Total search result: 275 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
forward purchase |
پیش خرید |
forward purchasing |
پیش خرید |
short covering |
پیش خرید |
|
|
Search result with all words |
|
ransom |
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود |
ransoms |
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود |
demand |
تقاضای خرید کالا |
demanded |
تقاضای خرید کالا |
demands |
تقاضای خرید کالا |
accession |
به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن |
purchase |
خرید خریداری کردن |
purchase |
خرید |
purchased |
خرید خریداری کردن |
purchased |
خرید |
purchases |
خرید خریداری کردن |
purchases |
خرید |
claim |
قرارداد رسمی خرید اسب |
claimed |
قرارداد رسمی خرید اسب |
claiming |
قرارداد رسمی خرید اسب |
claims |
قرارداد رسمی خرید اسب |
indent |
سفارش خرید از کشور بیگانه |
indenting |
سفارش خرید از کشور بیگانه |
indents |
سفارش خرید از کشور بیگانه |
credit |
خرید وفروش اعتباری |
credited |
خرید وفروش اعتباری |
crediting |
خرید وفروش اعتباری |
credits |
خرید وفروش اعتباری |
corner |
خرید یکجا |
corner |
انحصار موقتی ازطریق خرید کلی |
cornering |
خرید یکجا |
cornering |
انحصار موقتی ازطریق خرید کلی |
corners |
خرید یکجا |
corners |
انحصار موقتی ازطریق خرید کلی |
hedge |
خرید و فروش تامینی |
hedged |
خرید و فروش تامینی |
hedges |
خرید و فروش تامینی |
real estate |
خرید زمین |
electronic |
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی |
available |
آنچه قابل دستیابی یا خرید است |
hire purchase |
خرید اقساطی |
mutual fund |
شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند |
mutual funds |
شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند |
dealer |
کسی که خرید و فروش میکند |
dealers |
کسی که خرید و فروش میکند |
procurement |
خرید |
purchasing power |
قدرت خرید |
purchasing power |
توان خرید |
irredeemably |
جنانکه نتوان عوض دادیا باز خرید |
shopping |
خرید |
purchasing |
خرید |
business |
خرید یا فروش |
businesses |
خرید یا فروش |
bull |
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها |
bulls |
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها |
dealing |
خرید و فروش |
order |
خرید سفارش خرید |
toll |
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور |
tolling |
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور |
tolls |
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور |
boycott |
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن |
boycotted |
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن |
boycotting |
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن |
boycotts |
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن |
operate |
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن |
operated |
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن |
operates |
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن |
buy |
خرید |
buy |
خرید کردن |
buys |
خرید |
buys |
خرید کردن |
underwrite |
خرید |
underwrites |
خرید |
underwriting |
خرید |
underwritten |
خرید |
underwrote |
خرید |
bargain |
قرارداد معامله خرید ارزان |
bargained |
قرارداد معامله خرید ارزان |
bargaining |
قرارداد معامله خرید ارزان |
bargains |
قرارداد معامله خرید ارزان |
handle |
خرید و فروش کردن |
handles |
خرید و فروش کردن |
credit card |
کارت یاورقه خرید نسیه |
credit cards |
کارت یاورقه خرید نسیه |
cash register |
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه |
cash registers |
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه |
buying |
خرید |
bulk buying |
خرید بصورت عمده |
bulk buying |
خرید درحجم زیاد |
bulk buying |
خرید فله |
shop |
کارخانه خرید کردن |
shopped |
کارخانه خرید کردن |
shops |
کارخانه خرید کردن |
bid |
پیشنهاد خرید |
bids |
پیشنهاد خرید |
hedging |
خرید و فروش تامینی |
package deal |
مقاطعه در بست و خرید یکجا |
package deals |
مقاطعه در بست و خرید یکجا |
redemption |
باز خرید |
irredeemable |
باز خرید نشدنی |
achate |
عقیق خرید |
acquisition authority |
اجازه خرید |
acquisition authority |
اعتبار خرید کالاو خدمات |
advance purchase |
خرید سلف |
automated purchasing |
خرید بصورت اتوماتیک |
Other Matches |
|
close price |
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد |
purchase request |
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید |
field buying |
خرید کردن در صحرا خرید محلی |
purchase price variance |
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید |
central purchase |
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا |
bondwoman |
زن زر خرید |
bond servant |
زر خرید |
purchasing patterns |
الگوی خرید |
purchasing officer |
مسئول خرید |
purchasing officer |
مامور خرید |
field buying |
خرید در صحرا |
dear bought |
گران خرید |
credit purchase |
خرید نسیه |
coemption |
خرید کل محصول |
counter purchase |
خرید متقابل |
conditions of purchase |
شرایط خرید |
forward purchase |
خرید سلف |
rebuy |
خرید مکرر |
purchase notice agreements |
پیمان خرید |
redemption yield |
بازده خرید |
buyer's market |
بازار خرید |
buyers market |
بازار خرید |
buying and selling |
خرید و فروش |
nundination |
خرید و فروش |
lump sum purchase |
خرید یکجا |
buying price |
قیمت خرید |
buying rate |
نرخ خرید |
purchasing department |
دفتر خرید |
blanket buying |
خرید کلی |
open purchase |
خرید ازاد |
oniomania |
جنون خرید |
to make a purchase |
خرید کردن |
procurement cycle |
دوره خرید |
purchasable |
باب خرید |
purchase notice agreements |
قراردادهای خرید |
purchase order |
دستور خرید |
purchasing office |
قسمت خرید |
purchasing department |
قسمت خرید |
purchase rate |
نرخ خرید |
purchase requisition |
درخواست خرید |
regional purchase |
خرید محلی |
offer to purchase |
پیشنهاد خرید |
monopsony |
انحصار خرید |
futures exchange |
خرید اتی |
impulse buying |
خرید بی مقدمه |
purchase order |
سفارش خرید |
local procurement |
خرید محلی |
local purchase |
خرید محلی |
bargain |
خرید ارزان |
lump sum purchase |
خرید کلی |
purchasing office |
دفتر خرید |
monopolist |
انحصار خرید |
purchasing analyst |
تحلیل گر خرید |
shopping basket |
سبد خرید |
local purchase |
خرید از محل |
shopping cart |
گاری خرید |
overbuy |
در خرید افراط کردن |
value for money |
قدرت خرید پول |
open purchase |
خرید از بازار ازاد |
Examine it first before buying. |
قبل از خرید امتحانش کن |
open indent |
سفارش خرید باز |
oligopsony |
خرید نیمه انحصاری |
off-market purchases |
خرید در بیرون از بورس |
offer to purchase |
پیشنهاد جهت خرید |
preclusive buying |
خرید پیشگیری کننده |
purchasing power of money |
قدرت خرید پول |
purchasing power parity |
برابری قدرت خرید |
purchasing research |
تحقیق در خصوص خرید |
real account |
حساب خرید املاک |
saleable |
قابل خرید معاملهای |
stock trading |
خرید و فروش سهام |
procuance |
تحصیل چیزی خرید |
procuration |
تحصیل چیزی خرید |
procurement lead time |
زمان انجام خرید |
the longs |
پیش خرید کنندگان |
real purchasing power |
قدرت خرید واقعی |
purchase journal |
دفتر روزنامه خرید |
purchase ledger |
دفتر بزرگ خرید |
salable |
قابل خرید معاملهای |
current purchasing power |
قدرت خرید فعلی |
course of dealing |
دوره مذاکرات خرید |
course of dealing |
دوره خرید و فروش |
average purchase rate |
نرخ متوسط خرید |
blanket buying |
خرید بصورت عمده |
collaborative purchase |
خرید با تشریک مساعی |
brokerage |
کارمزد خرید سهام |
buy in advance |
پیش خرید کردن |
call option |
خرید به شرط خیار |
duopsony |
انحصار دو قطبی خرید |
institute of purchasing and supply |
موسسه خرید و عرضه |
duopsony |
انحصار دو جانبه خرید |
income effect |
تناسب خرید با درامد |
home trade |
خرید وفروش داخلی |
on approval |
خرید کالا به شرط |
furriery |
خرید وفروش خز خزدوزی |
shopping centre [British] |
مرکز خرید [تجارت و بازرگانی] |
retail shopping centre [British] |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
mall |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
commercial center [American] |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
strip mall |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
shopping mall [American] |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
ship broker |
دلال خرید و فروش کشتی |
strip mall |
مرکز خرید [تجارت و بازرگانی] |
retail shopping centre [British] |
مرکز خرید [تجارت و بازرگانی] |
retail centre [British] |
مرکز خرید [تجارت و بازرگانی] |
retail park |
مرکز خرید [تجارت و بازرگانی] |
shopping center [American] |
مرکز خرید [تجارت و بازرگانی] |
mall |
مرکز خرید [تجارت و بازرگانی] |
commercial center [American] |
مرکز خرید [تجارت و بازرگانی] |
retail centre [British] |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
retail park |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
shopping mall [American] |
مرکز خرید [تجارت و بازرگانی] |
shopping center [American] |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
shopping centre [British] |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
offer to buy something |
حاضر به خرید چیزی شدن |
futures market |
بازار خرید و فروش سلف |
i cannot a to buy that |
استطاعت خرید انرا ندارم |
impulse buying |
خرید بدون برنامه ریزی |
oligopsony |
انحصار چند جانبه خرید |
consumer credit |
اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی |
regional purchase |
خرید از داخل منطقه پادگانی |
burse |
مغازه یابازار خرید وفروش |
circulating medium |
وسیله انتقال قدرت خرید |
contango |
هزینههای دیرکرد خرید سهم |
preemptor |
شریک دارای حق تقدم در خرید |
cornering the market |
خرید کلی و یکجای کالاهای بازار |
coordinated procurement assigness |
شعبه مسئول خرید کلی اماد |
basket purchase |
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات |
duopsony |
انحصار خرید کالا بطور دونفری |
I wont buy it at this price . |
با این قیمت آنرا نخواهم خرید |
quantity allowance |
تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد |
stop list |
اسامی شرکتهایی که خرید از انهامنع شده |
penny worth |
انچه برابر یک پنی میتوان خرید |
They were falling over one another to get petrol(gasoline). |
برای خرید بنزین سرودست می شکستند |
to have a look round [around] the shops [British E] |
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن |
in the market for <idiom> |
خواستن یا آماده خرید چیزی شدن |
to have a look round [around] the stores [American E] |
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن |
barratry |
خرید و فروش مقامهای دولتی ومذهبی با پول |
chandler |
کسی که به خرید و فروش کالا مشغول است |
closed indent |
دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص |
I expended all my capital on equipment. |
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم |
cash on the barrelhead <idiom> |
پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود |
simoniac |
خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی |
there is a rush for the papers |
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند |
short covering |
خرید سهم برای تامین فروشهای سلف |
take over bid |
پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل |
market overt |
بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز |
rug delivery |
[جابه جایی و حمل فرش به محل خرید یا فروش] |
budget account |
حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود |
simony |
خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی |
progressive rebate |
تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد |
trading stamp |
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند |
It is too expensive for me to buy ( purchase ). |
برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم ) |
income velocity |
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود |
luck penny |
پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند |
luck money |
پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند |
He bought them expensive presents, out of guilt. |
او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید. |
convertibility |
قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف |
secure electronic transactions |
استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند |
inelastic demand |
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند |
cost plus contracts |
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند |
open market operation |
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند |
A slave bought with money is more free than he who. <proverb> |
بنده زر خرید آزادتر از بنده شکم است . |
stop loss order |
دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام |
computerised ordering systems |
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری |
installment plan |
خرید یا فروش اقساطی پرداخت اقساطی |
selling plater |
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه |
SX |
نوعی قطعه پردازنده که از پردازنده یا پایهای نشات گرفته است که تولید و خرید آن ارزانتر است |
save face <idiom> |
خرید آبرو ،نگهداشتن آبرو |
futures goods |
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف |
ringing the changes |
ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده |
credit system of supply |
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد |