresis
ادرار زیاد
urination
دفع ادرار
urinary incontinence
بی اختیاری ادرار
anuria
قطع ادرار
enuresis
بی اختیاری ادرار
urinate
ادرار کردن
urinated
ادرار کردن
make water
ادرار کردن
urinates
ادرار کردن
urinating
ادرار کردن
pass water
ادرار کردن
septum
حفرههای بینی پره بینی
urethritis
اماس مجرای پیشاب ورم مجاری بول
urinal
گلدان ادرار شاشگاه
dysuria
سوزش ادرار
[پزشکی]
urinalysis
تجزیه شیمیایی ادرار
urinals
گلدان ادرار شاشگاه
hematuria
وجود خون در ادرار
adh
هورمون کاهنده ادرار
anuria
نقص در ترشح ادرار
uric
موجود در ادرار پیشابی
painful urination
سوزش ادرار
[پزشکی]
acraturesis
ناتوانی در دفع ادرار
antidiuretic hormone
هورمون کاهنده ادرار
painful urination
دش میزی
[سوزش ادرار]
[پزشکی]
dysuria
دش میزی
[سوزش ادرار]
[پزشکی]
urologist
ویژه گر بیماریهای دستگاه ادرار
dysuria
ادرار همراه با سوزش واشکال
mezereum
پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند
anuresis
فقدان قدرت دفع ادرار شاش بند
Don't chicken out !
<idiom>
از ترس توی شلوارت ادرار نکن!
[اصطلاح روزمره]
commit no nuisance
ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
guided propagation
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
anticipated stock losses
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecast
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
quizzes
امتحان
try
امتحان
tries
امتحان
tentatively
من باب امتحان
quiz
امتحان
examination
امتحان
checking
امتحان
trial
امتحان
examinations
امتحان
inspection
امتحان
examinations
امتحان ها
tested
امتحان
assays
امتحان
examination
امتحان
quiz
[American]
امتحان
test
امتحان
tests
امتحان ها
trials
امتحان ها
test
امتحان
checks
امتحان
checked
امتحان
assay
امتحان
check
امتحان
trial
امتحان
tests
امتحان
trials
امتحان
experimenting
امتحان عمل
tests
امتحان محک
test
امتحان محک
essay examination
امتحان انشایی
try
امتحان کردن
tested
امتحان محک
vivas voce
امتحان شفاهی
tries
امتحان کردن
tests
امتحان کردن
tested
امتحان کردن
examined
امتحان کردن
test
امتحان کردن
examine
امتحان کردن
trials
امتحان کردن
trials
ازمایش امتحان
trial
امتحان کردن
bar examination
امتحان وکالت
unsight
امتحان نکرده
tripos
امتحان حساب
to take an examination
امتحان دادن
to bring to the proof
امتحان کردن
trial
ازمایش امتحان
examines
امتحان کردن
examining
امتحان کردن
to give an examination
امتحان کردن
examiners
امتحان کننده
examiner
امتحان کننده
unverified
<adj.>
امتحان نشده
preliminary
امتحان مقدماتی
preliminaries
امتحان مقدماتی
untested
<adj.>
امتحان نشده
uninspected
<adj.>
امتحان نشده
experiment
امتحان عمل
unaudited
<adj.>
امتحان نشده
unchecked
<adj.>
امتحان نشده
unevaluated
<adj.>
امتحان نشده
unexamined
<adj.>
امتحان نشده
experiments
امتحان عمل
experimented
امتحان عمل
pretest
امتحان مقدماتی
examinations
امتحان ازمایش
assay
امتحان عیارگری
probation
ازمایش امتحان
examination
امتحان ازمایش
examinee
امتحان شونده
examinee
امتحان دهنده
test anxiety
اضطراب امتحان
examination anxiety
اضطراب امتحان
to make a trial of
امتحان کردن
assays
امتحان عیارگری
To flunk a course . To fail an exam.
در امتحان رد شدن
qualifying examination
امتحان صلاحیت
probational
ازمایش امتحان
proctor
نافر امتحان
crucibles
امتحان سخت
crucible
امتحان سخت
temptations
ازمایش امتحان
temptation
ازمایش امتحان
put to test
امتحان کردن
examinable
قابل امتحان
hold water
از امتحان درست درامدن
reexamine
دوباره امتحان کردن
midyear
امتحان نیمه سال
to buy on trial
بشرط امتحان خریدن
to give an examination
صورت امتحان دادن
I'd like to try ...
من میخواهم ... را امتحان کنم.
test
ازمایش کردن امتحان
checked
امتحان کردن بازرسی
tested
ازمایش کردن امتحان
tests
ازمایش کردن امتحان
try (something) out
<idiom>
امتحان کردن(چیزی)
to do a test
امتحان کتبی نوشتن
to write an exam
امتحان کتبی نوشتن
try on
<idiom>
امتحان کردن لباس
check
امتحان کردن بازرسی
invigilating
در امتحان نظارت کردن
invigilates
در امتحان نظارت کردن
invigilated
در امتحان نظارت کردن
invigilate
در امتحان نظارت کردن
testable
امتحان پذیر ازمایشی
checks
امتحان کردن بازرسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com