English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
pico پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
Other Matches
atto پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
nano پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
atto معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
nano پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
tera پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
hecto پیشوندی به معنای یکصد
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
a word with a pejorative connotation واژه ای با معنای ضمنی منفی
non پیشوندی است بمعنی >منفی <یا >خیر< و غیر
hecto پیشوندی معادل 01 به توان 2
tera پیشوندی برای 01 به توان 21
smiley فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
eight bit system کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
rating توان نامی توان قدرت
ratings توان نامی توان قدرت
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb> در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
volt ampere meter دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
prefix پیشوندی
prefixes پیشوندی
non- در معنای نه
negatives به معنای
negative به معنای
mono- در معنای تک یا یک
micros پیشوندی بمعنی
mal پیشوندی که معنی بد
actino پیشوندی بمعنی
micro پیشوندی بمعنی
sub- در معنای کمتر
positive در معنای بله
kilos در معنای یک هزار
kilo در معنای یک هزار
connotation معنای ضمنی
connotations معنای ضمنی
denotation معنای صریح
implication معنای ضمنی
implications معنای ضمنی
pre- در معنای پیش از
pre در معنای پیش از
inter- در معنای بین
n در معنای نانو
anti- به معنای "مخالف "
mini- در معنای کوچک
hept پیشوندی بمعنی هفت
mac پیشوندی بمعنی " فرزند"
acoustico پیشوندی است به معنی
prefix notation نشان گذاری پیشوندی
giga پیشوندی معادل 01بتوان 9
t پیشوندی برای یک تریلیون
semis پیشوندی بمعنی : نیم
hepta پیشوندی بمعنی هفت
macs پیشوندی بمعنی " فرزند"
mal پیشوندی بمعنی بد و مضر
semi پیشوندی بمعنی : نیم
adeni کلمهء پیشوندی است که به معنی
igni پیشوندی است بمعنی اتش
ads پیشوندی است لاتین به معنی
ace پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
adreno کلمهء پیشوندی است به معنی
ad پیشوندی است لاتین به معنی
picto پیشوندی بمعنی عکس وتصویر
adren کلمهء پیشوندی است به معنی
adeno کلمهء پیشوندی است که به معنی
aces پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
aden کلمهء پیشوندی است که به معنی
significance معنای مخصوص دارد
ampersand علامت چاپی & به معنای "و"
ultra- در معنای بسیار بزرگ
suffixix لفظ معنای الحاقی
quads در معنای چهار بار
micro- در معنای خیلی کوچک
micro- در معنای یک میلیونیوم واحد
nimbus وندی به معنای باران زا
nimbuses وندی به معنای باران زا
g در معنای یک هزار میلیون
semi- در معنای نصف یا بخش
quad در معنای چهار بار
turbos پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
arch- : پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
arches : پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
turbo پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
pans قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
pan- قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
supra پیشوندی بمعنی بالا و روی ومافوق
poly پیشوندی بمعنی چند و بسیار وبس
polys پیشوندی بمعنی چند و بسیار وبس
pan قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
cardia کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
infra پیشوندی بمعنی زیر و پایین وپست
demi پیشوندی است بمعنی " نیم " و"نصف "
cardi کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
over پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
cardio کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
arch : پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
icosi پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
over- پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
semantics معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
ambiguous آنچه دو معنای ممکن دارد
significant آنچه معنای مخصوصی دارد
significantly آنچه معنای مخصوصی دارد
multi- در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
super- در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
acaro کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
acantho کلمهء پیشوندی بمعنی خار وخادار میباشد
Co پیشوندی بمعنای 09 درجه منهای مقدار مذکور
co- پیشوندی بمعنای 09 درجه منهای مقدار مذکور
amphi [پیشوندی به معنی هر دو طرف یا جلو عقب مثل هم]
ante : پیشوندی است بمعنی- پیش- و- قبل از- و-درجلو-
N.A مخفف به معنای غیر قابل اجرا
null حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
m علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون
kara به معنای رنگ سیاه [در زبان ترکی]
somnambul کلمه پیشوندی است بمعنی راه رفتن در خواب
femto پیشوندی که بیان کننده یک کوادریلیوم یا یک میلیونیم یک بیلیون میباشد
aceto پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
erase character حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
alinik design واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
achromat کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromato کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
mis پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
mis- پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
hemi پیشوندی است بمعنی نیم ونصف مانند hemisphereیعنی نیمکره
RTFM خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
AC پیشوندی است برابرad- لاتین که قبل ازc و q به اینصورت در می اید مثل
u جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
kb واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
IF statement عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
kilo واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilos واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
negatory منفی
double negative دو منفی
negation منفی
double negatives دو منفی
positive/negative junction منفی
negative منفی
minus signs منفی
null منفی
negatives منفی
minus sign منفی
soft keys کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
super : پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
negation منفی کردن
negative electricity برق منفی
negative electricity الکتریسیته منفی
negative wire سیم منفی
negative correlation همبستگی منفی
non placet رای منفی
negating منفی کردن
negated منفی کردن
negates منفی کردن
negative balance مانده منفی
negate منفی کردن
no منفی مخالف
negative brush زغال منفی
minus clearance تولرانس منفی
negative conductor سیم منفی
cathodes قطب منفی
negative charge بار منفی
negative lead سیم منفی
grey propaganda تبلیغات منفی
negative acceleration شتاب منفی
negative electrode الکترد منفی
negativism منفی بافی
nonnegative غیر منفی
negative skewness چولگی منفی
nay رای منفی
minus کم شد با علامت منفی
nope جواب منفی
negative signe علامت منفی
negative side بخش منفی
negative saving پس انداز منفی
negative reward پاداش منفی
negative slope شیب منفی
negative stability پایداری منفی
negative terminal پایانه منفی
negativism منفی کاری
negativist منفی گوی
negativist منفی باف
adverse balance مانده منفی
adverse balance موازنه منفی
negativism منفی گرایی
negativeness منفی بودن
negatively skewed چوله منفی
negative transmission پخش منفی
negative transfer انتقال منفی
negative relation رابطه منفی
negative reinforcement تقویت منفی
negative ion یون منفی
negative induction القای منفی
negative glow روشنی منفی
negative g گرانش منفی
negative film فیلم منفی
negatively بطور منفی
negative feedback فیدبک منفی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com