Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 113 (7 milliseconds)
English	Persian
impedance coupling	پیوست امپدانس
Search result with all words
impedance feedback	پیوست برگشت امپدانس
Other Matches
impedance	امپدانس
line impedance	امپدانس خط
impedance bridge	پل امپدانس
impedance transformer	مبدل امپدانس
impedance function	تابع امپدانس
impedance transformation	تبدیل امپدانس
impedance relay	رله ی امپدانس
impedance ratio	نسبت امپدانس
impedance of grid	امپدانس شبکه
impedance corrector	مصصح امپدانس
impedance meter	امپدانس متر
impedance matrix	ماتریس امپدانس
impedance irregularity	غیریکنواختی امپدانس
impedance converter	مبدل امپدانس
impedance protection	حفافت امپدانس
generator impedance	امپدانس ژنراتور
high impedance	امپدانس بالا
coupling impedance	امپدانس تزویج
image impedance	امپدانس تصویر
impedance balancing	تعادل امپدانس
zener impedance	امپدانس زنر
impedance balancing	تقارن امپدانس
impedance characteristic	مشخصات امپدانس
internal impedance	امپدانس داخلی
input impedance	امپدانس ورودی
output impedance	امپدانس خروجی
impedance comparator	تطبیق دهنده امپدانس
impedance transforming filter	صافی تبدیل امپدانس
low impedance input	ورودی اولیه با امپدانس کم
impedance meter	دستگاه اندازه گیری امپدانس
impedance measuring set	دستگاه اندازه گیری امپدانس
impedance unbalance finder	دستگاه یابنده امپدانس نامتعادل
impedance	مقاومت جریان متناوب امپدانس
high input impedance circuit	مدار با امپدانس ورودی زیاد
impedance unbalance measuring set	دستگاه اندازه گیری امپدانس نامتعادل
bond	پیوست
tie bar	پیوست
therewith	به پیوست
appendage	پیوست
clutch	پیوست
annexing	پیوست
appendix	پیوست
clutching	پیوست
clutches	پیوست
clutched	پیوست
enclosure	پیوست
appendages	پیوست
annexation	پیوست
annexes	پیوست
coupling	پیوست
enclosures	پیوست
annex	پیوست
appendixes	پیوست
constipation	پیوست
intermediate coupling	پیوست واسطه
intelligence annex	پیوست اطلاعات
reunion	باز پیوست
input coupling	پیوست ورودی
intelligence annex	پیوست اطلاعاتی
jaw clutch coupling	پیوست دندانه
enclosed <adj.> <past-p.>	پیوست شده
attributed <adj.> <past-p.>	پیوست شده
attached <adj.> <past-p.>	پیوست شده
annexed <adj.> <past-p.>	پیوست شده
affixed <adj.> <past-p.>	پیوست شده
affected [added] <adj.> <past-p.>	پیوست شده
coupling factor	ضریب پیوست
transformer coupling	پیوست ترانسفورماتور
sleeve coupling	پیوست تزویجی
mains coupling	پیوست شبکه
inductive flux linkage	پیوست القائی
inductive exposure	پیوست القائی
coupling element	عنصر پیوست
electron coupling	پیوست الکترونی
flange coupling	پیوست صفحهای
electric coupling	پیوست الکتریکی
coupling of circuits	پیوست مدارها
clutch coupling	پیوست کلاج
reunions	باز پیوست
dog clutch	پیوست دندانهای
artillery annex	پیوست توپخانه
inductive coupling	پیوست القائی
inductance coupling	پیوست القائی
unite	بهم پیوست
unites	بهم پیوست
uniting	بهم پیوست
coupling resistance	مقاومت پیوست
coupling impedance	مقاومت فاهری پیوست
hose coupling	پیوست لوله پلاستیکی
coupling coil	سیم پیچ پیوست
append	اویختن پیوست کردن
main coupling transformer	ترانسفورماتور پیوست شبکه
appended	اویختن پیوست کردن
appending	اویختن پیوست کردن
appends	اویختن پیوست کردن
input coupling loop	حلقه پیوست ورودی
railroad coupling	پیوست یا تزویج راه اهن
coupling instability	نااستواری پیوست تزلزل تزویج
inductive feedback	پیوست برگشت وارونه القائی
enclosing	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclose	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
choke impedance	امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
three state logic	: بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
impedance	مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
attaching	پیوست کردن ضمیمه کردن
attaches	پیوست کردن ضمیمه کردن
coupling transformer	ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
critical coupling	کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
attach	پیوست کردن ضمیمه کردن
international labour organization	سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com