Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
contracts and orders outstanding
پیمانها و درخواستهای انجام نشده
Other Matches
inconsummate
تکمیل نشده انجام نشده
irredenta
انجام نشده جبران نشده
voice answer back
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
incomplete
انجام نشده پر نشده
unaccomplished
انجام نشده
unfulfilled
انجام نشده
unredeemed
از گرونیامده انجام نشده وفانشده
contractor inspection system
سیستم بازرسی پیمانها
contractor quality control
سیستم کنترل کیفیت پیمانها
due in suspense file
پرونده درخواستهای منتظردریافت معلق
customers
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
customer
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
demand frequency
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
unpremediated
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbroke
رام نشده سوقان گیری نشده
uncommitted
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unobligated
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unpicked
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
undisciplined
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbaoked
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unsifted
الک نشده رسیدگی نشده
uncharged
محسوب نشده رسمامتهم نشده
undirected
رهبری نشده راهنمایی نشده
unset
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unasked
خواسته نشده پرسیده نشده
unsought
جستجو نشده کشف نشده
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
unredeemed
جبران نشده سبک نشده
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
fail
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
qui facit per alium facit perse
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water
[Idiom]
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automated
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
failures
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
scratch one's back
<idiom>
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
upward compatible
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
retention money
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
querying
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
continues
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continue
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
unbowed
خم نشده
uncharged
پر نشده
untested
<adj.>
تایید نشده
unchecked
<adj.>
بررسی نشده
unaudited
<adj.>
بررسی نشده
unaudited
<adj.>
تایید نشده
unchecked
<adj.>
تایید نشده
unevaluated
<adj.>
تایید نشده
unexamined
<adj.>
تایید نشده
uninspected
<adj.>
تایید نشده
untested
<adj.>
کنترل نشده
unmitigated
کاسته نشده
undyed
<adj.>
رنگرزی نشده
non switched line
خط گزینه نشده
unaudited
<adj.>
آزمایش نشده
unchecked
<adj.>
آزمایش نشده
unevaluated
<adj.>
آزمایش نشده
unexamined
<adj.>
آزمایش نشده
uninspected
<adj.>
آزمایش نشده
untested
<adj.>
آزمایش نشده
unseen
مکشوف نشده
unaudited
<adj.>
کنترل نشده
unchecked
<adj.>
کنترل نشده
unevaluated
<adj.>
کنترل نشده
uninspected
<adj.>
کنترل نشده
unbleached
<adj.>
سفیدگری نشده
outstanding
واریز نشده
unexamined
<adj.>
تست نشده
uninspected
<adj.>
تست نشده
untested
<adj.>
تست نشده
outstandingly
پرداخت نشده
unaudited
<adj.>
بازرسی نشده
unchecked
<adj.>
بازرسی نشده
unevaluated
<adj.>
بازرسی نشده
unexamined
<adj.>
بازرسی نشده
uninspected
<adj.>
بازرسی نشده
untested
<adj.>
بازرسی نشده
unaudited
<adj.>
امتحان نشده
unchecked
<adj.>
امتحان نشده
unevaluated
<adj.>
امتحان نشده
outstandingly
تصفیه نشده
outstandingly
وصول نشده
outstanding
وصول نشده
outstanding
تصفیه نشده
unevaluated
<adj.>
بررسی نشده
unexamined
<adj.>
بررسی نشده
uninspected
<adj.>
بررسی نشده
untested
<adj.>
بررسی نشده
unaudited
<adj.>
تست نشده
unchecked
<adj.>
تست نشده
unsought
کاوش نشده
unevaluated
<adj.>
تست نشده
outstanding
پرداخت نشده
unnormalized
هنجار نشده
unspotted
ننگین نشده
outstandingly
واریز نشده
inexact
درست نشده
undefined
تعریف نشده
unoccupied
اشغال نشده
uncircumcised
ختنه نشده
undirected
هدایت نشده
undisiplined
تربیت نشده
unbowed
سر کوب نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
تا دیر نشده
unfinished
تمام نشده
unbacked
رام نشده
unexploded
منفجر نشده
unaccommodated
فراهم نشده
unexamined
<adj.>
کنترل نشده
opens
واریز نشده
the date was not specified
نشده بود
tenantless
اشغال نشده
unsocialized
اجتماعی نشده
unconnected
وصل نشده
undeeded
در سندقید نشده
unguarded
حساب نشده
unpublished
چاپ نشده
unpublished
نشر نشده
unquestioned
استنتاق نشده
unquestioned
بررسی نشده
unquestioned
بحث نشده
unguarded
حراست نشده
unreconstructed
بازسازی نشده
uncoditioned
شرط نشده
vacant
اشغال نشده
uncoditioned
قطعی نشده
unearned
کسب نشده
roughdry
اطو نشده
unsaved
پس انداز نشده
unsaturated
اشباع نشده
unsaturate
اشباع نشده
undeterred
<adj.>
منصرف نشده
unlicked
لیسیده نشده
uncleared
ترخیص نشده
virgins
استفاده نشده
virgin
استفاده نشده
unsettled
تصفیه نشده
unread
خوانده نشده
unpremediated
تصور نشده
unbroken
رام نشده
uncharted
اکتشاف نشده
unset
ثابت نشده
unshod
نعل نشده
uncounted
شمرده نشده
wound less
زخمی نشده
opened
واریز نشده
open
واریز نشده
unworn
استعمال نشده
unworn
کهنه نشده
unwashed
شسته نشده
unthickened
تغلیظ نشده
unstudied
مطالعه نشده
non-registered
[not registered]
<adj.>
ثبت نشده
unsight
دیده نشده
unleached
سفید نشده
unpolished
پرداخت نشده
unexamined
<adj.>
امتحان نشده
unverified
<adj.>
ممیزی نشده
inedited
چاپ نشده
inedited
منتشر نشده
increate
افریده نشده
unasked
سوال نشده
uncommitted
تقبل نشده
in sheets
صحافی نشده
in quires
صحافی نشده
imperforate
منگنه نشده
unabridged
کوتاه نشده
unalloyed
الیاژ نشده
unchanged
عوض نشده
unabridged
تلخیص نشده
unverified
<adj.>
آزمایش نشده
unverified
<adj.>
کنترل نشده
unverified
<adj.>
تایید نشده
unverified
<adj.>
بررسی نشده
unverified
<adj.>
تست نشده
unverified
<adj.>
بازرسی نشده
unverified
<adj.>
امتحان نشده
uncontrolled
مهار نشده
uncontrolled
کنترل نشده
unadulterated
مخلوط نشده
undisturbed
مختل نشده
unfulfilled
اجرا نشده
unsung
سروده نشده
unsung
ستایش نشده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com