English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
English Persian
jutty پیشرفتگی داشتن
Search result with all words
butt پیشرفتگی داشتن نزدیک یامتصل شدن
butted پیشرفتگی داشتن نزدیک یامتصل شدن
butts پیشرفتگی داشتن نزدیک یامتصل شدن
jut پیشرفتگی داشتن جلو رفتن
juts پیشرفتگی داشتن جلو رفتن
jutted پیشرفتگی داشتن جلو رفتن
Other Matches
waterfront پیشرفتگی خشکی در اب
peninsula پیشرفتگی خاک در اب
peninsulas پیشرفتگی خاک در اب
waterfronts پیشرفتگی خشکی در اب
bar خور پیشرفتگی اب به ساحل
dental پیشرفتگی کنگره مانند
bars خور پیشرفتگی اب به ساحل
money to burn <idiom> بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
mean مقصود داشتن هدف داشتن
to have by heart ازحفظ داشتن درسینه داشتن
meanest مقصود داشتن هدف داشتن
reside اقامت داشتن مسکن داشتن
resided اقامت داشتن مسکن داشتن
abhors بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorred بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring بیم داشتن از ترس داشتن از
proffers تقدیم داشتن عرضه داشتن
resides اقامت داشتن مسکن داشتن
meaner مقصود داشتن هدف داشتن
proffered تقدیم داشتن عرضه داشتن
cost قیمت داشتن ارزش داشتن
proffer تقدیم داشتن عرضه داشتن
differs اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hoped انتظار داشتن ارزو داشتن
differed اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffering تقدیم داشتن عرضه داشتن
hopes انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping انتظار داشتن ارزو داشتن
hope انتظار داشتن ارزو داشتن
upkeep بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
lead a dog's life <idiom> زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
bear داشتن
relieves داشتن
owned داشتن
owning داشتن
owns داشتن
to hold داشتن
relieving داشتن
bears داشتن
bears در بر داشتن
to possess داشتن
bear در بر داشتن
to have possession of داشتن
relieve داشتن
to have داشتن
own داشتن
lacks کم داشتن
monogyny داشتن یک زن
lackvt کم داشتن
intercommon داشتن
having داشتن
have داشتن
doubts شک داشتن
doubting شک داشتن
doubted شک داشتن
lacked کم داشتن
lack کم داشتن
want کم داشتن
wanted کم داشتن
to hold a meeting داشتن
to go hot تب داشتن
to be in a f. تب داشتن
to have f. تب داشتن
to be feverish تب داشتن
redolence بو داشتن
doubt شک داشتن
possesses داشتن
possess داشتن
possessing داشتن
confides اعتماد داشتن به
confided اعتماد داشتن به
hanker اشتیاق داشتن
represented نمایندگی داشتن
confide اعتماد داشتن به
fluctuates نوسان داشتن
importing اهمیت داشتن
hankered اشتیاق داشتن
fluctuate نوسان داشتن
debts بدهی داشتن
roll تلاطم داشتن
rolled تلاطم داشتن
represent نمایندگی داشتن
requiring لازم داشتن
requires لازم داشتن
required لازم داشتن
require لازم داشتن
attend حضور داشتن
affects تمایل داشتن
affects دوست داشتن
affect تمایل داشتن
affect دوست داشتن
attending حضور داشتن
attends حضور داشتن
rolls تلاطم داشتن
debt بدهی داشتن
spared دریغ داشتن
lasted دوام داشتن
last دوام داشتن
bestows ارزانی داشتن
bestowing ارزانی داشتن
bestowed ارزانی داشتن
belong تعلق داشتن
abhors تنفر داشتن از
belonged تعلق داشتن
correspond رابطه داشتن
corresponded رابطه داشتن
abhorring تنفر داشتن از
lasts دوام داشتن
suspend معوق داشتن
suspending معوق داشتن
spare دریغ داشتن
bestow ارزانی داشتن
hankers اشتیاق داشتن
imported اهمیت داشتن
possess در تصرف داشتن
import اهمیت داشتن
raises برپا داشتن
raise برپا داشتن
possesses در تصرف داشتن
possessing در تصرف داشتن
suspends معوق داشتن
corresponds رابطه داشتن
stinks تعفن داشتن
fluctuated نوسان داشتن
differ فرق داشتن
differed فرق داشتن
differing فرق داشتن
differs فرق داشتن
overlapped اشتراک داشتن
resemble شباهت داشتن
overlapped اصطکاک داشتن
overlap اشتراک داشتن
overlap اصطکاک داشتن
correlation ارتباط داشتن
outclassing برتری داشتن بر
disguising نهان داشتن
overlaps اصطکاک داشتن
disguised نهان داشتن
disguises نهان داشتن
thirst اشتیاق داشتن
hungers اشتیاق داشتن
hungering اشتیاق داشتن
hungered اشتیاق داشتن
hunger اشتیاق داشتن
valuing گرامی داشتن
values گرامی داشتن
value گرامی داشتن
overlaps اشتراک داشتن
outclasses برتری داشتن بر
may امکان داشتن
resembling شباهت داشتن
exist وجود داشتن
declaring افهار داشتن
declares افهار داشتن
existed وجود داشتن
declare افهار داشتن
desiring میل داشتن
desires میل داشتن
exists وجود داشتن
stink تعفن داشتن
desire میل داشتن
like دوست داشتن
liked دوست داشتن
resembles شباهت داشتن
outclassed برتری داشتن بر
to be pressed for time عجله داشتن
outclass برتری داشتن بر
to be under deadline pressure عجله داشتن
resembled شباهت داشتن
minds در نظر داشتن
minds تصمیم داشتن
minding در نظر داشتن
minding تصمیم داشتن
mind در نظر داشتن
mind تصمیم داشتن
likes دوست داشتن
represents نمایندگی داشتن
abhorred تنفر داشتن از
apprehend بیم داشتن
aspiring هوش داشتن
scoots سرعت داشتن
vibrate ارتعاش داشتن
aspiring ارزو داشتن
aspires هوش داشتن
aspires ارزو داشتن
aspired هوش داشتن
aspired ارزو داشتن
aspire هوش داشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com