Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English
Persian
callus
پینه استخوانی گیاه
calluses
پینه استخوانی گیاه
Other Matches
teleost
ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
isomorph
جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gametophyte
گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear
خوشه
[بخشی از ساقه گیاه غلاتی]
[گیاه شناسی]
rhubarb
گیاه ریواس
[از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
osseous
استخوانی
bony
استخوانی
boney
استخوانی
tubercular osteomyelitis
سل استخوانی
bonier
استخوانی تر
carpal age
سن استخوانی
skeletal age
سن استخوانی
chitinous
استخوانی
wildling
گیاه وحشی گیاه خودرو
halophyte
گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
ossified
استخوانی شدن
ossifies
استخوانی شدن
ossification
استخوانی شدن
ossified
استخوانی کردن
osteophyte
بر امدگی استخوانی
osteoplasty
پیوند استخوانی
ossifies
استخوانی کردن
ossifying
استخوانی کردن
ossifying
استخوانی شدن
ossify
استخوانی شدن
osteomyelitis
کورک استخوانی
bone conduction
رسانش استخوانی
scutum
پوسته استخوانی
bone oil
روغن استخوانی
odontolite
فیروزه استخوانی
ossify
استخوانی کردن
rickets
نرم استخوانی
bone glue
سریشم استخوانی
osteoid
استخوان مانند استخوانی
osteopathy
انواع امراض استخوانی
obtected
دارای پوشش استخوانی
osteocranium
قسمت استخوانی جمجمه
orthopaedics
اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
hunger osteopathy
بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
calluses
پینه
bunnies
پینه
bunion
پینه پا
bunny rabbits
پینه
callus
پینه
bunny rabbit
پینه
bunny
پینه
bunions
پینه پا
chitin
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
orthopedics
اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
tympanic bone
استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
callose
پینه دار
ladybug
پینه دوز
callous
پینه زدن
callous
پینه خورده
patched
پینه دار
induration
پینه خوردگی
lady clock
پینه دوز
ladybeetle
پینه دوز
cobblers
پینه دوز
to p up
پینه کردن
patchery
پینه دوزی
ladybugs
پینه دوز
lady bug
پینه دوز
cobbler
پینه دوز
inurement
پینه خوردگی
engrained
پینه خورده
indurate
پینه خورده کردن
sclerous
متصلب پینه خورده
mending
وصله پینه شدنی
inure or en
پینه خورده کردن
seared conscience
وجدان پینه خورده
souter
کفاش پینه دوز
soutar
کفاش پینه دوز
revamping
وصله پینه کردن
revamps
وصله پینه کردن
revamped
وصله پینه کردن
revamp
وصله پینه کردن
sitfast
پینه در پشت اسب
hemp
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
callosity
سخت شدن یا پینه کردن پوست
cobbles
سنگ فرش کردن پینه دوزی
cobble
سنگ فرش کردن پینه دوزی
hard handed
دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
clavus
میخچه
[پزشکی]
[ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
corn
میخچه
[پزشکی]
[ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
scleroderma
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
herb
گیاه
herbage
گیاه
plant
گیاه
greenstuff
گیاه
plants
گیاه
vegetable
گیاه
herbs
گیاه
lungwort
شش گیاه
herbiferous
گیاه اور
hedysarum
گیاه ترنجبین
plant food
غذای گیاه
podophyllum
مهر گیاه
nicotiana
گیاه توتون
herbary
گیاه زار
herblike
گیاه مانند
herbivora
گیاه خواران
herbary
باغ گیاه
herbist
گیاه فروش
herbescent
گیاه مانند
polycotylledon
گیاه چندلپه
herbiferous
گیاه دار
phytosphere
گیاه- کره
phytosphere
گیاه- سپهر
geophyte
گیاه خاکی
phytogenic
گیاه زاد
sweet rush
گور گیاه
green meat
گیاه خوراکی
groundling
گیاه زمینی
phanerogam
گیاه گلدار
gymnosperm
گیاه بازدانه
manragora
مردم گیاه
phanerogam
گیاه تخمدار
overgrown with plants
گیاه پوش
yearling
گیاه یک ساله
xerophyte
گیاه خشک زی
phytophagous
گیاه خوار
plantlike
گیاه مانند
waterweed
گیاه ابزی
herborist
گیاه فروش
ratoon
جوانه گیاه
mimosa
گیاه حساس
milk weed
گیاه پادزهر
milk weed
شیر گیاه
microphyte
گیاه خرد
manragora
مهر گیاه
mandrake
مهر گیاه
mandrake
مردم گیاه
mandragora
مهر گیاه
houseplants
گیاه خانگی
lithophyte
گیاه سنگ زی
lemon grass
گور گیاه
legumen
گیاه خوردنی
saxifrage
گیاه سنگروی
monocotyledon
گیاه تک لپه
mucilage
لزوجت گیاه
herborist
گیاه شناس
vegetive
گیاه پرور
orchis
گیاه ثعلب
houseplant
گیاه خانگی
sensitive plant
گیاه حساس
the stem of a plant
ساقه گیاه
oceanophyte
گیاه دریایی
seed plant
بذر گیاه
ramie
الیاف گیاه
turnsole
گیاه تورنسل
herby
گیاه دار
musk root
گیاه مشکین
honey dew
شهد گیاه
hydrophyte
گیاه ابزی
overgrown with plants
پوشیده از گیاه
phytology
گیاه شناسی
facet
سطح گیاه
facets
سطح گیاه
herbal
گیاه نامه
acotyledon
گیاه بی لپه
vegetative
گیاه پرور
aerophyte
گیاه هوازی
cutting
قلمه گیاه
agaric
گیاه قارچی
air plant
گیاه هواخوریاهواروی
azalea
گیاه ازالیه
herbalists
گیاه شناس
bidental
گیاه دوساله
herbalist
گیاه شناس
hybrid
گیاه پیوندی
grafts
پیوند گیاه
herbicide
موادسمی ضد گیاه
herbaceous
گیاه مانند
to water something
آب دادن
[گیاه]
plants
گیاه نهال
plant
گیاه نهال
sheaf
دسته گل یا گیاه
aromatic
گیاه خوشبو
botany
گیاه شناسی
botanist
گیاه شناس
botanists
گیاه شناس
herbivore
گیاه خوار
herbivorous
گیاه خواری
ornamental
گیاه ارایشی
Aborigine
گیاه بومی
herbicides
موادسمی ضد گیاه
grafted
گیاه پیوندی
grafted
پیوند گیاه
undergrowth
زیر گیاه
decumbent
گیاه خزنده
husband
گیاه پرطاقت
grafts
گیاه پیوندی
epiphyte
گیاه هوازی
husbands
گیاه پرطاقت
exogen
گیاه برون رو
fig marigold
گیاه نیمروز
flowerer
گیاه گل دهنده
forb
گیاه بوته
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...