English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7 milliseconds)
English Persian
academic achievement پیشرفت تحصیلی
scholastic achievement پیشرفت تحصیلی
Search result with all words
stanford achivement test ازمون پیشرفت تحصیلی استانفورد
Other Matches
scholastic تحصیلی
academic تحصیلی
academic aptitude استعداد تحصیلی
terming ثلث تحصیلی
termed ثلث تحصیلی
term ثلث تحصیلی
termtime دوره تحصیلی
schooltime دوره تحصیلی
school year سال تحصیلی
school drop out افت تحصیلی
scholastic aptitude استعداد تحصیلی
semesters نیمسال تحصیلی
academic year سال تحصیلی
academic inhibition رکود تحصیلی
semester نیمسال تحصیلی
acceleration جهش تحصیلی
sessions دوره تحصیلی
session دوره تحصیلی
fellowships کمک هزینه تحصیلی
semestrial وابسته به نیمسال تحصیلی
scholarships کمک هزینه تحصیلی
fellowship کمک هزینه تحصیلی
scholastic aptitude test ازمون استعداد تحصیلی
curricular مربوط به برنامه تحصیلی
semestral وابسته به نیمسال تحصیلی
aid grant کمک هزینهء تحصیلی
grants بورس تحصیلی یا پژوهشی
grants کمک هزینه تحصیلی
granted بورس تحصیلی یا پژوهشی
term پاره سال تحصیلی
terming پاره سال تحصیلی
termed پاره سال تحصیلی
grant کمک هزینه تحصیلی
grant بورس تحصیلی یا پژوهشی
granted کمک هزینه تحصیلی
scholarship کمک هزینه تحصیلی
dissertate پایان نامه تحصیلی نوشتن
curriculum دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
studying موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
curriculums دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
studies موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
sizar دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
sizer دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
burse بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
traveling fellowship بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
progression پیشرفت
underdeveloped کم پیشرفت
achievement age سن پیشرفت
lifting پیشرفت
lifted پیشرفت
lift پیشرفت
improvement پیشرفت
promotions پیشرفت
promotion پیشرفت
going پیشرفت
headway پیشرفت
head way پیشرفت
proceedings پیشرفت ها
advances پیشرفت ها
achievements پیشرفت
achievement پیشرفت
improvement پیشرفت
attainments پیشرفت
improvements پیشرفت
lifts پیشرفت
progression پیشرفت
progressions پیشرفت
attainment پیشرفت
progressed پیشرفت
advance پیشرفت
advancing <adj.> پیشرفت
progresses پیشرفت
progressing پیشرفت
advancement پیشرفت
advances پیشرفت
advancing پیشرفت
development پیشرفت
growths پیشرفت
growth پیشرفت
developments پیشرفت
undeveloed بی پیشرفت
accomplishment پیشرفت
progress پیشرفت
advance پیشرفت
progress پیشرفت
furtherance پیشرفت
advance پیشرفت
to make progress پیشرفت کردن
achievement test آزمون پیشرفت
to unfold پیشرفت کردن
progress of negotiations پیشرفت مذاکرات
accomplishment quotient بهر پیشرفت
achievement quotient بهر پیشرفت
aq بهر پیشرفت
progress chaser نافر پیشرفت
progressivist پیشرفت گرای
get ahead <idiom> پیشرفت کردن
to gain ground پیشرفت کردن
velocity of advance تندی پیشرفت
technical progress پیشرفت فنی
technological improvement پیشرفت فنی
Luddites پیشرفت گریز
Luddite پیشرفت گریز
the a of the army پیشرفت ارتش
to make headway پیشرفت کردن
improvement curve منحنی پیشرفت
economic progress پیشرفت اقتصادی
achievement curve منحنی پیشرفت
achievement motive انگیزه پیشرفت
achievement need نیاز پیشرفت
n achievement نیاز پیشرفت
make a dent in <idiom> پیشرفت کردن
come along پیشرفت کردن
degree of advancement درجه پیشرفت
developmental stage مرحله پیشرفت
here goes <idiom> پیشرفت کردن
to make way پیشرفت کردن
blooming پیشرفت کننده
progresses پیشرفت پیشروی
progresses پیشرفت کردن
progressed پیشرفت کار
progressed پیشرفت پیشروی
progressed پیشرفت کردن
becalm از پیشرفت بازداشتن
becalmed از پیشرفت بازداشتن
becalming از پیشرفت بازداشتن
progresses پیشرفت کار
ongoing درحال پیشرفت
beats پیشرفت زنش
developments رشد پیشرفت
development رشد پیشرفت
beat پیشرفت زنش
obstructionist از پیشرفت کارمجلس را از
progressing پیشرفت کار
progressing پیشرفت پیشروی
progressing پیشرفت کردن
becalms از پیشرفت بازداشتن
progress پیشرفت کار
progress پیشرفت پیشروی
accession دخول پیشرفت
rise پیشرفت ترقی
further پیشرفت کردن
furthered پیشرفت کردن
furthering پیشرفت کردن
proceeding پیشرفت طرز
furthers پیشرفت کردن
reaction progress پیشرفت واکنش
advance پیشرفت پیشروی
thriving پیشرفت کردن
advances : پیشروی پیشرفت
progress پیشرفت کردن
thrive پیشرفت کردن
thrived پیشرفت کردن
advancing پیشرفت پیشروی
thrives پیشرفت کردن
advances پیشرفت پیشروی
capability استعداد پیشرفت
rises پیشرفت ترقی
to look back از پیشرفت خودداری کردن
processes پیشرفت تدریجی ومداوم
proceeding پیشرفت خلاصه مذاکرات
combat development پیشرفت اموزش رزمی
advance پیشرفت طولی ناو
advances پیشرفت طولی ناو
advancing پیشرفت طولی ناو
progressional دارای پیشرفت تدریجی
progress reporting گزارش پیشرفت کار
spit پیشرفت خشکی در دریا
advancement degree of reaction درجه پیشرفت واکنش
progress payments پرداختهای پیشرفت کار
california achievement tests آزمونهای پیشرفت کالیفرنیا
plain sailing پیشرفت بدون مانع
f. morement جنبش برای پیشرفت
interim report گزارش پیشرفت کار
labor augmenting tednological progress پیشرفت تکنولوژی کارافزا
spits پیشرفت خشکی در دریا
achievement battery مجموعه آزمون پیشرفت
promotions ترفیع رتبه پیشرفت
progress report گزارش پیشرفت کار
process پیشرفت تدریجی ومداوم
promotion ترفیع رتبه پیشرفت
lad der وسیله پیشرفت یارسیدن به مقصود
baffle صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
fogyish مانع پیشرفت قدیمی مسلک
baffled صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffles صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
daily progress report گزارش روزانه پیشرفت کار
country party حزب هواخواه پیشرفت فلاحتی
contract record سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
improving بهبودی یافتن پیشرفت کردن
baffling صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
break through رسوخ مظفرانه پیشرفت غیرمنتظره
improve بهبودی یافتن پیشرفت کردن
lower high water پایین ترین پیشرفت اب دریا
to make p in one's studies در تحصیلات خود پیشرفت کردن
progress payments پرداخت براساس پیشرفت کار
booming پیشرفت یاجنبش سریع وعظیم
boom پیشرفت یاجنبش سریع وعظیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com