English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (12 milliseconds)
English Persian
secondary electron emission پیل ثانویه الکترون
Other Matches
output voltage ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
secondary ثانویه
subsequent ثانویه
secondary key کلید ثانویه
secondary memory حافظه ثانویه
secondary storage انباره ثانویه
secondary obligation تعهدات ثانویه
secondary standard استاندارد ثانویه
secondary nozzle نازل ثانویه
secondary storage حافظه ثانویه
epiphenomenon علائم ثانویه
secondry air هوای ثانویه
secondary great circle دایره عظیمه ثانویه
secondary winding سیم پیچ ثانویه
plastic zone منطقه ثانویه قیف انفجارگلوله
synchronous سیستم پنهان ثانویه سریع در بسیاری از کامپیوترها که از نقط ه پردازنده pentium استفاده میکند
androgen هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
autotransformer ترانسفورماتوری با یک سیم پیچ که بوسیله یک لغزنده کربنی تعدادی از دورهای سیم پیچ را بعنوان ثانویه جدامیکند
isoelectronic هم الکترون
coelectron هم الکترون
electron donor الکترون ده
negatron الکترون
trace رد الکترون
traced رد الکترون
traces رد الکترون
electron الکترون
electrons الکترون
electron volt الکترون ولت
electrophile الکترون دوست
electroneutrality الکترون خنثایی
electron trajectory مسیر الکترون
electron transition انتقال الکترون
electron transition عبور الکترون
electron tube لوله الکترون
electron spin اسپین الکترون
electron spin تنیدگی الکترون
electron shell پوسته الکترون
electron focusing تمرکز الکترون
electron injector الکترون افکن
electron jump پرش الکترون
electron mass جرم الکترون
electron multiplier افزاینده الکترون
electron orbit مسیرگردش الکترون
electron pair زوج الکترون
electron recoil بازگشت الکترون
valence electron الکترون فرفیت
valence electron الکترون والانس
nuclear electron الکترون هسته
odd electron الکترون منفرد
outer shell electron الکترون بیرونی
outer shell electron الکترون رسانایی
photo electron الکترون نوری
photo electron فوتو الکترون
primary electron الکترون اولیه
mass of the electron جرم الکترون
lone electron الکترون تنها
isoelectronic ions یونهای هم الکترون
free electron الکترون ازاد
free electron الکترون غیرپیوندی
high energy electron الکترون پر انرژی
initiating electron الکترون اغازگر
inner shell electron الکترون درونی
valence electron الکترون رسانایی
secondary electron الکترون ثانوی
electron flow سیلان الکترون ها
electron beam شعاع الکترون
conduction electron الکترون رسانایی
density of electron چگالی الکترون
electron concentration غلظت الکترون
concentration of electron چگالی الکترون
electronic concentration غلظت الکترون
charge of the electron بار الکترون
electron conduction هدایت الکترون
electron decay تجزیه الکترون
electron decay اضمحلال الکترون
conduction electron الکترون رسانش
electron acceleration شتاب الکترون
electron beam پرتو الکترون
electron avalanche بهمن الکترون
electron beam اشعه الکترون
electron affinity الکترون خواهی
electron beam باریکه الکترون
electron capture الکترون گیراندازی
electron acceptor الکترون پذیر
electron acceptor پذیرنده الکترون
electron charge بار الکترون
electron deceleration دیرکرد الکترون
bound electron الکترون بسته
electron flow فلوی الکترون
electron exchange تبادل الکترون
electron energy انرژی الکترون
electron energy کارمایه ی الکترون
electron emmission انتشار الکترون
electron emitter منبع الکترون
emission صدور الکترون
electron emission صدور الکترون
emissions صدور الکترون
electron donor دهنده الکترون
electron drift رانش الکترون
electron diffraction خمیدگی الکترون
antibonding electron الکترون ضد پیوندی
nonbonding electron الکترون ناپیوندی
electron distribution پخش الکترون
linear accelerator شتابده خطی الکترون
electron accelerator شتاب دهنده الکترون
electron attachment پیوستگی یا وابستگی الکترون
bonding electron pair زوج الکترون پیوندی
elementary charge بار الکترون [فیزیک]
unpaired electron الکترون جفت نشده
lone pair electron زوج الکترون تنها
lone pair electron زوج الکترون ناپیوندی
transmission electron micrograph ریزنگار انتقال الکترون
delocalized electron الکترون غیر مستقر
outer shell electron الکترون لایه بیرونی
supressor grid شبکه الکترون بند
rest mass of the electron جرم ساکن الکترون
electron pairing زوج شدن الکترون
electrophilic reagent واکنشگر الکترون دوست
electrophilic attack حمله الکترون دوستی
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
electron transit time زمان عبور الکترون
electron deceleration کندی حرکت الکترون
electron gun لوله پرتاب الکترون
electron transfer mechanism مکانیسم انتقال الکترون
electron deficient molecules مولکولهای با کمبود الکترون
electron spin resonance رزونانس اسپین الکترون
electron orbit مدار گردش الکترون
electron pair زوج الکترون حفره
electron pair bond پیوند زوج الکترون
electroosmotic effect اثر الکترون اسمزی
free electron gas گاز الکترون ازاد
electron capture detector اشکارساز الکترون گیراندازی
free electron model الگوی الکترون ازاد
electron paramagnetic resonance رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron multiplier فزون ساز الکترون
electron charge mass ratio چگالی بار الکترون
electron releasing substituent گروه استخلافی الکترون دهنده
electron spin resonance [ESR] تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
quasi free electron theory نظریه الکترون شبه ازاد
Electron paramagnetic resonance [EPR] تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electron withdrawing substituent گروه استخلافی الکترون کشنده
electrosensitive چاپ با کاغذ حساس به الکترون
photon تنها یک الکترون تابش شود
picture حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictured حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electrophilic aromatic substitution استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
pictures حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
beam مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beams مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
left hand rule for electron flow قاعده چپگرد برای جریان الکترون
statcoulomb [statC] استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
franklin [Fr] استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electron beam رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
electrostatic unit of charge [esu] استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
right hand rule for electron flow قاعده راست گرد برای جریان الکترون
charges 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
photoemission خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
charge 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
beam حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
klystron لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
line flyback اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
beams حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
hall effect شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
flyback اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
photoemissive مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
inelastic spectroscopy electrontunneling طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
phosphor اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
EBR ضبط خروجی از کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترون
i.e.t.s tunneling inelasticelectron spectroscopy طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
phototude لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
antimatter جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
electronics شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
electronics دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
electroluminescence نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
non interlaced سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com