Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
dental
پیشرفتگی کنگره مانند
Other Matches
knurl
الت کنگره سازی کنگره دارکردن
congress party (indian national congress
حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
sinuate
موجدار کنگره کنگره
peninsula
پیشرفتگی خاک در اب
jutty
پیشرفتگی داشتن
peninsulas
پیشرفتگی خاک در اب
waterfronts
پیشرفتگی خشکی در اب
waterfront
پیشرفتگی خشکی در اب
bars
خور پیشرفتگی اب به ساحل
bar
خور پیشرفتگی اب به ساحل
jutted
پیشرفتگی داشتن جلو رفتن
juts
پیشرفتگی داشتن جلو رفتن
jut
پیشرفتگی داشتن جلو رفتن
butt
پیشرفتگی داشتن نزدیک یامتصل شدن
butted
پیشرفتگی داشتن نزدیک یامتصل شدن
butts
پیشرفتگی داشتن نزدیک یامتصل شدن
congress
کنگره
Guelphic crenellation
کنگره
congresses
کنگره
knurl
اج کنگره
battlement
کنگره
serra
کنگره
embattled
کنگره
indentation
کنگره
jag
کنگره
indentations
کنگره
aronade
کنگره
crenation
کنگره
indentations
کنگره تضریس
denticle
کنگره زیرقرنیس
indentation
کنگره تضریس
engrail
کنگره دارکردن
perforation
لبه کنگره یی
indented
کنگره دار
knurl
دانه کنگره
crenate
کنگره دار
allering
کنگره دیوار
congressional
مربوط به کنگره
battlement
کنگره بارو
castellated
کنگره دار
crenulation
کنگره کوچک
milled
کنگره دار
nurl
دندانه کنگره
congress man
عضو کنگره
knurling tool
کنگره ساز
knurled
کنگره دار
crenated
کنگره دار
bartisan
[کنگره روی سقف]
bartizan
[کنگره روی سقف]
floor leaders
رهبران کنگره امریکا
crenellate
دارای کنگره کردن
bartizan
کنگره بالای برج
crenelate
دارای کنگره کردن
mill
کنگره دار کردن
mills
کنگره دار کردن
scalloper
کنگره دار کننده
nurl
کنگره دار کردن
Capitol
عمارت کنگره درشهرواشینگتن
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
jaggies
دندانه دار بودن کنگره
congresswoman
بانوی عضو کنگره امریکا
congresswomen
بانوی عضو کنگره امریکا
cauliculus
[ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
caulcole
[ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
Callimachus
[صورت طوماری برگ کنگره ای آتنی]
dentil
کنگره چهار گوش لبه قرنیس
caul
[ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
caulicole
[ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
congressman
عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا
congressmen
عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا
lamellate
لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous
فسیل مانند سنگواره مانند
American order
[سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
pectinated line
[خط شکسته، دندانه ای و یا کنگره ای که در طرح های هندسی و ایلیاتی بکار می رود.]
crown-steps
لاریز
[برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
castle style
[نوعی معماری قرن هجدهم میلادی با کنگره و مزغل و پله های مارپیچی]
Agricultural Order
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
Tekke motife
نگاره تکه
[این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
privacy act of
قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
monroe doctrine
اصولی که مونرو رئیس جمهور امریکابه عنوان خط مشی سیاست خارجی امریکا به کنگره امریکا در سال 3281 اعلام کرد
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
communications stallite corporation
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
fourteen points
طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد
point four
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
stepped lines
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
lanceolate leaves
برگ های اسلیمی
[شاه عباسی]
[نیزه ای]
[شعله]
[اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
jag
دندانه دار کردن کنگره دار کردن
vide
مانند
incomparable
بی مانند
argillaceous
رس مانند
inimitable
بی مانند
unprecedented
بی مانند
arundinaceous
نی مانند
feathery
پر مانند
capillaceous
مانند نخ
liplike
لب مانند
frothy
کف مانند
lambdoid
مانند
unequaled
بی مانند
capitate
مانند سر
unprecedentedly
بی مانند
argillaceous
گل مانند
tendinous
بی مانند
goatish
بز مانند
fulidal
اب مانند
unapproachable
بی مانند
tough
پی مانند
fluty
نی مانند
without an e.
بی مانند
womanlike
زن مانند
floriform
گل مانند
etcetera
و مانند ان
threadlike
نخ مانند
blotchy
لک مانند
thready
نخ مانند
etc
و مانند آن
gypsiferous
گچ مانند
impish
جن مانند
tougher
پی مانند
aquiform
اب مانند
anthoid
گل مانند
analog
مانند
and so on
و مانند ان
after the example of
مانند
encephaloid
مخ مانند
reedier
نی مانند
reediest
نی مانند
reedy
نی مانند
inapproachable
بی مانند
similar
مانند
toughest
پی مانند
filiform
نخ مانند
nearing
مانند
myrtle formed
اس مانند
as
مانند
uniquely
بی مانند
plumose
پر مانند
nears
مانند
icily
یخ مانند
simulant
مانند
unique
بی مانند
near
مانند
near-
مانند
castellated
دژ مانند
analogues
مانند
nearest
مانند
similiar
مانند
neared
مانند
string
نخ مانند
nearer
مانند
pipelike
نی مانند
mammilliform
مانند
analogue
مانند
unparalleled
بی مانند
plumelike
پر مانند
foggier
مانند مه
unequalled
بی مانند
mammilary
مانند
analogous
مانند
foggy
مانند مه
penniform
پر مانند
foggiest
مانند مه
flannelly
فلانل مانند
flamy
شعله مانند
prurigmous
مانند خنش
epidermoid
بشره مانند
tubate
لوله مانند
flagelliform
تازیانه مانند
scopulate
کلاله مانند
pterygoid
بال مانند
puppyish
توله سگ مانند
phyline
برگ مانند
twigged
ترکه مانند
dollish
عروسک مانند
tubiform
مانند لوله
dreamful
خواب مانند
drossy
تفاله مانند
eburnian
عاج مانند
tracheal
نای مانند
elephantoid
پیل مانند
puriform
چرک مانند
thickety
بیشه مانند
discoidal
صفحه مانند
ensample
مانند نظیر
sacciform
کیسه مانند
platelike
بشقاب مانند
fish like
ماهی مانند
filiform
رشته مانند
pisciform
ماهی مانند
seedlike
بذر مانند
filoplume
پرنخ مانند
pipelike
لوله مانند
toadish
مانند غوک
pipelike
پیپ مانند
piny
کاج مانند
finlike
بال مانند
godlike
خدا مانند
porcelainlike
چینی مانند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com