Dictiornary-Farsi | پیوستگی یا وابستگی الکترون | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون


Other Matches

pertinence or nency	وابستگی
affiliation	وابستگی
affiliations	وابستگی
dependencies	وابستگی
dependency	وابستگی
correlation	وابستگی
dependance	وابستگی
proximity of blood	وابستگی
interdependence	وابستگی
coherence	وابستگی
kindred	وابستگی
affinity	وابستگی
affinities	وابستگی
dependence	وابستگی
attachment	وابستگی
connexions	وابستگی
connection	وابستگی
contiguity	وابستگی
contingency	وابستگی
relation	وابستگی
contingencies	وابستگی
coherency	وابستگی
interdependency	وابستگی
sensuousness	وابستگی به حواس
relational	وابستگی رابطهای
prospectiveness	وابستگی به اینده
pertinency	وابستگی دخل
pertinence	وابستگی دخل
tobacco dependence	وابستگی به توتون
dualistic dependency	وابستگی دوگانه
clericalism	وابستگی به روحانیت
contingency coefficient	ضریب وابستگی
contingency table	جدول وابستگی
agnation	وابستگی پدری
dependence effect	اثر وابستگی
direct relationship	وابستگی مستقیم
relationships	وابستگی نسبت
vassalage	وابستگی بیعت
relationship	وابستگی نسبت
disrelation	عدم وابستگی
drug dependency	وابستگی دارویی
parentela	نسب وابستگی
field dependence	وابستگی میدانی
tie	اتحاد وابستگی
nasality	وابستگی به بینی
nodality	وابستگی به گره
interdependence	وابستگی متقابل
oral dependence	وابستگی دهانی
ties	اتحاد وابستگی
export dependence	وابستگی صادرات
intercorrelation	وابستگی درونی
coalitions	پیوستگی
coalition	پیوستگی
unity	پیوستگی
union	پیوستگی
unions	پیوستگی
joinder	پیوستگی
affiliations	پیوستگی
association	پیوستگی
affiliation	پیوستگی
interconnection	به هم پیوستگی
incontinuity	نا پیوستگی
cohesiveness	به هم پیوستگی
coalescence	به هم پیوستگی
attachment	پیوستگی
concomitance	پیوستگی
concrescence	پیوستگی
conjugation	پیوستگی
associations	پیوستگی
conjunctions	پیوستگی
incessancy	پیوستگی
cohesion	به هم پیوستگی
continuity	پیوستگی
consolidation	به هم پیوستگی
steadviness	پیوستگی
steadiness	پیوستگی
symphysis	پیوستگی
affinity	پیوستگی
affinities	پیوستگی
cohesion	پیوستگی
coherence	به هم پیوستگی
conjunction	پیوستگی
alliances	پیوستگی
alliance	پیوستگی
symbiotic psychosis	روان پریشی وابستگی
association	وابستگی وابسته سازی
hardware dependent	وابستگی سخت افزاری
otherworldiness	وابستگی بجهان اینده
a newspaper's political affiliation	وابستگی سیاسی روزنامه ها
profaneness	وابستگی بچیزهای جسمانی
associations	وابستگی وابسته سازی
bipartisanship	وابستگی بدو حزب
magnetic linkage	پیوستگی مغناطیسی
zygosis	ترکیب پیوستگی
syndesis	بهم پیوستگی
inosculation	بهم پیوستگی
continuity theory	نظریه پیوستگی
continuous time	با پیوستگی زمانی
continuity equation	معادله پیوستگی
continuity equation	رابط پیوستگی
interosculation	بهم پیوستگی
continuity of flow	پیوستگی جریان
connecting branch	اتصال یا پیوستگی
coneatenation	بهم پیوستگی
connexions	پیوستگی اتصال
linkages	بهم پیوستگی
linkage	بهم پیوستگی
bond	پیوستگی ضمانت
linkage	به هم پیوستگی پیوندی
incorporation	پیوستگی تلفیق
linkages	به هم پیوستگی پیوندی
accretion	بهم پیوستگی
bond stress	تنش پیوستگی
connection	پیوستگی اتصال
juncture	پیوستگی مفصل
contiguous	پیوستگی دوام
plebeianness	وابستگی به طبقه رنجبریا عوام
unattached	بدون وابستگی ورزشکار به باشگاه
irrelatively	بی انکه وابستگی داشته باشد
mainstay	وابستگی عمده نقطه اتکاء
mainstays	وابستگی عمده نقطه اتکاء
solidarity	بهم پیوستگی [اتحاد]
adhesion	کشش سطحی پیوستگی
discontinuity	عدم پیوستگی انفصال
discontinuities	عدم پیوستگی انفصال
continuity of a function	پیوستگی تابعی [ریاضی]
clanship	پیوستگی بخانواده خود
off the point	بدون اینکه وابستگی داشته باشد
irrelevantly	بدون اینکه وابستگی داشته باشد
reunions	بهم پیوستگی تجدید دیدار
reunion	بهم پیوستگی تجدید دیدار
solidarity	بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
placentation	پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
syndactylism	پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
free lance	کار کردن بدون وابستگی بحزب یا جماعتی
adhesion	اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
adherence to party	هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
clannish	دارای تعصب قبیلهای پیوستگی ایلی
fusionist	هواخواه اصول پیوستگی وسازش در سیاست
juncture	بحران موقعیت ویژه بهم پیوستگی اتصال
integration	یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
polyene	ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
negatron	الکترون
traces	رد الکترون
electrons	الکترون
coelectron	هم الکترون
traced	رد الکترون
trace	رد الکترون
isoelectronic	هم الکترون
electron	الکترون
electron donor	الکترون ده
secondary electron	الکترون ثانوی
high energy electron	الکترون پر انرژی
valence electron	الکترون رسانایی
free electron	الکترون غیرپیوندی
free electron	الکترون ازاد
valence electron	الکترون فرفیت
electrophile	الکترون دوست
initiating electron	الکترون اغازگر
inner shell electron	الکترون درونی
photo electron	الکترون نوری
primary electron	الکترون اولیه
outer shell electron	الکترون بیرونی
odd electron	الکترون منفرد
nuclear electron	الکترون هسته
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
mass of the electron	جرم الکترون
lone electron	الکترون تنها
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
outer shell electron	الکترون رسانایی
valence electron	الکترون والانس
photo electron	فوتو الکترون
electron volt	الکترون ولت
electron conduction	هدایت الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
electron beam	باریکه الکترون
electron flow	فلوی الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron beam	اشعه الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron beam	شعاع الکترون
electron focusing	تمرکز الکترون
electron injector	الکترون افکن
electron jump	پرش الکترون
electron mass	جرم الکترون
electron avalanche	بهمن الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
electron energy	انرژی الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron charge	بار الکترون
electroneutrality	الکترون خنثایی
electron concentration	غلظت الکترون
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron distribution	پخش الکترون
electron donor	دهنده الکترون
electron drift	رانش الکترون