English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
take over bid پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
Other Matches
commercialize بصورت تجارتی دراوردن جنبه تجارتی دادن به
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
resolutions توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolution توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
dominant firm واحد تجارتی مسلط
unitize بصورت یک واحد یایگان دراوردن
cpu واحد کنترل
control unit واحد کنترل
cu واحد کنترل
harness تحت کنترل دراوردن
harnessed تحت کنترل دراوردن
harnessing تحت کنترل دراوردن
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
peripheral control unit واحد کنترل جنبی
communications control unit واحد کنترل مخابراتی
fuel control unit واحد کنترل سوخت
autonomous واحد کنترل داخلی
instruction control unit واحد کنترل دستورالعمل
subjected تحت کنترل دراوردن در معرض بودن
subjects تحت کنترل دراوردن در معرض بودن
subject تحت کنترل دراوردن در معرض بودن
subjecting تحت کنترل دراوردن در معرض بودن
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
cpu بخش اصلی CPU شامل ALU واحد کنترل
payola وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
MISD معماری کامپیوتر موازی که یک AW و باس داده با تعدادی واحد کنترل دارد
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
multiple معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد
available کوچکترین واحد یا نقط ه صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
boarded BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
electronic سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
element کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
elements کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
pictures کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
channel دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeled دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
picture element کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
channels دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channelled دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
picture کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pixel کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
picturing کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictured کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
channeling دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
authoring ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
attached processor ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
central گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
curbs محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
overruns هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrun هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
calking chisel نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
sone واحد کیفی صدا برای یک شنونده
eyeleteer الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
rolling press الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
valve gear مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
torque کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
bottoming tap وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
engineered performance زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
embolectomy عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
panatrope اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
element کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
symbolic i/o assignment نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
signal کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signalled کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signaled کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
elements کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
down پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
flexowriter علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
logical واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
lips واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
boost rocket موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
predigest بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
transaction trailing ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
ml IB برای کنترل روبوت ها
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
connects هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
connect هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
backlit display واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
clamp anf rake مانور برای کنترل گوی درمواجه
cp/m برنامه کنترل برای ریزپردازنده icrocomputers
DX پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
registering محل ذخیره سازی برای داده کنترل
registers محل ذخیره سازی برای داده کنترل
process کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
processes کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
register محل ذخیره سازی برای داده کنترل
appliances هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
appliance هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
serviced بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
service بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
tail کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tailed کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tails کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
backwards کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
dial راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
take over bid پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
dialed راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
backward کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
gill type flap فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
command heading مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
statement دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
statements دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
communication وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
gill فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
bid بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
dialled راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
bids بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
dials راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
microsoft واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
reserved character فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
jobs استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
job استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
text کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
front panel مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
device driver نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
rogue indicator کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل
overt collusion تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر
operator وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
operators وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
hypertalk زبان برنامه نویسی برای کنترل پایگاه داده Hyper Card
enquiry کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
texts کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
powered واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
aux مخفف برای پورت ارتباطی سریال تحت کنترل سیستم عامل DOS
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
network data management system مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
lingoes زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
lingo زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
job استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
attitude motor موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
jobs استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
yoke هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
catchpenny تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
cpu واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
monitors واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
barn واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barns واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
modules اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
monitor واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitored واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
module اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
joins ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
join ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
joined ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
directives دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
physical record همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
controlled thermonuclear reaction جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
copyright عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
check point نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
warping پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
directive دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
copyrights عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
jetevator فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
separated استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
separate استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separates استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
functional unit واحد در حال کار واحد تابعی
general ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
generals ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
formats 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
sequences کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
control column فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
sequence کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
carriage control tape نواری که اطلاعات لازم برای کنترل تعویض سطر در یک چاپگر سطری روی ان پانچ شده است
AT command set مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
reflex یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflexes یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
format 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com