English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
English Persian
take over bid پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
Other Matches
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
stop loss order دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
close price دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
capital stock عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
close corporation شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
overt collusion تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر
brokerage کارمزد خرید سهام
stock trading خرید و فروش سهام
bid پیشنهاد خرید
offer to purchase پیشنهاد خرید
bids پیشنهاد خرید
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
offer to purchase پیشنهاد جهت خرید
actions سهم سهام شرکت
common stock سهام معمولی شرکت
action سهم سهام شرکت
mutual funds شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
mutual fund شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
capital stock سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
actionary دارندهء سهام شرکت سهامی سهامدار
takeovers اعمال کنترل
takeover اعمال کنترل
holding company شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
underwriter صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
bulls گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
corporate model نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
deferred share سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
rule نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
accumulated profit پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
Kaleida Labs شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
executive information system نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
request for proposal تقاضا برای پیشنهاد
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
discrimination instruction دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
boarded BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
electronic سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
to have a look round [around] the shops [British E] برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to have a look round [around] the stores [American E] برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
They were falling over one another to get petrol(gasoline). برای خرید بنزین سرودست می شکستند
golden handshakes پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
agent مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agents مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
back wardation خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع
crunches بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunch بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
design maximum weight حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
crunched بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
there is a rush for the papers مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
cash on the barrelhead <idiom> پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
short covering خرید سهم برای تامین فروشهای سلف
authoring ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
debt finance افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
stock dividend سهام صادره بابت سود سهام
stoporder دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
to suggest it is appropriate to do so [matter] پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
trading stamp تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
escape character ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
else rule قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
income velocity دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
It is too expensive for me to buy ( purchase ). برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
contructive larcency مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
carring over تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
He bought them expensive presents, out of guilt. او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
share holder دارنده سهام صاحب سهام
stock jobber محتکر سهام دلال سهام
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
offices مناسب برای استفاده در شرکت
resident ما برای یک شرکت کار کند
residents ما برای یک شرکت کار کند
office مناسب برای استفاده در شرکت
knowledge وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
purchase request درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
they rejected his proposition پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
entry fee مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
brain washing مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
nominates تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
to bar somebody from a competition شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
incorporation جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
nominate تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominating تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
wordprocessing شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر
starter's list فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
promotion money دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
to call a meeting of the board of directors برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
go in for <idiom> شرکت کردن در،تصمیم گیری برای انجام کاری
equipment وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
field buying خرید کردن در صحرا خرید محلی
propagation delay 1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
offshore company شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
ml IB برای کنترل روبوت ها
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
consortium ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
entrymate اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
consortiums ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortia ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
micropro یک شرکت نرم افزاری کالیفرنیایی که برای ریزکامپیوترها برنامه تهیه میکند
big blue ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
inelastic demand تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
allotment advice پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
starting fee مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
introduce شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduces شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
providers شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
COMPAQ شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
provider شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
lotuses شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
introducing شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
lotus شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
clamp anf rake مانور برای کنترل گوی درمواجه
cp/m برنامه کنترل برای ریزپردازنده icrocomputers
prospectus شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
process کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
appliances هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
tails کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
appliance هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
tail کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tailed کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
serviced بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
service بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
processes کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
register محل ذخیره سازی برای داده کنترل
registering محل ذخیره سازی برای داده کنترل
registers محل ذخیره سازی برای داده کنترل
proprietary file format روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
dialled راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dials راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
statements دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
statement دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
gill فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
backwards کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
bid بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
communication وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
backward کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
dialed راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dial راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
gill type flap فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
take over bid پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
bids بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
command heading مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
microsoft واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
reserved character فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
macwrite برنامه کاربردی پردازش کلمه برای ریزکامپیوتر مک اینتاش که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
operator وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
device driver نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
operators وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
rogue indicator کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل
texts کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
enquiry کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
text کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
job استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
jobs استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
front panel مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
hypertalk زبان برنامه نویسی برای کنترل پایگاه داده Hyper Card
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
offered پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer پیشنهاد کردن پیشنهاد
offers پیشنهاد کردن پیشنهاد
lingo زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
aux مخفف برای پورت ارتباطی سریال تحت کنترل سیستم عامل DOS
yoke هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
network data management system مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com