Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (14 milliseconds)
English	Persian
jut	پیشرفتگی داشتن جلو رفتن
juts	پیشرفتگی داشتن جلو رفتن
jutted	پیشرفتگی داشتن جلو رفتن
Other Matches
jutty	پیشرفتگی داشتن
butt	پیشرفتگی داشتن نزدیک یامتصل شدن
butts	پیشرفتگی داشتن نزدیک یامتصل شدن
butted	پیشرفتگی داشتن نزدیک یامتصل شدن
waterfront	پیشرفتگی خشکی در اب
waterfronts	پیشرفتگی خشکی در اب
peninsulas	پیشرفتگی خاک در اب
peninsula	پیشرفتگی خاک در اب
bars	خور پیشرفتگی اب به ساحل
dental	پیشرفتگی کنگره مانند
bar	خور پیشرفتگی اب به ساحل
to keep time	موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
longer	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom>	بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longest	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep up	از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down	زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
abhorring	بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorred	بیم داشتن از ترس داشتن از
differed	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hoped	انتظار داشتن ارزو داشتن
differ	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffers	تقدیم داشتن عرضه داشتن
meanest	مقصود داشتن هدف داشتن
hoping	انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes	انتظار داشتن ارزو داشتن
hope	انتظار داشتن ارزو داشتن
mean	مقصود داشتن هدف داشتن
proffer	تقدیم داشتن عرضه داشتن
meaner	مقصود داشتن هدف داشتن
proffered	تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhors	بیم داشتن از ترس داشتن از
proffering	تقدیم داشتن عرضه داشتن
differs	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resides	اقامت داشتن مسکن داشتن
cost	قیمت داشتن ارزش داشتن
resided	اقامت داشتن مسکن داشتن
to have by heart	ازحفظ داشتن درسینه داشتن
reside	اقامت داشتن مسکن داشتن
differing	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
upkeep	بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
to have something in reserve	چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
long for	اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
lead a dog's life <idiom>	زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
niggles	ور رفتن
fribble	ور رفتن
mog	رفتن
retracts	تو رفتن
retracting	تو رفتن
retracted	تو رفتن
retract	تو رفتن
niggled	ور رفتن
going	رفتن
nim	کش رفتن
niggle	ور رفتن
short-changing	کش رفتن
short-changes	کش رفتن
short-changed	کش رفتن
short-change	کش رفتن
to peter out	پس رفتن
to go bang	در رفتن
abstract	کش رفتن
to fall away	رفتن
to fall away	پس رفتن
hedges	در رفتن
hedged	در رفتن
hedge	در رفتن
to fall short	کم رفتن
retrograde	پس رفتن
to do a guy	در رفتن
to flow over	سر رفتن
to do out of	کش رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
to boil over	سر رفتن
snipping	کش رفتن
snipped	کش رفتن
snip	کش رفتن
abstracting	کش رفتن
abstracts	کش رفتن
snook	کش رفتن
departures	رفتن
departure	رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
to fly off	در رفتن
pullback	پس رفتن
swipe	کش رفتن
putter	ور رفتن
to get away	رفتن
puttered	ور رفتن
to get one's monkey up	از جا در رفتن
to get over	رفتن از
puttering	ور رفتن
putters	ور رفتن
to go back ward	پس رفتن
swiped	کش رفتن
swiping	کش رفتن
to foot it	رفتن
to break loose	در رفتن
break loose	در رفتن
bleneh	پس رفتن
betake	رفتن
goes	رفتن
go	رفتن
to go backward	پس رفتن
sinks	ته رفتن
receding	پس رفتن
snitch	کش رفتن
snitched	کش رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
crawl	رفتن
retires	پس رفتن
filch	کش رفتن
regressing	پس رفتن
retire	پس رفتن
to go to mess	رفتن
meddle	ور رفتن
pilfer	کش رفتن
go over	به ان سو رفتن
make off	در رفتن
pilfered	کش رفتن
meddles	ور رفتن
pilfering	کش رفتن
meddled	ور رفتن
pilfers	کش رفتن
gang	رفتن
regresses	پس رفتن
snitches	کش رفتن
snitching	کش رفتن
recede	پس رفتن
hang around	ور رفتن
to make ones getaway	در رفتن
receded	پس رفتن
recedes	پس رفتن
jauk	ور رفتن
filching	کش رفتن
filches	کش رفتن
regressed	پس رفتن
gangs	رفتن
regress	پس رفتن
admitting	رفتن
admits	رفتن
to pair off	رفتن
admit	رفتن
filched	کش رفتن
to run off	در رفتن
shrinking	اب رفتن
go off	در رفتن
to whisk away or off	رفتن
twiddling	ور رفتن
shrinks	اب رفتن
to skirt along the coast	رفتن
twiddles	ور رفتن
to sleep fast	رفتن
glom on to	کش رفتن
twiddled	ور رفتن
twiddle	ور رفتن
to take to ones heels	در رفتن
crawled	رفتن
crawls	رفتن
sink	ته رفتن
to hang back	پس رفتن
To go	رفتن
shrink	اب رفتن
retrogressing	بقهقرا رفتن
teetering	پس وپیش رفتن
retrogressed	پس رفتن برگشت
immerge	فرو رفتن
to ride in the car	با خودرو رفتن
inposition	به موضع رفتن
retrogressed	بقهقرا رفتن
teeters	پس وپیش رفتن
retrogresses	بقهقرا رفتن
submerse	در اب فرو رفتن
sternforemost	عقب رفتن
retrogresses	پس رفتن برگشت
step aside	کنار رفتن
push off	بیرون رفتن
retrogressing	پس رفتن برگشت
solicitous to go	مایل به رفتن
prompt to go	اماده رفتن
traipsing	راه رفتن
retrogress	پس رفتن برگشت
dash	بسرعت رفتن
defiled	رژه رفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com