Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 205 (14 milliseconds)
English	Persian
outshine	پیشی گرفتن از
outshines	پیشی گرفتن از
outshining	پیشی گرفتن از
outshone	پیشی گرفتن از
Search result with all words
precedence	پیشی گرفتن
Other Matches
antecedents	پیشی
kitties	پیشی
transposition	پس و پیشی
preceding	پیشی
puss	پیشی
kitty	پیشی
better hand	پیشی
vanward	پیشی
antecedent	پیشی
antecedence	پیشی
anteriority	پیشی
pussies	مثل پیشی
precedence	پیشی اولویت
outbalance	پیشی جستن
outruns	پیشی جستن بر
outrun	پیشی جستن بر
out act	پیشی جستن از
outrunning	پیشی جستن بر
to give the go by to	پیشی جستن بر
to get the better of	پیشی جستن بر
exceeding	سبقت و پیشی
pussy	مثل پیشی
to get the upper hand	پیشی جستن
precedency	پیشی اولویت
outfly	در پرواز پیشی افتادن از
trumps	مغلوب ساختن پیشی جستن
outstripping	عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripped	عقب گذاشتن پیشی جستن از
to give priority to	پیشی دادن به مقدم دانستن بر
trump	مغلوب ساختن پیشی جستن
outstrips	عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstrip	عقب گذاشتن پیشی جستن از
toget the start of one's rival	بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
to take medical advice	دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
slag	کفه گرفتن تفاله گرفتن
clam	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
calebrate	جشن گرفتن عید گرفتن
clams	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripped	طرز گرفتن وسیله گرفتن
grips	طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping	طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in <idiom>	زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
to seal up	درز گرفتن کاغذ گرفتن
grip	طرز گرفتن وسیله گرفتن
To tell some one his fortune .	برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
reoccupy	از سر گرفتن
catch	گرفتن
acquiring	گرفتن
acquires	گرفتن
retrieved	پس گرفتن
retrieves	پس گرفتن
to take a wife	زن گرفتن
overtaken	گرفتن
ceases	گرفتن
ceasing	گرفتن
ceased	گرفتن
cease	گرفتن
acclimatising	خو گرفتن
retrieve	پس گرفتن
overtakes	گرفتن
overtake	گرفتن
raclaim	پس گرفتن
abated	اب گرفتن از
lay to heart	به دل گرفتن
obturate	گرفتن
retreats	پس گرفتن
retreating	پس گرفتن
retreated	پس گرفتن
retreat	پس گرفتن
take	گرفتن
takes	گرفتن
inclasp	در بر گرفتن
indwell	جا گرفتن
infold	در بر گرفتن
to get accustomed to	خو گرفتن [به]
seize	گرفتن
seized	گرفتن
seizes	گرفتن
break out	در گرفتن
pushing	گرفتن
to get used to	خو گرفتن [به]
blind	گرفتن
blinded	گرفتن
blinds	گرفتن
abating	اب گرفتن از
abates	اب گرفتن از
abate	اب گرفتن از
detracts	گرفتن
lutes	گل گرفتن
to take up	گرفتن
to shut off	را گرفتن
accustom	خو گرفتن
accustoming	خو گرفتن
accustoms	خو گرفتن
to whisk away or off	گرفتن
grabs	گرفتن
grabbing	گرفتن
tong	گرفتن
grabbed	گرفتن
grab	گرفتن
unsay	پس گرفتن
to nestle oneself	جا گرفتن
renovate	از سر گرفتن
renovated	از سر گرفتن
wive	زن گرفتن
encumber	گرفتن
encumbered	گرفتن
detracting	گرفتن
detracted	گرفتن
detract	گرفتن
situating	جا گرفتن
situates	جا گرفتن
situate	جا گرفتن
to station oneself	جا گرفتن
to take one's stand	جا گرفتن
reclaim	پس گرفتن
reclaimed	پس گرفتن
reclaiming	پس گرفتن
withdraws	پس گرفتن
withdraw	پس گرفتن
reclaims	پس گرفتن
lute	گل گرفتن
encumbers	گرفتن
encumbering	گرفتن
renovates	از سر گرفتن
renovating	از سر گرفتن
captures	گرفتن
puddle	گل گرفتن
puddles	گل گرفتن
capture	گرفتن
to put a stop to	را گرفتن
tithes	ده یک گرفتن از
tithe	ده یک گرفتن از
to bring to a stop	را گرفتن
to break in	گرفتن
accompanied	دم گرفتن
accompanies	دم گرفتن
accompany	دم گرفتن
wed	گرفتن
to begin again	از سر گرفتن
holds	گرفتن
to addict oneself	خو گرفتن
hold	گرفتن
to call back	پس گرفتن
capturing	گرفتن
to lay a wager	گرفتن
flea	کک گرفتن
fleas	کک گرفتن
to hunt out	گرفتن
to get at	گرفتن
retake	پس گرفتن
retaken	پس گرفتن
retakes	پس گرفتن
retaking	پس گرفتن
withdrawals	پس گرفتن
withdrawal	پس گرفتن
to draw back	پس گرفتن
to take fast hold of	گرفتن
To go bad and stink.	بو گرفتن
To treat flippantly(lightly).	شل گرفتن
to catch on	گرفتن
to catch a fly	بل گرفتن
acquire	گرفتن
recaptured	پس گرفتن
resumption	از سر گرفتن
acclimatize	خو گرفتن
acclimatized	خو گرفتن
nail	گرفتن
acclimatizes	خو گرفتن
get at	گرفتن
acclimatizing	خو گرفتن
get	گرفتن
false grip	گرفتن
gets	گرفتن
skim	کف گرفتن از
adeem	پس گرفتن
acclimatises	خو گرفتن
acclimatised	خو گرفتن
recapture	پس گرفتن
recaptures	پس گرفتن
nails	گرفتن
cork	گرفتن
corks	گرفتن
disesteem	کم گرفتن
devest	گرفتن
nailed	گرفتن
despumate	کف گرفتن از
deglutinate	گرفتن
recapturing	پس گرفتن
skim	گرفتن کف
skims	گرفتن کف
catch on	گرفتن
skimmed	گرفتن کف
receives	گرفتن
resume	از سر گرفتن
receive	گرفتن
resumed	از سر گرفتن
skims	کف گرفتن از
getting	گرفتن
get off the ground <idiom>	پا گرفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com